Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
eclat
U
روشنی خیره کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dazzle
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzled
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzles
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzling
U
تابش یا روشنی خیره کننده
Other Matches
cascade image intensifier
U
تقویت کننده روشنی عکس یاشفافیت ان
foudroyant
U
خیره کننده
fulgurant
U
خیره کننده
staring red
U
یا خیره کننده
relucent
U
خیره کننده
dazzlingly
U
بطور خیره کننده
glare
U
تابش خیره کننده تشعشع
glares
U
تابش خیره کننده تشعشع
glared
U
تابش خیره کننده تشعشع
flare
U
روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
flares
U
روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
pellucidness
U
روشنی
clarity
U
روشنی
clarification
U
روشنی
lucidity
U
روشنی
brightness
U
روشنی
diaphaneity
U
روشنی
pellucidity
U
روشنی
glim
U
روشنی
perspicuity
U
روشنی
shine
U
روشنی
photogenic
U
روشنی زا
shines
U
روشنی
fenestra
U
روشنی
irradiancy
U
روشنی
lucency
U
روشنی
irradiance
U
روشنی
clearness
U
روشنی
limpidity or limpidness
U
روشنی
plainess
U
روشنی
conspicuity
U
روشنی
liveliness
U
روشنی
illuminative
U
روشنی بخش
luminous
U
روشنی بخش
irradiative
U
روشنی دهنده
picturesqueness
U
زیبایی روشنی
daylight
U
روشنی روز
daylit
U
روشنی روز
negative glow
U
روشنی منفی
street lightning
U
روشنی راه و خیابان
obscurantist
U
مخالف روشنی فکر
To have enlightened ideas. To be an intellectual.
U
افکار روشنی داشتن
clearness
U
روشنی وصاف بودن
luminous
U
روشنی بخش روشن
enlightement
U
روشنی فکر اگاهی حقیقی
landing vehicle
U
خود روشنی دار اب خاکی
steering brake
U
قفل فرمان خود روشنی دار
ambiguities
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
ambiguity
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
eccentric
<adj.>
U
خیره سر
willful
<adj.>
U
خیره سر
testy
<adj.>
U
خیره سر
mulish
U
خیره سر
pertinacious
U
خیره سر
intractable
<adj.>
U
خیره سر
agaze
U
خیره
staring
U
خیره
starring
U
خیره
obstinate
U
خیره سر
screwball
U
خیره سر
stubborn
U
خیره سر
stubborn
<adj.>
U
خیره سر
glaring
U
خیره
sullen
<adj.>
U
خیره سر
dourly
U
خیره سر
perverse
<adj.>
U
خیره سر
dour
U
خیره سر
stubbornness
U
خیره سری
impudence
U
خیره سری
dazzlement
U
خیره سازی
moon eyed
U
خیره ومتحیر
mulishness
U
خیره سری
to look fixedly
U
خیره نگریستن
to stand at gaze
U
خیره ایستادن
stare
U
خیره شدن
stared
U
خیره شدن
stares
U
خیره شدن
glaringly
U
با نگاه خیره
perrinaciousness
U
خیره سری
blinded
U
خیره کردن
obstinacy
U
خیره سری
goggle-eyed
U
خیره چشم
blinds
U
خیره کردن
gape seed
U
نگاه خیره
dazzled
U
خیره کردن
dazzle
U
خیره کردن
gapeseed
U
نگاه خیره
gazed
U
نگاه خیره
gaze
U
نگاه خیره
steadfast
U
پابرجای خیره
steadfastly
U
پابرجای خیره
dazzles
U
خیره کردن
gazes
U
نگاه خیره
blind
U
خیره کردن
gazing
U
نگاه خیره
intractable
U
خیره سر ستیزه جو
gloatingly
U
با نگاه خیره
dazzling
U
خیره کردن
stares
U
خیره نگاه کردن
gloated
U
خیره نگاه کردن
gape
U
خیره نگاه کردن
gazes
U
خیره نگاه کردن
gloat
U
خیره نگاه کردن
gaping
U
خیره نگاه کردن
gaze
U
خیره نگاه کردن
gorgonize
U
خیره نگاه کردن
stared
U
خیره نگاه کردن
gazed
U
خیره نگاه کردن
gaped
U
خیره نگاه کردن
gazing
U
خیره نگاه کردن
gloats
U
خیره نگاه کردن
glower
U
خیره نگاه کردن
glare
U
خیره نگاه کردن
glared
U
خیره نگاه کردن
glares
U
خیره نگاه کردن
stare
U
خیره نگاه کردن
bedazzle
U
بکلی خیره کردن
watcheye
U
چشم خیره وسفید
stargaze
U
بستاره ها خیره شدن
glowering
U
خیره نگاه کردن
starer
U
دارای نگاه خیره
gapes
U
خیره نگاه کردن
glowered
U
خیره نگاه کردن
gloating
U
خیره نگاه کردن
glowers
U
خیره نگاه کردن
supernovas
U
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovae
U
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernova
U
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
fixations
U
خیره شدگی تعلق خاطر
glowering
U
اخم کردن نگاه خیره
to gape
U
با خیره دهان باز کردن
gapes
U
نگاه خیره با دهان باز
glowers
U
اخم کردن نگاه خیره
gaped
U
نگاه خیره با دهان باز
fixation
U
خیره شدگی تعلق خاطر
stargazer
U
کسیکه به ستاره ها خیره شده
glower
U
اخم کردن نگاه خیره
gape
U
نگاه خیره با دهان باز
glowered
U
اخم کردن نگاه خیره
to stare any one into silence
U
کسیرا با نگاه خیره از روبردن
gaping
U
نگاه خیره با دهان باز
gaping stock
U
چیزی که موجب خیره نگریستن گرد د
gawp
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
to stare at person in the face
U
توی صورت کسی خیره یابربرنگاه کردن
gawps
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawping
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
Boketto
U
عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
gawped
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
gape seed
U
چیزی که مایه حیرت وموجب خیره نگریستن گرد د
sight
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
bright anneal
U
روشنی ناشی از گداختن گداختن
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
blip
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com