Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bigbrother
U
رهبر درکار یا عقیدهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concertmaster
U
رهبر نوازندگان ویلن ومعاون رهبر ارکست
concertmeister
U
رهبر نوازندگان ویلن ومعاون رهبر ارکست
once famous belief
U
عقیدهای که یک وقت متداول بود
doctrinal
U
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
to recede from an engagement
U
از افهار عقیدهای خود داری کردن
paradox
U
عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
to i. person with an opinion
U
عقیدهای رابه کسی تلقین کردن
paradoxes
U
عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
to recede from an opinicn
U
ازافهار عقیدهای خود داری کردن
at work
U
دست درکار
that depends
U
تا چه شرایطی درکار باشد
There must be a catch(trick)in it.
U
باید حقه ای درکار باشد
stick
U
پیچ درکار تحمل کردن
To put ones nose into other peoples affairs .
U
درکار دیگران فضولی کردن
electromagnetic interference
U
مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
There is some hocus – pocus . I smell a rat . Ther is a trick in it .
U
کلکی درکار باید باشد ( هست )
supererogation
U
زیاده روی درکار خوش خدمتی
Something is wrong.
U
عیبی درکار
[این موضوع]
است.
copyright
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
premiering
U
رهبر
premieres
U
رهبر
leadden limbs
U
رهبر
head up
<idiom>
U
رهبر
fuehrer
U
رهبر
fuhrer
U
رهبر
leaderless
U
بی رهبر
steerer
U
رهبر
premiered
U
رهبر
premiere
U
رهبر
pilot
U
رهبر
pilots
U
رهبر
guide
U
رهبر
skippers
U
رهبر
skippering
U
رهبر
skippered
U
رهبر
skipper
U
رهبر
premiers
U
رهبر
premier
U
رهبر
guided
U
رهبر
guides
U
رهبر
piloted
U
رهبر
leader
U
رهبر
leaders
U
رهبر
maestros
U
رهبر ارکستر
choreographer
U
رهبر گروهرقص
bellwether
U
رهبر پیشوا
precentor
U
رهبر سرایندگان
conductors
U
رهبر ارکتسر
bandmaster
U
رهبر ارکستر
conductor
U
رهبر ارکتسر
headsman
U
پیشوا رهبر
maestro
U
رهبر ارکستر
cheer leader
U
رهبر تماشاگران
cheerleaders
U
رهبر هورا کشان
choirmaster
U
رهبر دسته سرایندگان
floor leader
U
رهبر فراکسیونهای مجلس
rectors
U
رئیس دانشگاه رهبر
rector
U
رئیس دانشگاه رهبر
cheerleader
U
رهبر هورا کشان
swami
U
رهبر مذهبی هندی
head
U
رهبر یا دسته پیشرو یک ستون
frontbencher
U
رهبر گروه پارلمانی حزب
frontbenchers
U
رهبر گروه پارلمانی حزب
drum majorette
U
زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
downbeat
U
حرکت چوب رهبر ارکست بطرف پایین
moslem league
U
اولین حزب پاکستان که درزمان حیات محمد علی جناح که رهبر ان بود مقتدرترین حزب پاکستان محسوب می شد
lead aircraft
U
هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com