English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
cultural psychiatry U روانپزشکی فرهنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cross cultural psychiatry U روانپزشکی میان فرهنگی
Other Matches
psychiatry U روانپزشکی
social psychiatry U روانپزشکی اجتماعی
pastoral psychiatry U روانپزشکی مذهبی
psychiatric interview U مصاحبه روانپزشکی
psychiatric examination U معاینه روانپزشکی
forensic psychiatry U روانپزشکی قانونی
orthopsychiatry U روانپزشکی پیشگیر
psychiatric clinic U درمانگاه روانپزشکی
preventive psychiatry U روانپزشکی پیشگیر
child psychiatry U روانپزشکی کودک
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
psychiatric screening test U ازمون سرند روانپزشکی
culturally U فرهنگی
phlistinism U بی فرهنگی
cultural U فرهنگی
educational U فرهنگی
culture shock U ضربهی فرهنگی
sociocultural U اجتماعی- فرهنگی
transcultural U بین فرهنگی
culture shock U کوبهی فرهنگی
cultural tourism U گردشگری فرهنگی
cross cultural U میان فرهنگی
cultural development U توسعه فرهنگی
cultural deprivation U محرومیت فرهنگی
cultural anomy U بی هنجاری فرهنگی
cultural anomie U بی هنجاری فرهنگی
lettered U فرهنگی باسواد
subversives U اجتماعی و فرهنگی
subversive U اجتماعی و فرهنگی
cross-cultural U میان فرهنگی
cultural fad U هوس فرهنگی
cultural lag U پس افتادگی فرهنگی
cultural heritage U میراث فرهنگی
cuttural attache U وابسته فرهنگی
cross cultural psychology U روانشناسی میان فرهنگی
cultural absolutism U مطلق نگری فرهنگی
cultural anthropology U انسان شناسی فرهنگی
cultural relativism U نسبی نگری فرهنگی
cultural parallelism U توازی نگری فرهنگی
intercultural U وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
renaissance U دوره تجدد ادبی و فرهنگی رنسانس
enchilada U کیک ذرت محتوی گوشت وگوجه فرهنگی وادویه
outside art U [هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
subversion U نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
glossarist U کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
guinea pepper U فلفل قرمز هندی فلفل فرهنگی
behind the times <idiom> U از مد افتاده عقب افتاده فرهنگی
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com