Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4108 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gift of the gab
U
روانی زبان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
U
چرب زبان زبان دار
scottish gaelic
U
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
freedoms
U
روانی
psychic
U
روانی
fluency
U
روانی
psychical
U
روانی
freedom
U
روانی
subversives
U
روانی
fluidity
U
روانی
mental
U
روانی
yield point
U
حد روانی
psychological
U
روانی
subversive
U
روانی
volubility
U
روانی
mellifluence
U
روانی
liquid limit
U
حد روانی
flow
U
روانی
facility
U
روانی
flowed
U
روانی
flows
U
روانی
psychodiagnosis
U
تشخیص روانی
nervous breakdown
U
بحران روانی
psychiatric social work
U
مددکاری روانی
supersensible
U
روحی روانی
stressing
U
فشار روانی
complex
U
عقده روانی
psychogenesis
U
پدیدایی روانی
complexes
U
عقده روانی
sociopsychological
U
اجتماعی- روانی
psychomotor
U
روانی- حرکتی
psychic trauma
U
اسیب روانی
psychosis
U
بیماری روانی
psychic apparatus
U
دستگاه روانی
psychic blindness
U
نابینایی روانی
psychic deafness
U
ناشنوایی روانی
psychic energy
U
نیروی روانی
psychotic
U
بیمار روانی
psychic secretion
U
تراوش روانی
stream of consciousness
U
تسلسل روانی
psychognosis
U
شناخت روانی
psychograph
U
نمودار روانی
psychopaysical
U
روانی- فیزیکی
psychopathy
U
اختلالات روانی
psychological scale
U
مقیاس روانی
psychopath
U
بیمار روانی
versatility
U
روانی مهارت
psychopathy
U
معالجه روانی
neurosis
U
اختلال روانی
psychological space
U
فضای روانی
psychopaths
U
بیمار روانی
psychological operations
U
عملیات روانی
psychological field
U
میدان روانی
psychopharmacology
U
داروشناسی روانی
psycholepsis
U
افت روانی
psyho
U
بیمار روانی
psychosexual
U
روانی- جنسی
stress
U
فشار روانی
psychosurgery
U
جراحی روانی
psycholepsy
U
افت روانی
psychosocial
U
روانی- اجتماعی
psychological environment
U
محیط روانی
psychological factors
U
عوامل روانی
neuroses
U
اختلال روانی
stresses
U
فشار روانی
mental economy
U
اقتصاد روانی
mental examination
U
معاینه روانی
mental health
U
بهداشت روانی
mental health
U
سلامت روانی
mental hygiene
U
بهداشت روانی
mental test
U
ازمون روانی
psychological test
U
ازمون روانی
neurasthenia
U
خسته روانی
analeptic
U
نیروبخش روانی
mental derangement
U
اشفتگی روانی
flow
U
روانی سلاست
flowed
U
روانی سلاست
flows
U
روانی سلاست
psychiatric disorder
U
اختلال روانی
mental disturbance
U
اختلال روانی
intrapsychic
U
درون روانی
exopsychic
U
برون روانی
endopsychic
U
درون روانی
ease of style
U
روانی انشا
liquid limit
U
مرز روانی
liquid limit test
U
ازمون حد روانی
mental conflict
U
تعارض روانی
mental disease
U
بیماری روانی
mental illness
U
بیماری روانی
mental disorder
U
اختلال روانی
mental disorder
U
بیماری روانی
cathexis
U
نیروگذاری روانی
cathexis
U
تمرکز روانی
mental status
U
وضع روانی
nervous breakdowns
U
بحران روانی
moods
U
وضع روانی
psychological warfare
U
جنگ روانی
psychiatry
U
پزشکی روانی
mentally
U
از نظر روانی
sanity
U
سلامت روانی
physical psychological
U
جسمی- روانی
fluidity
U
روانی بیان
psychotherapy
U
درمان روانی
playing the man
U
بازی روانی
physical psychological
U
تنی- روانی
cathexis
U
انرژی روانی
nervous breakdown
U
فروباشی روانی
psychiatric hospital
U
بیمارستان روانی
psychiatric nurse
U
پرستار روانی
psychoanalysis
U
تحلیل روانی
psychasthenia
U
ضعف روانی
mood
U
وضع روانی
nervous breakdowns
U
فروباشی روانی
psychic determinism
U
علیت گرایی روانی
psychodrama
U
نقش گزاری روانی
stress tolerance
U
تحمل فشار روانی
psychodynamics
U
پویش شناسی روانی
reagent
U
موضوع ازمایش روانی
reflux column
U
ستون باز روانی
psi ability
توانایی فرا روانی
reflux condenser
U
چگالنده باز روانی
intrapsychic conflict
U
تعارض درون روانی
psychogalvanic reflex
U
بازتاب گالوانیکی- روانی
psychasthenia
U
خستگی روانی بی تصیمی
facility
U
وسیله تسهیل روانی
psychogalvanic response
U
پاسخ گالوانیکی- روانی
pgr
U
بازتاب گالوانیکی- روانی
psychopathologist
U
اسیب شناس روانی
psychonomics
U
محیط شناسی روانی
psychological warfare
U
عملیات جنگ روانی
psychomotor tests
U
ازمونهای روانی- حرکتی
psychomotor retardation
U
کندی روانی- حرکتی
psychomotor agitation
U
بیقراری روانی- حرکتی
neuropsychiatric
U
مرض روانی و عصبی
organic mental disorder
U
اختلال روانی عضوی
psychopathology
U
اسیب شناسی روانی
neuropsychiatric
U
درمان روانی عصبی
depth psychology
U
تجزیه و تحلیل روانی
california psychological inventory
U
پرسشنامه روانی کالیفرنیا
psychognosis
U
مطالعه عمیق روانی
mental element of crime
U
عنصر روانی جرم
psychognosy
U
مطالعه عمیق روانی
psychodiagnostics
U
ابزارهای تشخیص روانی
psychotherapeutic
U
وابسته بدرمان روانی
mental measurement
U
اندازه گیری روانی
psychosomatic disease
U
بیماری روانی- تنی
psychologism
U
پیروی از اصول روانی
to speak with f.
U
به روانی سخن گفتن
psychopath
U
مبتلا بامراض روانی
psychopaths
U
مبتلا بامراض روانی
nervous breakdown
U
واماندگی روانی
[پزشکی]
viscosity
U
ناروانی کند روانی
stress
U
تنش جسمانی- روانی
stresses
U
تنش جسمانی- روانی
stressing
U
تنش جسمانی- روانی
nervous breakdown
U
ناتوانی روانی
[پزشکی]
nervous breakdown
U
درماندگی روانی
[پزشکی]
stressable
<adj.>
U
فشار روانی پذیر
phrenology
U
جمجمه شناسی روانی
psychopathology
U
علم اسیب شناسی روانی
acute stress reaction
U
واکنش حاد فشار روانی
psychomotor stimulant
U
داروی محرک روانی- حرکتی
post traumatic stress disorder
U
اختلال فشار روانی پس اسیبی
psychoneural parallelism
U
توازی نگری روانی- عصبی
mental deficiency
U
عقب ماندگی روانی وفکری
psychognosy
U
تحقیقات روانی روان پژوهش
psychognosis
U
تحقیقات روانی روان پژوهش
dsm
U
راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
cathectic
U
وابسته به تمرکز روانی شهوانی شده
Recent search history
Forum search
1
Vintage style
1
tink and grow rich
1
affixation
3
Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3
Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3
Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
2
مهرآسا
2
دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2
دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1
معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com