English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Salmon <adj.> <noun> U رنگی میان صورتی و نارنجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
redorange <adj.> <noun> U رنگی میان قرمز و نارنجی
Rosybrown <adj.> <noun> U رنگی میان صورتی وقهوه ای
ocher <adj.> <noun> U رنگی میان قهوه ای و زرد
Tan <adj.> <noun> U رنگی میان قهوه ای و کرم
slate <adj.> <noun> U رنگی میان آبی و خاکستری
Redviolet U رنگی میان بنفش و قرمز
Rosewood U رنگی میان بنفش و قهوه ای
Afshar design U طرح افشاری [ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
gold washing U شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
colours U چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour U چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
dye sublimation printer U چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
checks U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
triad U 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triads U 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
jacinthe U نارنجی روشن
light red U نارنجی رنگ
methyl orange U نارنجی متیل
thin skinned U نازک نارنجی
picksome U نازک نارنجی
oranges U مرکبات نارنجی
orange U مرکبات نارنجی
patsy U نازک نارنجی
niminy piminy U نازک نارنجی و ژستی
touchy U نازک نارنجی حساس
touchiest U نازک نارنجی حساس
touchier U نازک نارنجی حساس
curcumin U رنگ نارنجی ساختگی
medoterranean U واقع در میان چند زمین میان زمینی
hard to please U نازک نارنجی سخت راضی شو
carbuncles U رنگ نارنجی مایل به قرمز
carbuncle U رنگ نارنجی مایل به قرمز
squeamish U سخت گیر نازک نارنجی
alizarin U ماده نارنجی یا قرمز رنگ که از ریشه روناس می گیرند
futtock U میان چوب میان تیر
intervenient U در میان اینده واقع در میان
solid U رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solids U رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
hanna U گل حنا [از برگ های این گیاه جهت تهیه رنگینه های قرمز مسی و نارنجی استفاده می شود.]
pictogram U خط صورتی
figured U صورتی
pinkest U رنگ صورتی
Mistyrose <adj.> <noun> U نوعی صورتی
facial vision U بینایی صورتی
trigon U گروه سه صورتی
pinker U رنگ صورتی
Oldrose <adj.> <noun> U صورتی پررنگ
pink رنگ صورتی
nervus facialis U عصب صورتی
Pale pink U صورتی کمرنگ
facial nerve U عصب صورتی
Rosepink <adj.> <noun> U نوعی صورتی
pinkish U مایل به رنگ صورتی
maiolica U یکجور کاشی صورتی
Cerise <adj.> <noun> U نوعی صورتی پررنگ
majolica U یکجور کاشی صورتی
isolation U در صورتی که ولتاژ قط ع شود و..
Magneta <adj.> <noun> U نوعی صورتی پررنگ
binds U به صورتی که قابل اجرا باشد
bind U به صورتی که قابل اجرا باشد
to i. any thing with figures U یا صحههای صورتی به چیزی زدن
doughface U دارای صورتی مانند خمیر گوشت الود
psychophysics U علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
zeros U پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
omr U و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
zeroes U پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
jump instruction U پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
zero U پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
table of precedence U صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
signalled U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
information U دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
signaled U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
achroma U بی رنگی مو
dichromatism U دو رنگی
achromatism U بی رنگی
dichroism U دو رنگی
achromatization U بی رنگی
coloration U رنگی
achromatisation U بی رنگی
hued U رنگی
ingrain U نخ رنگی
achroma U بی رنگی
achromia U بی رنگی مو
chromaticity U رنگی
chromatic U رنگی
coloured U رنگی
colored U رنگی
trichromatism U سه رنگی
trichroism U سه رنگی
tinct U رنگی
discoloration U بی رنگی
trichromat U سه رنگی
pigmental U رنگی
interrupting U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
copyhold U تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
interrupts U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
identity U دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
normalizes U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalize U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalising U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
identities U دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
normalises U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalised U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
auto U امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
voltage U وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
defaulted U نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
default U نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
defaults U نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
interrupt U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
defaulting U نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
voltages U وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
autos U امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
oleograph U عکس رنگی
pallor U زرد رنگی
unifiable U قابل هم رنگی
kinemacolour U سینمای رنگی
pencilling U مداد رنگی
pigment U ماده رنگی
lakes U لاک رنگی
lake U لاک رنگی
ocellus U حلقه رنگی
paraffin wax U موم رنگی
vitta U نوار رنگی
pigments U ماده رنگی
pigmentation U رنگی شدن
blacks U سیاه رنگی
monotint U عکس یک رنگی
blackest U سیاه رنگی
blacker U سیاه رنگی
monotint U نگار یک رنگی
colorant U مواد رنگی
blacked U سیاه رنگی
black U سیاه رنگی
pencils U مداد رنگی
opalescence U شیری رنگی
pastel U خمیرمواد رنگی
pencil U مداد رنگی
pastel U مداد رنگی
trichromatic theory U نظریه سه رنگی
pentachromic U پنج رنگی
color television U تلویزیون رنگی
color printer U چاپگر رنگی
color graphics U گرافیک رنگی
color code U رمز رنگی
color camera U دوربین رنگی
cingulum U خط رنگی ومارپیچ
photochrome U عکس رنگی
chromophotograph U عکس رنگی
color trace recorder U رسام رنگی
colored glass U شیشه رنگی
colored pencil U مداد رنگی
dye stuff U ماده رنگی
dyestuff U ماده رنگی
stined glass U شیشه رنگی
coloured cement U سیمان رنگی
chromatic aberration U خطای رنگی
chroma U مشخصههای رنگی
polychroism U چند رنگی
pigment cell U یاخته رنگی
pigment dye U ماده رنگی
pleochroism U چند رنگی
heliochrome U عکاسی رنگی
heliochrome U عکس رنگی
aqua relle U نقاشی اب و رنگی
photochromy U عکاسی رنگی
aquarelle U نقاشی اب و رنگی
jump instruction U موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
IF statement U عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
punches U وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punch U وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punched U وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
candy-striped U دارای نوارههای رنگی
figurin U مجسمه سفالین رنگی
curcumin U ماده رنگی زردچوبه
crayons U مداد رنگی مومی
crayon U مداد رنگی مومی
dyestuff U مواد رنگی و رنگرزی
encaustic tile or brick U اجرکاشی هفت رنگی
chromogen U دانههای رنگی گیاهان
false colour U فیلم رنگی مصنوعی
chromophore U گروه رنگی ملکول
chromophore U عامل رنگی ملکول
carrier color signal U پیام رنگی حامل
conventionalization U هم رنگی با ایین و رسوم
color gate U دریچه پیام رنگی
color monitor U صفحه نمایش رنگی
Color films(T. V). U فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
indigotin U ماده رنگی نیل
indigotine U ماده رنگی نیل
composite color monitor U مونیتور رنگی مرکب
composite color signal U پیام رنگی مرکب
tetrachromatism U دید چهار رنگی
pigmentary U رنگی رنگ دار
minus color signal U پیام رنگی منفی
polychrome U تهیه عکسهای رنگی
pool ball U هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
bars U خط یا بلاک ضخیم رنگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com