English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paint U رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
paints U رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
area U دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
areas U دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
pattern U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
patterns U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
scripts U ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
locals U MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
local U MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
scratch file U ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود
secondary U سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
zone U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zones U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
strickle U الگو صاف کردن
resemblance U [تداعی کردن طرح یا الگو]
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
preventive justice U قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
zoomed U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zoom U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zooms U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
territorialization U محدود کردن بیک ناحیه
zooming U بزرگ کردن یک ناحیه از متن یا گرافیک
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
schemata U الگو
mould U الگو
patterns U الگو
alignment chart U الگو
moulded U الگو
nomogram U الگو
template U الگو
templates U الگو
paradigms U الگو
schema U الگو
molded U الگو
textures U الگو
paradigm U الگو
texture U الگو
molds U الگو
moulds U الگو
pattern U الگو
models U الگو
modeled U الگو
modelled U الگو
mold U الگو
model U الگو
standards U الگو
standard U الگو
sample U الگو ازمون
stenciller U الگو ساز
types U گونه الگو
typed U گونه الگو
type U گونه الگو
validation of a model U اعتبار یک الگو
stenciler U الگو ساز
mask U الگو سامان
pattern recognitation U تشخیص الگو
pattern recognition U الگو شناسی
masks U الگو سامان
pattern recognition U تشخیص الگو
sampled U الگو ازمون
archetypes U کهن الگو
archetype U کهن الگو
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
palettes U جدول رنگ و الگو
pattern recognition U الگوشناسی شناسایی الگو
pattern U بعنوان الگو بکاربردن
palette U جدول رنگ و الگو
patterns U الگو صفات فردی
validation of a model U تحقق پذیری یک الگو
patterns U بعنوان الگو بکاربردن
pattern U الگو صفات فردی
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
schematic U الگو وار طرح کلی
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
stencils U با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencilling U با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stenciling U با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stenciled U با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencil U با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencilled U با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
recognition U فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
per U همان طور که در الگو نشان داده شده
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
areas U گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
area U گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
desktop U الگو یا تصویری که در پشت صفحه ویندوز نمایش دده میشود
wallpapers U تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
wallpaper U تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
sector U ناحیه
areas U ناحیه
district U ناحیه
area U ناحیه
range U ناحیه
ranged U ناحیه
ranges U ناحیه
sectors U ناحیه
zone U ناحیه
situs U ناحیه
subregion U ناحیه
districts U ناحیه
zones U ناحیه
demesne U ناحیه
partitions U ناحیه
region U ناحیه
output area U ناحیه
reach U ناحیه
reaching U ناحیه
reaches U ناحیه
realm U ناحیه
realms U ناحیه
reached U ناحیه
proclimax U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
regional <adj.> U ناحیه ای
shires U ناحیه
shire U ناحیه
partition U ناحیه
wards U ناحیه
regions U ناحیه
sympatric U هم ناحیه
ward U ناحیه
soft spot U ناحیه نشست
scan area U ناحیه پیمایش
silva U ناحیه جنگلی
common area U ناحیه مشترک
indifference zone U ناحیه خنثی
input area U ناحیه ورودی
terrain U زمین ناحیه
critical region U ناحیه شاخص
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
heat affected zone U ناحیه پیوند
recording eara U ناحیه ضبط
two phase region U ناحیه دو فازی
climatic region U ناحیه اقلیمی
storage area U ناحیه انبارش
residential area U ناحیه مسکونی
dead space U ناحیه کور
touch spot U ناحیه بساوشی
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
gold field U ناحیه زرخیز
Equator U ناحیه استوایی
skid row U ناحیه پست
critical area U ناحیه بحرانی
sector commander U فرمانده ناحیه
sciatic U ناحیه چاربند
goldfield U ناحیه زرخیز
critical region U ناحیه بحرانی
output area U ناحیه خروجی
territorialization U ایجاد ناحیه
area search U جستجوی ناحیه
arid area U ناحیه خشک
telephone area U ناحیه اتصال
Sept U ناحیه محصو
naval district U ناحیه دریایی
forbidden zone U ناحیه ممنوع
audio range U ناحیه صوتی
motor area U ناحیه حرکتی
regionalism U ناحیه گرایی
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
baffle area U ناحیه کور
part U سهم ناحیه
the abdominal region U ناحیه شکم
overflow area U ناحیه سرریز
measuring range U ناحیه ی سنجش
region U ناحیه فضا
region U ناحیه نظامی
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
region U ناحیه عملیات
regions U ناحیه فضا
regions U ناحیه نظامی
littoral U ناحیه ساحلی
active area U ناحیه فعال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com