English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
redeemer U رهایی بخش نجات دهنده
redeemers U رهایی بخش نجات دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
emancipator U رهایی دهنده
savior U نجات دهنده
saviour U نجات دهنده
saviours U نجات دهنده
lifesaver U نجات دهنده زندگانی
lifesaving U نجات دهنده زندگی
salvor U نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
lifebuoy U کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoys U کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
bombing height U ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
trimmer U زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
exhibiter U نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor U نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors U نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalyst U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailer U امانت دهنده کفیل دهنده
bailor U امانت دهنده کفیل دهنده
conglutinative U التیام دهنده جوش دهنده
extender U توسعه دهنده ادامه دهنده
emanacipation U رهایی
riddance U رهایی
quietus U رهایی
deliverance U رهایی
delivery U رهایی
rescues U رهایی
rescuing U رهایی
rescued U رهایی
rescue U رهایی
escapement U رهایی
deliveries U رهایی
extrication U رهایی
emancipation U رهایی
livery U رهایی
escaped U رهایی
escaping U رهایی
abandonment U رهایی
escape U رهایی
escapes U رهایی
relief U رهایی
liveries U رهایی
goby U رهایی
salvation U رهایی
keep one's head above water U رهایی یافتن
rescues U رهایی دادن
rescuing U رهایی دادن
disillusion U رهایی از شیفتگی
break off U رهایی ازدرگیری
break off position U نقطه رهایی
disenchantment U رهایی از طلسم
survivals U رهایی از انهدام
survival U رهایی از انهدام
break up value U قیمت رهایی
dishallucination U رهایی ازشیفتگی
to get rid of U رهایی یافتن از
to get off U رهایی یافتن از
to extricate oneself U رهایی یافتن
rescued U رهایی دادن
disillusions U رهایی از شیفتگی
acquittance U رهایی بخشودگی
emergency relief U رهایی از بلایا
get out U رهایی یافتن
disillusioning U رهایی از شیفتگی
rescue U رهایی دادن
bomb release line U خط رهایی بمب
release point U نقطه رهایی
on one's feet <idiom> U رهایی ازبیماری یا مشکلات
disengagement U رهایی از قید یا تعهد
release U منتشر ساختن رهایی
to escape [with something] U رهایی یافتن [با چیزی]
to save one's neck U از دار رهایی یافتن
released U منتشر ساختن رهایی
to escape with life and limb U سختی رهایی جستن
bailment U رهایی به قید ضمانت
releases U منتشر ساختن رهایی
impasse U حالتی که از ان رهایی نباشد
lead us not into temtation U ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
bomb release point U نقطه رهایی بمب
dropping angle U زاویه رهایی بمب
redeemed U از گرو در اوردن رهایی دادن
sector U تقسیم دیسک به شیار رهایی
redeem U از گرو در اوردن رهایی دادن
redeeming U از گرو در اوردن رهایی دادن
redeems U از گرو در اوردن رهایی دادن
to p anyone through danger U کسی را از خطر رهایی دادن
angular velocity U سرعت زاویهای رهایی بمب
release point U نقطه رهایی ستون راهپیمایی
sectors U تقسیم دیسک به شیار رهایی
emergency relief U رهایی ازمصایب غیر مترقبه
disencumbrance U رهایی ازقیدیاگرفتاری رهاسازی ازقید
save U رهایی بخشیدن نگاه داشتن
get off U رهایی یافتن پیاده شدن از
saves U رهایی بخشیدن نگاه داشتن
saved U رهایی بخشیدن نگاه داشتن
release U ازاد سازی رهایی واگذاری
released U ازاد سازی رهایی واگذاری
releases U ازاد سازی رهایی واگذاری
helicopter breakup point U نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
apotheoses U رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
apotheosis رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
discharges U اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharge U اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
angular velocity bombsight U دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
inextricably U چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
four freedoms U دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
moonlight fliting U گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
rescued U نجات
salvation U نجات
liberation U نجات
life jacket U کت نجات
escape line U خط نجات
livery U نجات
liveries U نجات
safety U نجات
life vest U کت نجات
rescue U نجات
rescues U نجات
rescuing U نجات
life raft U قایق نجات
survive U نجات دادن
delivers U نجات دادن
deliver U نجات دادن
life net U تور نجات
survived U نجات دادن
life line U بند نجات
lifeguard U نجات غریق
life vest جلیقه نجات
resuscitation U نجات غریق
lifeguard submarine U زیردریایی نجات
survives U نجات دادن
life line U طناب نجات
surviving U نجات دادن
recovers U نجات دادن
life boat U کرجی نجات
lifebelts U کمربند نجات
life buoy U حلقه نجات
salvation U سبب نجات
life buoy U بویه نجات
survivors U نجات یافتگان
life jacket U جلیقه نجات
safety belts U کمربند نجات
recover U نجات دادن
safety belt U کمربند نجات
life boad U قایق نجات
life belt U کمربند نجات
recovering U نجات دادن
survival pack U بسته نجات
survival suit U لباس نجات
lifebelt U کمربند نجات
lifesaving U نجات غریق
life float U قایق نجات
lifeboat U قایق نجات
rescue basket U زنبیل نجات
stole U جلیقه نجات
fire escapes U نردبان نجات
rescue operation U عملیات نجات
salvable U نجات یافتنی
salvageable U قابل نجات
fire escape U نردبان نجات
lifeboats U قایق نجات
crash boat U قایق نجات
plane guard U ناوگارد نجات
safety boat U قایق نجات
plane guard U ناو نجات
deep submergence U زیردریایی نجات
breeches buoy U بویه نجات
parachut U چتر نجات
refugee relief U نجات پناهندگان
parachuting U چتر نجات
lifeguards U نجات غریق
parachutes U چتر نجات
parachute U چتر نجات
parachuted U چتر نجات
redeliver U از نو نجات دادن
liferaft U شناوه نجات
save U نجات دروازه
saved U نجات دروازه
saves U نجات دروازه
break up value U قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
helicopter rescue strop U کمربند نجات هلیکوپتر
salvage U از خطرنابودی نجات دادن
salvaged U از خطرنابودی نجات دادن
lifeguards U گارد نجات دریایی
helicopter rescue net U تور نجات هلیکوپتر
lifeguard U گارد نجات دریایی
lifeguards U مامور نجات غریق
pararescue team U تیم تجسس و نجات
lifeguard U مامور نجات غریق
salvages U از خطرنابودی نجات دادن
salvaging U از خطرنابودی نجات دادن
pararaft U وسایل نجات چتربازی
mae west U جلیقه نجات فشاری
fire and rescue U نجات و اطفای حریق
lifesaving U وسیله نجات غریق
rescue chamber U اطاقک نجات زیردریایی
life belt U کمربند نجات غریق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com