Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ruralist
U
روستا گرای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transit bearing
U
گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
ploughmen
U
روستا
ploughman
U
روستا
villages
U
روستا
village
U
روستا
plowmen
U
روستا
hedge priest
U
کشیش روستا
rural urban migration
U
مهاجرت از روستا به شهر
countryfied
U
روستایی روستا صفت
plowman
[American English]
U
شخم زن
[کشاورز ]
[روستا ]
countrified
U
روستایی روستا صفت
Marasali
U
ماراسالی
[این روستا که به شیروان معروف بوده در آذربایجان شوروی قرار داشته و نمونه جالبی از فرش محرابی به همراه بته جقه ها در آن بافته می شود.]
skeptic
U
شک گرای
lipophilic
U
چربی گرای
magnetic azimuth
U
گرای مغناطیسی
incalescent
U
گرما گرای
heliotrope
U
افتاب گرای
oxyphil
U
اسید گرای
meliorist
U
بهبود گرای
halophile
U
ابشور گرای
grid bearing
U
گرای شبکه
back azimuth method
U
گرای وارونه
communalist
U
اشتراکی گرای
compass azimuth
U
گرای مغناطیسی
compass direction
U
گرای مغناطیسی
dermotropic
U
پوست گرای
equalitarian
U
تساوی گرای
evolutionist
U
فرگشت گرای
grid azimuth
U
گرای شبکه
oxyphile
U
اسید گرای
photophilic
U
نور گرای
ultramodernist
U
فرانو گرای
unitarian
U
توحید گرای
escapist
U
گریز گرای
escapists
U
گریز گرای
impressionists
U
برداشت گرای
structuralist
U
ساخت گرای
structuralists
U
ساخت گرای
supremacist
U
برتری گرای
supremacists
U
برتری گرای
true azimuth
U
گرای حقیقی
theocentric
U
خدا گرای
pneumotropic
U
ریه گرای
pragmatist
U
مصلحت گرای
progressivist
U
پیشرفت گرای
relative bearing
U
گرای نسبی
saprophytic
U
پوده گرای
segregationist
U
جدایی گرای
separatist
U
جدا گرای
solipsist
U
نفس گرای
theist
U
یزدان گرای
socialist
U
جامعه گرای
capitalist
U
سرمایه گرای
realistic
U
راستین گرای
realistic
U
تحقق گرای
realists
U
راستین گرای
realists
U
تحقق گرای
realist
U
راستین گرای
realist
U
تحقق گرای
materialists
U
ماده گرای
materialist
U
ماده گرای
centralist
U
مرکز گرای
centralists
U
مرکز گرای
militarists
U
جنگ گرای
egalitarian
U
تساوی گرای
militarist
U
جنگ گرای
impressionist
U
برداشت گرای
feudal
U
تیول گرای
socialists
U
جامعه گرای
realistically
U
تحقق گرای
realistically
U
راستین گرای
extrovert
U
برون گرای
extroverts
U
برون گرای
assumed azimuth
U
گرای فرضی
nudist
U
برهنگی گرای
sectarian
U
فرقه گرای
individualists
U
فرد گرای
individualist
U
فرد گرای
nationalists
U
ملت گرای
doctrinaire
U
ایین گرای
capitalists
U
سرمایه گرای
unitary
U
توحید گرای
nationalist
U
ملت گرای
reactionary
U
مخالفت گرای بی منطق
regionalistic
U
منطقهای ناحیه گرای
reactionaries
U
مخالفت گرای بی منطق
hygrophyte
U
گیاه رطوبت گرای
regionalist
U
منطقهای ناحیه گرای
corrected azimuth
U
گرای تصحیح شده
visionary
U
الهامی رویا گرای
visionaries
U
الهامی رویا گرای
imperialistic
U
استعمار گرای بهره جویانه
azimuth angle
U
زاویه گرای نجومی هواپیما
compass azimuth
U
گرای قطب نمای کشتی
back azimuth method
U
گرای معکوس در اخراج اشعه
closing azimuth error
U
اشتباه گرای بستن پیمایش
azimuth
U
گرای نجومی راس القدم
true azimuth
U
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
quixotic
U
ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
layihg azimuth
U
گرای روانه کردن لوله توپ
traditionalist
U
پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalists
U
پیرو روایات وسنن سنت گرای
conversion angle
U
زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
gyroscopes
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarists
U
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
gyroscope
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarist
U
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
introvert
U
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
ozone
U
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
introverts
U
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
steer
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
azimuth deviation
U
اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
ascendant
U
فراز جو فراز گرای
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com