Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sexual relations
U
روابط جنسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sex
U
احساسات جنسی روابط جنسی
sexes
U
احساسات جنسی روابط جنسی
Other Matches
labor relations
U
روابط کارگر و کارفرما روابط کارگری
civil military relations
U
روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
reestablishment of diplomatic relations
U
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
androgen
U
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen
U
هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous
U
ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism
U
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
isogamete
U
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
psychophysics
U
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
oogamete
U
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
relations
U
روابط
good relations
U
روابط حسنه
space relations
U
روابط فضایی
public affairs
U
روابط عمومی
diplomatic relations
U
روابط سیاسی
diplomatic relations
U
روابط دیپلماتیک
marital relations
U
روابط زناشویی
economic relations
U
روابط اقتصادی
disengagement
U
متارکه روابط
paratactic
U
فاقد روابط
communal relationship
U
روابط ناحیهای
terming
U
روابط فصل
public relations
U
روابط عمومی
ideological relations
U
روابط ارمانی
industrial relations
U
روابط صنعتی
termed
U
روابط فصل
term
U
روابط فصل
financial relations
U
روابط مالی
social relations
U
روابط اجتماعی
rapporchment
U
تجدید روابط
rapprochement
U
ایجاد روابط حسنه
rupture of diplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
phalanstery
U
روابط تعاونی اجتماعی
breach of diplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
interruption of diplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
severance of diaplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
break of relations
U
قطع روابط کردن
come to a rupture
U
قطع روابط کردن
come to rupture
U
قطع روابط کردن
community relations
U
قسمت روابط عمومی
rupture of diplomatic relations
U
قطع روابط دیپلماتیک
means end relations
U
روابط وسیله- هدف
good neigbourly relations
U
روابط حسن همجواری
interstate relations
U
روابط بین الدول
ideological relations
U
روابط ایده ئولوژیک
industrial relations
U
روابط کارگر وکارفرما
flesh and blood
<idiom>
U
روابط نزیک داشتن
international economic relations
U
روابط اقتصادی بین المللی
electro magnetism
U
علم روابط فیزیکی میان
psychophysics
U
مبحث روابط روان وماده
sociometry
U
سنجش روابط افراد جامعه
internationals
U
وابسته به روابط بین المللی
international
U
وابسته به روابط بین المللی
amity
U
روابط حسنه حسن تفاهم
anthropology
U
مبحث روابط انسان با خدا
dynamic relation
U
روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
to off negotiations
U
اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
minnesota spacial relations test
U
ازمون روابط فضایی مینه سوتا
psychophysical
U
وابسته بعلم روابط میان تن وروان
to break off diplomatic relations
U
روابط دیپلماتیکی را قطع کردن
[سیاست]
The sever ones connections ( relation ) with someone .
U
روابط خود را با کسی قطع کردن
interdenominational
U
وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
community relations
U
روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
ententes
U
روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
ententes cordiales
U
روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
pragmatics
U
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
entente
U
روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
input output analysis
U
تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
geopolitic
U
علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
civil censorship
U
سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
bisexuals
U
دو جنسی
sexual
U
جنسی
bisexual
U
دو جنسی
hermaphrodite
U
دو جنسی
sex
U
جنسی
hermaphrodites
U
دو جنسی
kind
U
جنسی
gamic
U
جنسی
road sense
U
جنسی
unisex
U
دو جنسی
homogeneity
U
هم جنسی
ambisexual
U
دو جنسی
generic
U
جنسی
sexes
U
جنسی
kindest
U
جنسی
kinds
U
جنسی
unisexual
U
یک جنسی
diclinous
U
یک جنسی
bioecology
U
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
reciprocal agreement
U
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
active algolagnia
U
ازارگری جنسی
renifleur
U
بو پرست جنسی
autoerotism
U
خودانگیزی جنسی
autoeroticism
U
خودانگیزی جنسی
sex offenses
U
جرایم جنسی
sex differentiation
U
تمایز جنسی
sex differences
U
تفاوتهای جنسی
gametangium
U
سلول جنسی
anaphrodisia
U
بی میلی جنسی
sex glands
U
غدههای جنسی
scopophilia
U
تماشاگری جنسی
idols of the tribe
U
اوهام جنسی
sex chromosomes
U
کروموزومهای جنسی
autosomal
U
غیر جنسی
impotency
U
ضعف جنسی
multure
U
مزد جنسی
gonad
U
غده جنسی
germ cell
U
یاخته جنسی
erotomania
U
جنون جنسی
gender identity
U
هویت جنسی
peepling tom
U
تماشاگر جنسی
payment in kind
U
پرداخت جنسی
sexual anomaly
U
نابهنجاری جنسی
gamete
U
یاخته جنسی
parasexuality
U
نابهنجاری جنسی
paraphilia
U
نابهنجاری جنسی
psycholagny
U
خیالپردازی جنسی
psychosexual
U
روانی- جنسی
benefit in kind
U
نفع جنسی
bisexuality
U
دو گانگی جنسی
heterosome
U
کروموزوم جنسی
heterophilia
U
دیگرخواهی جنسی
heteroerotism
U
دگرخواهی جنسی
haploid cell
U
یاخته جنسی
gynandrous
U
نر و ماده دو جنسی
gynandromorphy
U
ریخت دو جنسی
commodity money
U
پول جنسی
gonocyte
U
سلول جنسی
heteroeroticism
U
دگرخواهی جنسی
pansexualism
U
جنسی نگری
sex education
U
اموزش جنسی
rapes
U
تجاوز جنسی
raped
U
تجاوز جنسی
rape
U
تجاوز جنسی
Y chromosome
U
کروموزوم جنسی
Y chromosomes
U
کروموزوم جنسی
inkind
U
کمک جنسی
impotence
U
ناتوانی جنسی
raping
U
تجاوز جنسی
rapists
U
متجاوز جنسی
rapist
U
متجاوز جنسی
truckage
U
مبادله جنسی
unisexuality
U
حالت یک جنسی
venery
U
مقاربت جنسی
zygosis
U
امیختگی جنسی
Peeping Tom
U
تماشاگر جنسی
Peeping Toms
U
تماشاگر جنسی
impotence
U
ضعف جنسی
Sexual assault
U
تجاوز جنسی
climax
U
اوج جنسی
libidos
U
شور جنسی
libido
U
شور جنسی
modesty
U
شرم جنسی
deviations
U
انحراف جنسی
climaxes
U
اوج جنسی
excitement
U
برانگیختگی جنسی
puberty
U
بلوغ جنسی
sexual orientation
U
گرایش جنسی
sodomy
U
انحراف جنسی
coitus
U
مقاربت جنسی
excitements
U
برانگیختگی جنسی
deviation
U
انحراف جنسی
petting
U
نوازش جنسی
sex perversion
U
انحراف جنسی
lesbianism
U
رابطه جنسی زن با زن
sexual maturity
U
بلوغ جنسی
sexual offences
U
جرائم جنسی
sexual intercourse
U
امیزش جنسی
sexual intercourse
U
مقاربت جنسی
sexual receptivity
U
پذیرندگی جنسی
sexual relations
U
مقاربت جنسی
sexual disorder
U
اختلال جنسی
sexism
U
تبعیض جنسی
sexual development
U
رشد جنسی
sexual aberration
U
انحراف جنسی
sexual deviation
U
انحراف جنسی
sexual perversion
U
انحراف جنسی
eroticism
U
تمایلات جنسی
eroticism
U
تحریکات جنسی
sexual arousal
U
برانگیختگی جنسی
sexual delusion
U
هذیان جنسی
aphrodisiacs
U
برانگیزنده جنسی
aphrodisiac
U
برانگیزنده جنسی
sex appeal
U
جاذبه جنسی
potency
U
توان جنسی
sexuality
U
تمایلات جنسی
sexiness
U
جاذبه جنسی
voyeurism
U
تماشاگری جنسی
sex discrimination
U
تبعیض جنسی
tax in kind
U
مالیات جنسی
sexual symbolism
U
نمادگری جنسی
heterosexuality
U
دگرخواهی جنسی
sexuality
U
عطش جنسی
taxes in kind
U
مالیات جنسی
asexual
U
غیر جنسی
love life
U
زندگی عشقی و جنسی
undersexed
U
دارای ناتوانی جنسی
sexology
U
مبحث مطالعات جنسی
zoogamy
U
زاد و ولد جنسی
sexed
U
دارای خاصیت جنسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com