Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
catgut
U
روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tallow
U
پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود
The cat ate the whole mouse.
U
گربه تمام موش راخورد ( گوشت ،استخوان وغیره )
lazy tongs
U
چنگ کهای زبانه دار یا قلاب دار که بزرگ وکوچک میشودوبرای اویختن لباس وغیره بکارمیرود
linecut
U
صفحه چاپی که فقط روی ان خط کشی شده باشدوبرای خط کشی کاغذ وغیره بکارمیرود و block lineوengraving line نیز نامیده میشود
sienna
U
که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
stitch
U
بخیه جراحی بخیه زدن
stitched
U
بخیه جراحی بخیه زدن
capital expenditure
U
هزینهای که برای بهبودسرمایه وافزایش ان بکارمیرود
pergameneous
U
مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
esparto
U
یکجورجگن دراسپانیاکه برای بافندگی وکاغذسازی بکارمیرود
herbicide
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
herbicides
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
amulets
U
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
amulet
U
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
mopping
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
hep
U
حرف ندا که برای دستور یاامریه به نظامیان بکارمیرود
tape line
U
تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
fearnought
U
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
mops
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
line drawing
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawings
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
forel
U
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
forrel
U
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
pullicate
U
پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
mopped
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mop
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
fumigant
U
ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
palmyra
U
یکجور نخل درهندو سیلان که برگ ان برای بوریابافی بکارمیرود
gimbals
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
gimbal ring
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
parcel paper
U
یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
marking ink
U
مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
genet
U
جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
I´m as hungry as a horse.
U
آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
hungry as a hunter
<idiom>
U
آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
crocus cloth
U
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
feline
U
وابسته به تیره گربه گربه صفت
drylot
U
محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
burger
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swab
U
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
swabs
U
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
sennit
U
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
sennet
U
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
willowware
U
بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
blueprints
U
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprint
U
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
bay
U
یک بخش برای کار ویژه
[مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
tryout
U
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
joggling
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
seam
U
بخیه
stitched
U
بخیه
stitch
U
بخیه
seams
U
بخیه
backing run
U
بخیه
suture
U
بخیه
darn
U
بخیه زدن
slip stitch
U
بخیه نامریی
stitched
U
بخیه زدن
to put a stitch
U
بخیه کردن
fagot
U
بخیه زینتی
stitch
U
بخیه زدن
to put a stitch
U
بخیه زدن
darned
U
بخیه زدن
longitudinal seam
U
بخیه طولی
faggots
U
بخیه زینتی
faggot
U
بخیه زینتی
butt strap
U
بخیه جوشکاری
ligature
U
بخیه زنی
to introduce a suture in
U
بخیه زدن
darns
U
بخیه زدن
sew
U
بخیه کردن
surgeon's knot
U
گره بخیه جراحی
sewers
U
اگو بخیه زننده
sewer
U
اگو بخیه زننده
whipstitch
U
اهل بخیه مکث کوتاه
cross stitch
U
بخیه دوزی بچپ وراست
accessory stitches
U
چرم دوزی، دوخت ها و بخیه های تزپینی فرش
metronomes
U
بکارمیرود
metronome
U
بکارمیرود
to unstitch something
[sewing]
U
کوکی
[بخیه ای]
را باز کردن
[دوختن پارچه]
[فناوری بافندگی]
corn popper
U
غربالی که دربودادن ذرت بکارمیرود
hyphen
U
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
hyphens
U
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
blacktop
U
موادقیری که درساختمان اسفالت بکارمیرود
basket weave pattern
U
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
flat boat
U
یکجوردوبه پهن که دررودخانههای کم عمق بکارمیرود
corporale
U
پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
ticked
U
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
tick
U
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
ticks
U
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
jacob's staff
U
چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
metonym
U
لغت وکلمهای که بصورت کنایه یا مجاز بکارمیرود
ballast
U
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
kieselguhr
U
سنگ چخماق ته نشسته درساختن دینامیت بکارمیرود
knick knack
U
چیزقشنگ وکم بهاکه بیشتربرای ارایش بکارمیرود
law french
U
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
kino
U
شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود
noughts and crosses
U
یکجور دوز بازی که نشانهای صفرو چلیپادران بکارمیرود
ack
U
علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
sprag
U
قطعه چوب یا الواری که بعنوان شمع درمعدن بکارمیرود
forth
U
این کلمه بصورت پیشوند نیزبامعانی فوق بکارمیرود
macedoine
U
مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
eudiometer
U
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
gib cat
U
گربه نر
tomcats
U
گربه نر
grimalkin
U
گربه
ventus's shell
U
کس گربه
flues
U
گربه رو
flue
U
گربه رو
tomcat
U
گربه نر
malkin
U
گربه
tom cat
U
گربه نر
puss
U
گربه
cat
گربه
air drain
U
گربه رو
neko
U
گربه
moggy
U
گربه
the cat has nine lives
U
گربه
cats
U
گربه
felid
U
گربه
puncheon
U
ستونی کوتاه که بجای تحمل بار تیر در بین دو پایه بکارمیرود
palmitic
U
اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
catapults
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
guts
U
روده
enteron
U
روده
gut
U
روده
gutting
U
روده
gut
U
دل و روده
garbage
U
روده
guts
U
دل و روده
gill
U
روده
ileum
U
چم روده
bowels
U
روده
in a tangle
U
روده
bowel
U
روده
gutting
U
دل و روده
felid
U
گربه مانند
silure
U
گربه ماهی
felidae
U
تیره گربه
cattiness
U
گربه صفتی
mewed
U
صدای گربه
mew
U
صدای گربه
civet
U
گربه زباد
abyssinian
U
نژادی از گربه
meow
U
صدای گربه
Persian cat
U
گربه ایرانی
pussy
U
گربه وار
pussies
U
گربه وار
meaow
U
صدای گربه
sheat fish
U
گربه ماهی
to pull the strings
U
گربه رقصاندن
felinity
U
گربه صفتی
fitchet
U
گربه قطبی
mewing
U
صدای گربه
cat's paws
U
پنجه گربه
tabbies
U
گربه ماده
wildcats
U
گربه وحشی
reflecting stud
U
چشم گربه
cri du chat
U
گربه اوایی
cattiest
U
گربه صفت
catty
U
شبیه گربه
kit
U
بچه گربه
catty
U
گربه صفت
tabby
U
گربه ماده
kitties
U
بچه گربه
cattiest
U
شبیه گربه
wildcat
U
گربه وحشی
catfish
U
گربه ماهی
cat's paw
U
پنجه گربه
kitling
U
بچه گربه
lead one a dance
U
گربه رقصاندن
to lead one a dance
U
گربه رقصاندن
cattier
U
شبیه گربه
gib cat
U
گربه اخته
kittens
U
بچه گربه
gib
U
گوه گربه نر
lemon grass
U
گربه دشتی
cattier
U
گربه صفت
tiger cat
U
گربه وحشی
toms
U
جنس نر گربه نر
tom
U
جنس نر گربه نر
kitty
U
بچه گربه
ailurophobia
U
گربه هراسی
galeophobia
U
گربه هراسی
cowry
U
نوعی کس گربه
gatophobia
U
گربه هراسی
kitten
U
بچه گربه
cathead
U
کله گربه
catlike
U
گربه وار
cattish
U
گربه وار
catling
U
بچه گربه
caracal
U
گربه صحرایی
cowrie
U
نوعی کس گربه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com