English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pressure sweeping U روبیدن فشاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compound compression U فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
sweep U روبیدن
contact sweeping U روبیدن مکانیکی
contact sweeping U روبیدن ضربتی
acoustic sweeping U روبیدن صوتی
magnetic sweeping U روبیدن مغناطیسی
compressive U فشاری
komi U فشاری
pressure fraction U کسر فشاری
filter press U صافی فشاری
push button switch U تکمه فشاری
duplex pressure proportioner U مخلوط کن دو فشاری
die cast U ریختن فشاری
data compaction U داده فشاری
snap fastener U دکمه فشاری
thrust bolt U پیچ فشاری
constrictor knot U گره فشاری
compressive yield point U حدجهمندگی فشاری
compressive stress U خستگی فشاری
compressive stress U تنش فشاری
compressive load application U بار فشاری
filterpress U پالونه فشاری
force feed oiler U روغندان فشاری
pressure device U ماسوره فشاری
pressure butt welding U جوشکاری لب به لب فشاری
pression pipe U لوله فشاری
pressboard U تخته فشاری
push key تکمه فشاری
press key تکمه فشاری
pressure welding U جوش فشاری
pressure welding U جوشکاری فشاری
push shot U ضربه فشاری
head pressure U ارتفاع فشاری
hard board U تخته فشاری
force pump U تلمبه فشاری
compression wave U موج فشاری
compression stress U تنش فشاری
achi komi U دفاع فشاری
compression molding U قالبگیری فشاری
thumbing U دگمه فشاری
compression flange U سپر فشاری
pushed U ضربه فشاری
compression flange U عضو فشاری
push button U دکمه فشاری
push button U کلید فشاری
thumb U دگمه فشاری
thumbed U دگمه فشاری
thumbs U دگمه فشاری
push U ضربه فشاری
compression strength U توان فشاری
head U ارتفاع فشاری
compression spring U فنر فشاری
pushes U ضربه فشاری
compression strength U مقاومت فشاری
compression strength U استحکام فشاری
compression strength U تاب فشاری
net push U ضربه فشاری از لب تور
thrust hardness U درجه سختی فشاری
press casting U ریخته گری فشاری
pressure lubrication U دستگاه روغنکاری فشاری
pressure weld U جوش دادن فشاری
pressure weldable U قابل جوشکاری فشاری
standard size whole brick U اجر فشاری معمولی
resistance pressure welding U جوشکاری فشاری مقاومتی
pressure device U عامل فشاری مین
centralized oil shot system U روغنکاری متمرکز فشاری
mae west U جلیقه نجات فشاری
compression test specimen U نمونه ازمون فشاری
compressive yield point U نقطه لهیدگی فشاری
compression specimen U نمونه ازمایش فشاری
compression riveter U دستگاه پرچ فشاری
compression molding U ریخته گری فشاری
press cutting برش دهنده فشاری
cold pressure welding U جوشکاری فشاری سرد
firing pressure device U ماسوره فشاری مین
cold pressed forging U اهنگری فشاری سرد
fumikumi U لگد فشاری به پایین
brass pressure casting U برنج ریختگی فشاری
barometric altimeter U ارتفاع سنج فشاری
alumino thermit pressure welding U جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pieze U واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
thermit pressure welding U روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
pitometer log U سرعت سنج فشاری پیتومتری
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
superincumbent U دارای فشار زیاد فشاری
drag in <idiom> U پا فشاری روی موضوع دیگری
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
tobi komi U ضربه فشاری پا در حال پرش
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
molten metal pressure welding U روش جوشکاری ذوبی-فشاری
thermit pressure welding U روش جوشکاری فشاری حرارتی
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
bend U خمش فشاری انحنای لوله زانویی
rolling press U الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
banged U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
drill press U متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
brace U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
braced U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
constant temperature pressure U welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pascal's law U هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com