English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chromatism U رنگین شنوی
colored hearing U رنگین شنوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rainbow border U حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
diplacusis U دوگانه شنوی
obedience U حرف شنوی
clairaudience U غیب شنوی
chromaticity U رنگین
chromosome U رنگین تن
chromosomes U رنگین تن
colored U رنگین
coloured U رنگین
iridescent U رنگین کمانی
irises U رنگین کمان
iris U رنگین کمان
chrom U رنگین حسی
colored smelling U رنگین بویی
sunbow U رنگین کمان
rainbow U رنگین کمان
rainbows U رنگین کمان
fogbow U رنگین کمان حاصل از مه
iridescency U نمایش رنگین کمان
iridescence U نمایش رنگین کمان
chromatopsia U رنگین بینی مرضی
face U سطح رنگین هدف
faces U سطح رنگین هدف
What is good enough for others should be good enough for you. U خونت که از بقیه رنگین تر نیست
smalto U خرده شیشه رنگین روی اجرموزاییک
rainbow U قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
rainbows U قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
lighted U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
lightest U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
light U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
obey U حرف شنوی کردن موافقت کردن
obeyed U حرف شنوی کردن موافقت کردن
obeying U حرف شنوی کردن موافقت کردن
obeys U حرف شنوی کردن موافقت کردن
Hanbel U [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com