English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unidirectional soldification U روشی برای رسیدن به موادتک بلوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
minimax U روشی برای کم کردن خطاهای یک فرایند
deep cycling U روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
dry plasma etching U روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص
padding U روشی برای پرکردن بلوکی از اطلاعات باکاراکترها
alpha beta technique U روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
p code U روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
clocking U روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
backwards U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backward U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
color code U روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
backward chaining U روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
frequency shift keying U روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود
sam U Access Sequential روشی برای ذخیره و بازیابی داده روی یک فایل دیسک روش دستیابی ترتیبی ethod
stair stepping U روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
boomerang U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranged U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomerangs U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranging U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
within reach of gunshot U کوشش کردن برای رسیدن به چیزی
to make a r for something U برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
to affect something [cultivate for effect] U کوشش کردن برای به نتیجه ای رسیدن
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
lay over <idiom> U به مکانی درراه رسیدن برای مدتی ماندن
bar mitzvah U جشنی که برای رسیدن پسر باین سن بر پامیشود
bar mitzvahs U جشنی که برای رسیدن پسر باین سن بر پامیشود
to strain U کوشش سخت کردن [برای رسیدن به هدف]
radar mile U زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
throw one's weight around <idiom> U ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
boot U اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب
shoot the gap U حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
stick bridge U پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
He is a man who would stoop to anything . U آدمی است که بهر کاری تن می دهد ( برای رسیدن به هدفش )
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
to catch at something U برای رسیدن بچیزی وگرفتن ان کوشش کردن وبدان نزدیک شدن
distaff U فرموک [وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
hybrid circuit U ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
pert U تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند که برای رسیدن به هدف مرتب شده باشند
circularization U تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
the end sanctifies the means U خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
beat U گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beats U گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
to come in first U پیش ازهمه رسیدن زودترازهمه رسیدن
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
crystallized U بلوری
granular U بلوری
terrorism U عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
crystalize U بلوری شدن
crystalline structure U ساختار بلوری
crystal grain U دانه بلوری
crystal lattice U شبکه بلوری
crystal microphone U میکروفون بلوری
crystalline schist U شیست بلوری
crystal diode U دیود بلوری
crystalline rock U سنگ بلوری
crystal plane U سطح بلوری
crystallizable U بلوری شدنی
crystallizing lacquer U لاک بلوری
grain tin U قلع بلوری
grain structure U ساختار بلوری
shaly clay U رس نیمه بلوری
amorphous U غیر بلوری
copal U سندروس بلوری
gum copal U سندروس بلوری
to come to a he U باوج رسیدن بمنتهادرجه رسیدن
calcite U سنگ اهک بلوری
crystals U زلال بلوری کردن
modification U تغییر شکل بلوری
crystal U زلال بلوری کردن
crystal ball stopper U گلوله بلوری شیشه لیموناد
crystalline structure U سازه بلوری ساختمان کریستالی
pyroxene U ماده معدنی بلوری وسفید
endomorph U بلوری که درجوف بلور دیگر قرار دارد
wafer U تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
wafers U تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
good manners U نیک روشی
nonoverlap processing U روشی که به وسیله ان خواندن
the way of doing something U به روشی کاری را انجام دادن
DNS U پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
graphics U روشی که داده شرح تصویر ذخیره میشود
organizational U مربوط به روشی که چیزی مرتب شده است
papers U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
to try something completely new <idiom> U چیزی [روشی ] کاملا متفاوت امتحان کردن
addressing U روشی که بخشی از حافظه مکان دهی میشود
papering U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
paper U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papered U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
cut U روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
cuts U روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
die casting U روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge. U روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
dialectic U روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
redundant information U یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
cycle stealing U روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
matrixes U روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
matrix U روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
hook U روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hooks U روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
dragging U روشی که باعث میشودتصویر گرافیکی نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند
just in time U روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
sifting U روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
simulation U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
data diddling U روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
InterNIC U سازمانی که روشی که نام میدان ها و آدرس یکتای شبکه به کامپیوتر انتساب شده است را مدیریت میکند
card U روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
wild card U روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
cards U روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
cell U در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cells U در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
circus catch U گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
giro U روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
giros U روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
DIF file U استاندارد de fouto که روشی که صفحه گسترده فرمولها و داده هایش را در فایل ذخیره میکند بیان میکند
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
devices U اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device U اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
cross compiling assembling U روشی که توسط ان یک فرد ازمینی کامپیوتر و کامپیوتربزرگ یا سرویس اشتراک زمانی استفاده میکند تابرنامه هایی را نوشته واصلاح کند و بعدا" درریزکامپیوتر بکار ببرد
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
peered U رسیدن
attained U رسیدن
attain U رسیدن
to see to U رسیدن
befall U در رسیدن
peering U رسیدن
arrive U رسیدن
peer U رسیدن
comes U رسیدن
attaining U رسیدن
attains U رسیدن
accedes U رسیدن
acceding U رسیدن
acceded U رسیدن
accede U رسیدن
catch up U رسیدن به
come U رسیدن
befell U در رسیدن
befalls U در رسیدن
befalling U در رسیدن
befallen U در رسیدن
arrival U رسیدن
maturate U رسیدن
arrived U رسیدن
reaching U رسیدن به
to come to a he U رسیدن
reaches U رسیدن
reaches U رسیدن به
to catch up U رسیدن به
reached U رسیدن
reached U رسیدن به
reach U رسیدن
reach U رسیدن به
accru U رسیدن
approaches U رسیدن
approach U رسیدن
light or lighted U رسیدن
to come to hand U رسیدن
reaching U رسیدن
to d. up with U رسیدن به
arrives U رسیدن
arriving U رسیدن
attaint U رسیدن به
getting U رسیدن
overtaken U رسیدن به
gets U رسیدن
run up U رسیدن
to come by U رسیدن
get U رسیدن
overtakes U رسیدن به
overtake U رسیدن به
to get at U رسیدن به
to fetch up U رسیدن
expire U به سر رسیدن
approached U رسیدن
arr U رسیدن
take in (money) <idiom> U رسیدن
aim U رسیدن
aims U رسیدن
aimed U رسیدن
escalating U رسیدن
escalate U رسیدن
escalated U رسیدن
land U رسیدن
escalates U رسیدن
get at U رسیدن به
dynamic data exchange U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
brain washing U مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
to come to a point U بنوک رسیدن
to wait U خدمت رسیدن
get hold of (something) <idiom> U به مالکیت رسیدن
mature U به حد کمال رسیدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com