English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hatchway U روزنهای که درعرشه کشتی میگذارندکه ازانجابارکشتی راپایین بده
hatchways U روزنهای که درعرشه کشتی میگذارندکه ازانجابارکشتی راپایین بده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
round house U بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
dead light U روزنهای که اطاق کشتی راازطوفان حفظ میکند
bridge U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridges U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridged U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
He hung his head in shame. U از خجالت سرش راپایین انداخت
To cut down expenses . U خرج را کم کردن ( مخارج راپایین آوردن )
ear cap U گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
ear tab U گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
pore water U اب روزنهای
porous layer U لایه روزنهای
orificemeter U جریان سنج روزنهای
eyelet ring U حلقه کوچک فلزی که درسوراخ پارچه ومانندان میگذارندکه زودپاره
orifice meter U روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود
cut-out U روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
cut-outs U روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
ship haven U یک کش کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
bilge U اب ته کشتی
wrestling U کشتی
aft U در پس کشتی
carinae U کشتی
catch U کشتی کج
vessels U کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
argo U کشتی
puppis U کشتی دم
by water U با کشتی
flattest U پل کشتی
collier U کشتی
flat U پل کشتی
carina U کشتی
ships U کشتی
ark U کشتی
decked U پل کشتی
deck U پل کشتی
on shipboard U در کشتی
foreship U سر کشتی
bottom U کشتی
on board a ship U در کشتی
hulks U کشتی
vessel U کشتی
hulk U کشتی
decks U پل کشتی
afloat U در کشتی
ship کشتی
board U کشتی
on the water U در کشتی
on the sea U در کشتی
boarded U کشتی
bottoms U کشتی
patrols U کشتی اکتشافی
flagship U کشتی دریادار
flagships U کشتی دریادار
tender ship U کشتی تدارکاتی
patrolling U کشتی اکتشافی
sterner U عقب کشتی
sternest U عقب کشتی
sterns U عقب کشتی
boat U کشتی کوچک
shipwrecks U کشتی شکستگی
patrolled U کشتی اکتشافی
patrol U کشتی اکتشافی
stern U عقب کشتی
wrecks U کشتی شکستگی
battleship U کشتی جنگی
battleships U کشتی جنگی
wrecking U کشتی شکستگی
steamship U کشتی بخاری
steamship U کشتی بخار
steamboat U کشتی بخار
steam ship U کشتی بخار
steam boat U کشتی بخار
wreck U کشتی شکستگی
stranding U به گل نشستن کشتی
wrestling match U مسابقه کشتی
towboat U کشتی یدک کش
cargo U محموله کشتی
cargoes U محموله کشتی
dock U تعمیرگاه کشتی
docked U تعمیرگاه کشتی
docks U تعمیرگاه کشتی
berth U خوابگاه کشتی
berthed U خوابگاه کشتی
berthing U خوابگاه کشتی
berths U خوابگاه کشتی
topsldes U بادخوربدنه کشتی
training ship U کشتی اموزشی
tramp steamer U کشتی ازاد
wresthing match U مسابقه کشتی
propeller U پروانه کشتی
wrech U کشتی شکستگی
wrech U کشتی شکسته
dockyard U تعمیرگاه کشتی
dockyards U تعمیرگاه کشتی
wrecked U کشتی شکسته
war ship U کشتی جنگی
shipbuilding U کشتی سازی
troopship U کشتی سرباز بر
tramp vessel U کشتی ازاد
double-decker U کشتی دوعرشهای
double-deckers U کشتی دوعرشهای
tricks U فن و بندهای کشتی
the ship leaks U کشتی اب تو میدهد
the ship is in d. U کشتی در خطراست
the rudder of a ship U سکان کشتی
the roll of a ship U غلت کشتی
tonnage U فرفیت کشتی
wrestling U کشتی گیری
shipwreck U کشتی شکستگی
the enemy U کشتی دشمن
shipwrecked U کشتی شکستگی
fob U تحویل کشتی
bosuns U افسر کشتی
strand U به گل نشستن کشتی
strands U به گل نشستن کشتی
to take ship U با کشتی بردن
three point U فن 3 امتیازی کشتی
the ship was wrecked U کشتی شکست
war vessel U کشتی جنگی
bulkhead U تیغه در کشتی
bulkheads U تیغه در کشتی
bo's'n U افسر کشتی
bos'n U افسر کشتی
bosun U افسر کشتی
combatant vessel U کشتی جنگی
pancratist U کشتی گیر
packet boat U کشتی نامه بر
doutful category U کشتی مشکوک
dressing ship U تزیین کشتی
on shipboard U سوار کشتی
exs U تحویل از کشتی
ferry boat U کشتی گذاره
on board a ship U سوار کشتی
lime juicer U کشتی انگلیسی
fire ship U کشتی اتش زن
flag ship U کشتی پیشرو
ocean greyhound U کشتی تندرو
flying dutchman U شبح کشتی
noah's a U کشتی نوح
deck seamanship U ملوان پل کشتی
deck plan U افق پل کشتی
deck plan U صفحه پل کشتی
commercial marine U کشتی تجاری
predial or prae U کشتی روستایی
commondo ship U کشتی نیروبر
pleasure boat U کشتی تفرجی
cook house U اشپزخانه کشتی
coxswain U مباشر کشتی
pilotage U راهنمایی کشتی
passenger liner U کشتی مسافربری
cuddy U اطاقک کشتی
cutwater U دماغه کشتی
passenger liner U کشتی مسافری
deadman U مهاربند کشتی
parent ship U کشتی مادر
deck gang U ملوان پل کشتی
noah ark U کشتی نوح
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com