Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
garnishing
U
رنگ امیزی کردن برای استتار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
screen
U
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings
U
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screens
U
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screened
U
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
radar comouflage
U
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
smoke curtain
U
پرده دود برای استتار از دیدزمینی
fishnet
U
نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
fuchsine
U
رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
fuchsin
U
رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
color patches
U
نوارهای رنگی تور استتار نوارهای استتار
fret
U
رنگ امیزی کردن
bepaint
U
رنگ امیزی کردن
lay in
U
رنگ امیزی کردن
frets
U
رنگ امیزی کردن
limn
U
رنگ امیزی کردن
to blend colours
U
زنگ امیزی کردن
camouflage
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
hyperbolize
U
بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
ham
U
بطور اغراق امیزی عمل کردن
camouflage
U
استتار
disguising
U
استتار
disguises
U
استتار
camouflages
U
استتار
disguised
U
استتار
occulatation
U
استتار
disguise
U
استتار
camouflaging
U
استتار
camouflaged
U
استتار
stalking horse
U
وسیله استتار
smokescreen
U
استتار با دود
camouflage net
U
تور استتار
camouflage dicipline
U
انضباط استتار
merge
U
در هم امیزی
syncrasy
U
هم امیزی
confluences
U
هم امیزی
merges
U
در هم امیزی
confluence
U
هم امیزی
garlands
U
نوارهای تور استتار
garland
U
نوارهای تور استتار
riskiness
U
مخاطره امیزی
sententiousness
U
نصیحت امیزی
polychromy
U
رنگ امیزی
colouration
U
رنگ امیزی
sociability
U
مردم امیزی
pigmentation
U
رنگ امیزی
colouring
U
رنگ امیزی
coloring
U
رنگ امیزی
miraculousness
U
اعجاز امیزی
oppressiveness
U
ستم امیزی
coloration
U
رنگ امیزی
instructiveness
U
تعلیم امیزی بودن
binocular fusion
U
در هم امیزی دید دو چشمی
bovarism
U
در هم امیزی خیال و واقعیت
color wheel
U
گردونه رنگ امیزی
manhelper
U
دستک رنگ امیزی
color codig
U
رنگ امیزی با علامت
offensiveness
U
اهانت امیزی بدی
flicker fusion frequency
U
بسامد در هم امیزی سوسوها
binaural fusion
U
در هم امیزی شنود دو گوش
pallet knife
U
ماله رنگ امیزی
boot topping
U
رنگ امیزی خط ابخور
manhelper
U
چوب رنگ امیزی
colornig power
U
قدرت رنگ امیزی
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
piquancy
U
گوشه داری طعنه امیزی
bring off
U
به نتیجه موفقیت امیزی رسیدن
smoke screen
U
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
by the holy poker
U
سوگند شوخی امیزی است چون به انروزهای غریب ومانندان
palette
U
لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
palettes
U
لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
chiaroscuro
U
نوعی نقاشی که فقط با سیاه روشن وبدون رنگ امیزی انجام میشود
comouflage detection photography
U
نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
flash defilade
U
پنهان کردن برق دهانه توپ استتار برق دهانه توپ
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
black out
U
حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
ikon
U
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
road screen
U
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
net
U
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
nets
U
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
nett
U
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
disruptive pattern
U
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
B register
U
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoed
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
commandeer
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavoring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavouring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavorings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
gas fittings
U
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
to pine for home
U
دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
line up
<idiom>
U
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
clearance diving
U
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
degausser
U
وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
arm
U
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
put up
U
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put-up
U
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
ciphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
serviced
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
QBE
U
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
for doing it
U
برای کردن ان
bookings
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
to grub about
U
زیر و رو کردن
[برای]
to grub
U
جستجو کردن
[برای]
to grub
U
زیر و رو کردن
[برای]
in orders to make it easiter
U
برای اسان تر کردن ان
to mumble
[away]
to oneself
U
برای خودشان من من کردن
prone to do something
آماده کردن برای
enable
U
تهیه کردن برای
in order to prevent
U
برای جلوگیری کردن
so as to quiet him
U
برای ارام کردن او
to fit with
U
اماده کردن برای
to grub about
U
جستجو کردن
[برای]
enabling
U
تهیه کردن برای
enables
U
تهیه کردن برای
enabled
U
تهیه کردن برای
to prospect
[for]
U
جستجو کردن
[برای]
the proper time to do a thing
U
برای کردن کاری
tenderizes
U
برای ترد ونازک کردن ان
to schmooze somebody
U
برای کسی تملق کردن
to take pity on any one
U
برای کسی دلسوزی کردن
gagging
U
مانع فراهم کردن برای
to butter somebody up
U
برای کسی چاپلوسی کردن
warm up
<idiom>
U
گرم کردن (برای بازی)
to underspend
[on]
U
ناکافی خرج کردن
[برای]
bucket step
U
فیکس کردن پا برای استراحت
carry over
<idiom>
U
برای بعد نگهداری کردن
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
tenderizing
U
برای ترد ونازک کردن ان
gagged
U
مانع فراهم کردن برای
to butter somebody up
U
برای کسی تملق کردن
gag
U
مانع فراهم کردن برای
to make room for a person
U
جا برای کسی باز کردن
gags
U
مانع فراهم کردن برای
to serve the city with water
U
اب برای شهر تهیه کردن
to schmooze somebody
U
برای کسی چاپلوسی کردن
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
to save for retirement
U
برای بازنشستگی پس انداز کردن
to hang on the rear
U
برای حمله دنبال کردن
tenderize
U
برای ترد ونازک کردن ان
higgle
U
برای سودجویی بحث کردن
tenderising
U
برای ترد ونازک کردن ان
to pander to somebody's ego
<idiom>
U
برای کسی چاپلوسی کردن
the right way to do a thing
U
صحیح برای کردن کاری
tenderised
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderises
U
برای ترد ونازک کردن ان
to offer a reward
[for]
U
عرضه کردن پاداشی
[برای]
tenderized
U
برای ترد ونازک کردن ان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com