Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ready mixed paints
U
رنگهای مخلوط اماده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ready reserve
U
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
pantone matching system
U
روش استاندارد تط بیق رنگهای جوهر روی صفحه و خروجی چاپ شده با استفاده از کتاب رنگهای از پیش تعریف شده
ground readiness
U
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
admix
U
مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
auto rich
U
مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
supercritical
U
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
ramp alert
U
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
primary colors
U
رنگهای اصلی
saturated colour
U
رنگهای روشن
coal tar dyes
U
رنگهای قطرانی
color antagonists
U
رنگهای متضاد
prism
U
رنگهای شوشه
complementary colors
U
رنگهای مکمل
primary colours
U
رنگهای اصلی
scumble
U
رنگهای نقاشی
primary colors
U
رنگهای نخستین
spectral colours
U
رنگهای طیف
hard colors
U
رنگهای سنگین
spectral colours
U
رنگهای طیفی
metallic paints
U
رنگهای فلزی
prisms
U
رنگهای شوشه
dye vat
U
رنگهای خمرهای
principal colors
U
رنگهای اصلی
fundamental colors
U
رنگهای اصلی
vat dyes
U
رنگهای خمرهای
chromatic colors
U
رنگهای فامی
variegated colours
U
رنگهای گوناگون
homochromatic
U
دارای رنگهای مشابه
heterochromatic
U
دارای رنگهای مختلف
varicolored
U
دارای رنگهای متغیر
pyronine
U
رنگهای قلیایی زرد
heterochromous
U
دارای رنگهای گوناگون
pastel shades
U
سایه رنگهای خفیف
the prismatic colours
U
رنگهای هفتگانه شوسه
metamers
U
رنگهای همسان نما
warning order
U
دستور اماده باش اعلام اماده باش
sienna
U
که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
pastel
<adj.>
U
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
varied
U
دارای رنگهای گوناگون رنگارنگ
pavonazzo
U
مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
spectrum
U
رنگهای مریی درطیف بین
I dislike dull colors .
U
رنگهای مات را دوست ندارم
blurring
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurred
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blur
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
kinemacolour
U
سینماتوگرافی که رنگهای اصلی رانشان دهد
blurs
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
laager
U
هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
collages
U
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collage
U
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
palette
U
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
identity
U
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
identities
U
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
cameos
U
رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
cameo
U
رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
palettes
U
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
alert force
U
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
lap
U
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
opah
U
یکجور ماهی بزرگ خال مخالی در اقیانوس اطلس که رنگهای روشن دارد
lapped
U
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
CLUT
U
جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر
nitrobenzene
U
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
tristimulus values
U
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
kernel
U
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernels
U
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
eagle flight
U
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
bleed
U
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
bleeds
U
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
mixtures
U
مخلوط
blending
U
مخلوط
macedoine
U
مخلوط
mixture
U
مخلوط
blend
U
مخلوط
hash
U
مخلوط
blends
U
مخلوط
mixer
U
مخلوط کن
admixtion
U
مخلوط
mixers
U
مخلوط کن
mixed
U
مخلوط
blenders
U
مخلوط کن
blender
U
مخلوط کن
blent
U
مخلوط شد
admixture
U
مخلوط
compost
U
مخلوط
composite
U
مخلوط
confused
U
مخلوط
anti freeze mixture
U
مخلوط ضد یخ
confect
U
مخلوط کردن
porridge
U
چیز مخلوط
mixes
U
مخلوط ترکیبی
syncrasy
U
مخلوط کردن
mixtures
U
بتن مخلوط کن
mixture
U
بتن مخلوط کن
mixes
U
امیزه مخلوط
mix
U
مخلوط ترکیبی
mix
U
امیزه مخلوط
cryogen
U
مخلوط سرمازا
interlard
U
مخلوط کردن
concrete mix
U
مخلوط بتن
lean mixture
U
مخلوط رقیق
azeotropic mixture
U
مخلوط ازئوتروپ
batch mixer
U
مخلوط کن ضربهای
ternary mixture
U
مخلوط سه تایی
admix
U
مخلوط کردن
blent
U
مخلوط کرد
terpenoid
U
مخلوط باترپن
intermeddle
U
مخلوط کردن
intercarrier buzz
U
وزوز مخلوط
intercarrier beat
U
زنه مخلوط
commix
U
مخلوط کردن
azeotropic mixture
U
مخلوط همجوش
crab cocktail
U
مخلوط خرچنگ
mixing
U
مخلوط کردن
unadulterated
U
مخلوط نشده
intermingle
U
با هم مخلوط کردن
duplex pressure proportioner
U
مخلوط کن دو فشاری
puddles
U
مخلوط کردن
intermingled
U
با هم مخلوط کردن
intermingles
U
با هم مخلوط کردن
intermingling
U
با هم مخلوط کردن
hot mixer
U
مخلوط کننده
homogeneous mixture
U
مخلوط همگن
laudanum
U
مخلوط افیون
meddles
U
مخلوط کردن
heterogeneous mixture
U
مخلوط ناهمگن
meddled
U
مخلوط کردن
meddle
U
مخلوط کردن
gas mixture
U
مخلوط گاز
mingling
U
مخلوط کردن
mingles
U
مخلوط کردن
mingled
U
مخلوط کردن
puddle
U
مخلوط کردن
solid solution
U
کریستال مخلوط
blend
U
مخلوط امیختگی
blend
U
مخلوط کردن
mixers
U
مخلوط کننده
mixer
U
مخلوط کننده
immiscible
U
مخلوط نشدنی
blends
U
مخلوط امیختگی
blends
U
مخلوط کردن
weak mixture
U
مخلوط ضعیف
mingle
U
مخلوط کردن
hash
U
مخلوط کردن
rich mix
U
مخلوط پر مایه
mixed semiconductor
U
نیمرسانای مخلوط
mixture control
U
کنترل مخلوط
powder mixer
U
گرد مخلوط کن
mixed glue
U
چسب مخلوط
mixed gas
U
گاز مخلوط
miscible
U
مخلوط شدنی
mixed crystal
U
کریستال مخلوط
staffs
U
مخلوط سیمان و گچ
staffed
U
مخلوط سیمان و گچ
staff
U
مخلوط سیمان و گچ
mixing in place
U
امیختن در جا مخلوط در جا
melt
U
مخلوط کردن
mell
U
مخلوط کردن
proportioner
U
مخلوط کن شیمیایی
unscourced wool
U
پشم مخلوط
pug mill
U
اسیای گل مخلوط کن
melange
U
مخلوط امیختگی
melts
U
مخلوط کردن
air alert warning
U
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
colour
U
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colours
U
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
complexly
U
بطور پیچیده یا مخلوط
composite lightweight concrete
U
بتن سبک مخلوط
shuffles
U
بهم مخلوط کردن
olio
U
مخلوط چیزدرهم ریخته
immiscibility
U
حالت مخلوط نشدنی
shuffle
U
بهم مخلوط کردن
temper
U
مخلوط کردن مزاج
tempered
U
مخلوط کردن مزاج
shuffled
U
بهم مخلوط کردن
tempers
U
مخلوط کردن مزاج
modulator
U
لامپ مخلوط کننده
mixture of tar and bitumen
U
مخلوط قطران و قیر
commingle
U
بهم مخلوط کردن
souse
U
با ترشی مخلوط کردن
hc mixture
U
مخلوط هیدروکلرید یا گازخفه کن
fuel oil mixture
U
مخلوط روغن و سوخت
frequency mixer
U
مخلوط کننده یا میکسرفرکانس
ethylate
U
بااتیل مخلوط کردن
dry blending
U
مخلوط سازی خشک
agitation
U
مخلوط کردن اشفتگی
harshest
U
مخلوط بتن سفت
harsher
U
مخلوط بتن سفت
harsh
U
مخلوط بتن سفت
etherize
U
بااتر مخلوط کردن
detrital cone
U
مخلوط افکنه واریزهای
gas air mixture
U
مخلوط بنزین و هوا
cross loading
U
مخلوط کردن بارها
mixes
U
مخلوط کردن ترکیب
mixes
U
امیختن مخلوط کردن
mix
U
مخلوط کردن ترکیب
mix
U
امیختن مخلوط کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com