English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
helmsman U رل دار مدیر
helmsmen U رل دار مدیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
manager U مدیر
manager U مدیر تیم
manager U مدیر مسابقه بوکس
managers U مدیر
managers U مدیر تیم
managers U مدیر مسابقه بوکس
director U مدیر
director U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
directors U مدیر
directors U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
executive U مدیر اجرائی
executive U مدیر
executive U مدیر عامل
executives U مدیر اجرائی
executives U مدیر
executives U مدیر عامل
registrar U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
impresario U مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresario U مدیر اپرا
impresarios U مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresarios U مدیر اپرا
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
stage manager U مدیر نمایش
stage managers U مدیر نمایش
receiver U مدیر تصفیه
receivers U مدیر تصفیه
headmistress U خانم مدیر خانم رئیس
headmistresses U خانم مدیر خانم رئیس
president U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
entrepreneur U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
superintendent U مدیر
superintendents U مدیر
steward U مدیر
stewards U مدیر
headmaster U مدیر
headmasters U مدیر
trustee U مدیر تصفیه
trustees U مدیر تصفیه
master U مدیر مرشد
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered U مدیر مرشد
mastered U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters U مدیر مرشد
masters U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
director general U مدیر کل
director generals U مدیر کل
directors general U مدیر کل
managing director U مدیر عامل
managing directors U مدیر عامل
administrator U مدیر
administrator U مدیر تصفیه
administrators U مدیر
administrators U مدیر تصفیه
decision U مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decisions U مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
principal U رئیس مدیر
principals U رئیس مدیر
conductor U مدیر
conductors U مدیر
driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
huntsman U مدیر تازیهای شکاری
huntsmen U مدیر تازیهای شکاری
managerial U مدیر اداره کننده
liquidator U مدیر تصفیه
liquidators U مدیر تصفیه
official receiver U مدیر تصفیه
administer U :مدیر
administered U :مدیر
administering U :مدیر
administers U :مدیر
moderator U مدیر
moderators U مدیر
commissioner U مدیر مسابقات
commissioners U مدیر مسابقات
chairman U مدیر رئیس هیئت مدیره
chairmen U مدیر رئیس هیئت مدیره
adminstrator of state U مدیر ترکه
adobe type manager U مدیر انواع فونت ادوبی
chief clerk of the court U مدیر دفتر دادگاه
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
chief engineer U مدیر ماشین
computer center director U مدیر مرکز کامپیوتر
computer center manager U مدیر مرکز کامپیوتر
computer operations manager U مدیر عملیات کامپیوتر
data base manager U مدیر پایگاه داده
data processing manager U مدیر پردازش داده
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
dp manager U مدیر داده پردازی
drop master U مدیر پرش
executive information system U نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
extrepreneur U مدیر متهور
extrepreneur U مدیر باتهور
file manager U مدیر فایل
general manager U مدیر باشگاه
gerent U مدیر
Other Matches
General manager . Director general . U مدیر کل
warden U مدیر
head master U مدیر مدرسه
head master U مدیر اموزشگاه
salaried director U مدیر موفف
sale manager U مدیر فروش
sales manager U مدیر فروش
site engineering U مدیر ساختمان
stores manager U مدیر انبارها
works superintendent U مدیر کارخانه
operation manager U مدیر عملیات
record manager U مدیر رکورد
project manager U مدیر پروژه
project manager U مدیر پروژه ها
intendant U مدیر مامورمالی
item manager U مدیر اقلام
library manager U مدیر کتابخانه
micro manager U مدیر ریزکامپیوترها
official liquidator U مدیر تصفیه
stage director U مدیر نمایش
padrone U مدیر ارباب
personal representative U مدیر ترکه
personnel manager U مدیر استخدام
principal of a school U مدیر اموزشگاه
program manager U مدیر برنامه ها
project manager U مدیر طرحها
chairman of the board [of directors/managers] U مدیر عامل [شرکت]
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
provisional assignee U مدیر تصفیه موقت
corporate treasurer U مدیر امور مالی
chief financial officer [CFO] U مدیر امور مالی
president of the board [ American E] U مدیر عامل [شرکت]
chief executive officer [CEO] [American E] U مدیر عامل [شرکت]
jumpmaster U مدیر پرش چتربازی
maitred'hotel U سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
plene administravit U دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
letters of administration U حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
medical regulator U تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com