English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fox U روباه
foxes U روباه
foxing U روباه
dog fox U روباه
reynard U روباه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
earths U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
arctic fox U سگ روباه
blue fox U سگ روباه
fox brush U دم روباه
foxtail U دم روباه
foxholes U سوراخ روباه
vulpine U روباه صفت
foxier U روباه صفت
foxiest U روباه صفت
foxy U روباه صفت
vixen U روباه ماده
vixens U روباه ماده
scoria U روباه سربار
hanky panky U روباه بازی
foxhole U سوراخ روباه
hanky-panky U روباه بازی
kennels U لانه روباه
guile U روباه صفتی
pit U حفره روباه
pits U حفره روباه
How did you make out? Did you succeed or fail? U شیری یا روباه ؟
yoicks U صید روباه
kennel U لانه روباه
foxhunt U شکار روباه باتازی
fox hole U سنگر حفره روباه
silver fox U روباه نقره فام
cub hunting U شکار بچه روباه
vixenish U شبیه روباه ماده
to rid to hounds U با تازی شکار روباه کردن
to be like a fox <idiom> U مثل روباه حیله گر بودن
to ride to hounds U با تازی شکار روباه کردن
master of U سرپرست گروه شکار روباه
foxhound U تازی مخصوص شکار روباه
foxhounds U تازی مخصوص شکار روباه
foxhunt U باتازی شکار روباه کردن
earth stopper U مامور بستن سوراخهای روباه
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
tallyho U صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
brushes U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brush U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
The fox,being asked who his withness was ,said, my. <proverb> U به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
masks U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
mask U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
drag hunt U شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
foxtail U یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> U روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
tallyho U فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
pteropus U شبپره میوه خور که پوزه اش مانند پوزه روباه است
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
fox U روباه بازی کردن تزویر کردن
foxing U روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes U روباه بازی کردن تزویر کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com