English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rubicon U رودی در شمال ایتالیا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
piedmont U ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
winterbourne U رودی که در زمستان جاری میشود
northing U عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
ephemeral stream U رودی که درموقع بارندگی اب در ان جریان دارد
quady U رودی که فقط در فصل بارندگی جریان دارد و دربقیه فصول خشک میباشد
northwest U شمال غرب شمال غربی
north by cast U میان شمال و شمال شرقی
north west U شمال غرب شمال غربی
north east U شمال شرق شمال شرقی
north-west U شمال غربی در شمال غرب
north-east U شمال شرقی در شمال شرق
north north east U میان شمال و شمال خاور
northeast U شمال شرقی شمال شرق
holarctic U وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
locarno treaty U ایتالیا
Italy U ایتالیا
italiot or ote U مقیم ایتالیا
campo santo U گورستان ایتالیا
quirinal U دولت ایتالیا
Rome U پایتخت ایتالیا
quirinal U حکومت ایتالیا
tuscan U وابسته بتوسکانی در ایتالیا
sienna U نام شهری در ایتالیا
big five U ایتالیا وژاپن اطلاق میشد
podesta U رئیس شهرداری در برخی شهرهای ایتالیا
quality U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
major-domos U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
qualities U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
italianism U پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
major domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
Italian stucco is world famous . U گچ برای ایتالیا شهرت جهانی دارد
cornicione U [قرنیز دیوار در سبک رنسانس ایتالیا]
e c s c (european coal & steel commissio U فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
a comparison of the tax systems in Italy and Spain U مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
Floreale U [سبک تزئینات منزل در معماری هنر نوی ایتالیا]
scaramouch U دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
scaramouche U دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
Analogical architecture U [معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
gondola U نوعی قایق که در کانالهای شهر ونیز ایتالیا معمول است
irredentist U طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
gondolas U نوعی قایق که در کانالهای شهر ونیز ایتالیا معمول است
Italian Villa style U [سبک التقاطی مورد استفاده در قرن نوزدهم بومی ایتالیا]
Cinquecento U [واژه ای که در قرن شانزدهم ایتالیا در هنر و معماری رنسانس بکار می رفته است.]
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
High Renaissance U [سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
northerly U شمال
north U شمال
north <adj.> U شمال
north U در شمال
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
north wind U باد شمال
ina northerly direction U سوی شمال
the north pole U قطب شمال
north west U شمال باختر
north east U شمال خاور
northwest U شمال باختری
northeast U شمال خاوری
north-westerly U در شمال باختر
north-eastern U از شمال خاوری
north-eastern U رو به شمال شرق
northeastward U شمال شرقی
northwardly U سوی شمال
northeastern U شمال شرقی
north east U در شمال خاور
Libya U شمال افریقا
NW U شمال غربی
north easterly U شمال شرقی
northbound U عازم شمال
north-east U شمال شرق
north western U شمال غربی
north-western U شمال غربی
northwestern U شمال غربی
magnetic north U شمال مغناطیسی
northerners U اهل شمال
northerner U اهل شمال
north U روبه شمال
north-easterly U شمال شرقی
north westerly U شمال غربی
north-westerly U شمال غربی
arctic U قطب شمال
North Pole U قطب شمال
northerly U به سمت شمال
north U باد شمال
northern U ساکن شمال
true north U شمال حقیقی
true north U شمال جغرافیایی
north westerly U در شمال باختر
north-west U شمال غرب
epsilon bootis U رایت شمال
compass north U شمال مغناطیسی
grid north U شمال شبکه
compass rose U شمال نما
arcturus U نگهبان شمال
true north U شمال واقعی
Flemish Mannerism U انقلاب شمال اروپا
northernmost U دورترین محل در شمال
NW U مخفف شمال غرب
upstater U اهل شمال استان
smew U مرغابی شمال اروپاواسیا
north-eastern U به سوی شمال شرق
Nordic U وابسته به شمال اروپا
northward U بسوی شمال شمالا
northeaster U نسیم شمال شرقی
ice foot U دیواره یخ درنواحی شمال
northeaster U باد شمال خاوری
north wester U باد شمال باختر
ina northerly direction U بطرف شمال شمالا
north light roof U بام شمال نور
Arctic Circle U مدار قطب شمال
north easter U باد شمال خاور
northeastern U مربوط به شمال شرقی
compass north U شمال قطب نما
northeastward U بطرف شمال شرقی
northwestwards U بطرف شمال غربی
northwester U طوفان شمال غربی
magnetic north pole U قطب شمال مغناطیسی
northwester U باد شمال غربی
northwards U بسوی شمال شمالا
northwardly U بطرف شمال شمالی
celestial north pole U قطب شمال عالم
norther U بیشتر بطرف شمال
Medici Mamluk rug U قالی مدیسه مملوک [این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
low dutch U زبان شمال المان و هلندی
moor U اهل شمال افریقا مسلمان
moored U اهل شمال افریقا مسلمان
moors U اهل شمال افریقا مسلمان
euroclidon U بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
barbary U کشوران اسلامی شمال افریقا
polar U وابسته به قطب شمال وجنوب
moorish U وابسته به اهالی شمال افریقا
steelhead U ماهی ازاد شمال امریکا
uptown U واقع در محلات شمال شهر
arctic U وابسته بقطب شمال سرد
lemmings U موش صحرایی قطب شمال
narwhal U نهنگ دریایی قطب شمال
lemming U موش صحرایی قطب شمال
narwal U نهنگ دریایی قطب شمال
narwhale U نهنگ دریایی قطب شمال
fascism U نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
north-eastern U وابسته به شمال شرق ایالات متحده
The aircrafts was flying in a northerly direction. U هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
inkberry U درخت خاص شمال شرق امریکا
laplander U اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
bald eagle U نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
bald eagles U نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
white crappie U ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
trouvere U شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
shaman U کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
declination U مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
troy U شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
fox grape U انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
tour de france U مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
Nahavand U شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
new england U نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
Expressionism U [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
English style U [نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
gadwall U اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
Ditterling U [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
gyrocompass U نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
azimuth U نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
true track U تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
wimp U آدم دست و پا چلفته [شمال آلمان] [خفت آور ] [اصطلاحات نوجوانان]
jackrabbit U نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
blue laws U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
lapland U ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
Hispano-Moresque U [سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی]
blue law U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
Indian summer U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summers U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
upstate U وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
rhaeto romanic U زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
arcturus U نگهبان شمال الفا- گاوران الفا- عوا ارکتوروس
baltic U دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
butterfly saddle rug U قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
Tianjan U شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
Quchan U قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com