Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
poussette
U
رقص دسته جمعی دایره وار رقص چوبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coaction
U
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
en masse
U
دسته جمعی
processional
U
دسته جمعی
ensembles
U
دسته جمعی
collective
U
دسته جمعی
ensemble
U
دسته جمعی
in chorus
U
دسته جمعی
all together
U
دسته جمعی
communal
U
دسته جمعی
social
U
دسته جمعی
in company
U
دسته جمعی
collective security
U
تامین دسته جمعی
picnic
U
دسته جمعی خوردن
power play
U
حمله دسته جمعی
picnicked
U
دسته جمعی خوردن
salvoes
U
فریاد دسته جمعی
salvo
U
فریاد دسته جمعی
picnics
U
گردش دسته جمعی
picnicked
U
گردش دسته جمعی
picnics
U
دسته جمعی خوردن
genocide
U
کشتار دسته جمعی
processions
U
حرکت دسته جمعی
picnic
U
گردش دسته جمعی
collective fire
U
اتش دسته جمعی
procession
U
حرکت دسته جمعی
volley bombing
U
شلیک دسته جمعی
in mass
U
بطور دسته جمعی
ingrow
U
بطور دسته جمعی
gang punch
U
منگنه دسته جمعی
polled
U
اخذرای دسته جمعی
polls
U
اخذرای دسته جمعی
teamwork
U
کار دسته جمعی
poll
U
اخذرای دسته جمعی
flutters
U
بال زنی دسته جمعی
parade
U
تظاهرات عملیات دسته جمعی
parading
U
تظاهرات عملیات دسته جمعی
scot ant lot
U
جریمه یامالیات دسته جمعی
parades
U
تظاهرات عملیات دسته جمعی
gang
U
دسته جمعی عمل کردن
formicary
U
زندگی دسته جمعی موریانه
callective note
U
بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
paraded
U
تظاهرات عملیات دسته جمعی
formicarm
U
زندگی دسته جمعی موریانه
flutter
U
بال زنی دسته جمعی
fluttered
U
بال زنی دسته جمعی
fluttering
U
بال زنی دسته جمعی
gangs
U
دسته جمعی عمل کردن
collectivism
U
وسایل تولید دسته جمعی ومشترک
acapella
U
اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
terpsichore
U
رب النوع رقص واوازهای دسته جمعی
anthem
U
سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
part song
U
آواز دسته جمعی بدون ساز
anthems
U
سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
choir
U
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
choirs
U
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
head stock
U
راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
to go on a picnic
U
بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
frankpledge
U
مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
litany
U
مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
litanies
U
مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
antistrophe
U
حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
symbion
U
موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
pikestaff
U
دسته چوبی نیزه
piggin
U
تغار چوبی دسته دار
luggie
U
فرف یا سطل چوبی دسته دار
pike
U
نیزه دسته چوبی میخ نوک تیز
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
collective guarantee
U
مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
exodus
U
مهاجرت مهاجرت دسته جمعی
strike
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
epicycloid
U
منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
ninepins
U
یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
quadrant
U
ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
stake
U
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked
U
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes
U
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
epicycle
U
دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
noggins
U
سطل چوبی لیوان چوبی
noggin
U
سطل چوبی لیوان چوبی
naggin
U
سطل چوبی لیوان چوبی
trenail
U
میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
treenail
U
میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
croquet
U
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
gavel
[چکش چوبی قضات]
چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay
U
دسته گل یایک دسته علف
quadrant
U
ربع دایره ربع محیط دایره
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
mass
U
جمعی
collective bargaining
U
جمعی
aggregative
U
جمعی
plural
U
جمعی
additives
U
جمعی
masses
U
جمعی
massing
U
جمعی
collective
U
جمعی
additive
U
جمعی
cumulative error
U
خطای جمعی
collective bargaining
U
معامله جمعی
collective goods
U
کالاهای جمعی
collective unconscious
U
ناهشیار جمعی
collective self reliance
U
خوداتکائی جمعی
aggregate function
U
عمل جمعی
aggregate operator
U
عملگر جمعی
collective responsibility
U
مسئوولیت جمعی
processional
U
سروددسته جمعی
collective ownership
U
مالکیت جمعی
collective mind
U
ذهن جمعی
collective behavior
U
رفتار جمعی
collective liability
U
بدهی جمعی
collectedness
U
جمعی حواس
collective protection
U
حفافت جمعی
mass communication
U
ارتباط جمعی
scrutin deliste
U
رای جمعی
gunner
U
جمعی توپخانه
gunners
U
جمعی توپخانه
collective agreement
U
توافق جمعی
sum term
U
لفظ جمعی
sum check
U
مقابله جمعی
mass contagion
U
سرایت جمعی
mass hysteria
U
هیستری جمعی
mass education
U
اموزش جمعی
infantryman
U
جمعی پیاده نظام
certes
U
خاطر جمعی تحقیق
mass media
U
وسایل ارتباط جمعی
volleying
U
شلیک بطوردسته جمعی
volley
U
شلیک بطوردسته جمعی
volleyed
U
شلیک بطوردسته جمعی
volleys
U
شلیک بطوردسته جمعی
infantrymen
U
جمعی پیاده نظام
permanent party
U
جمعی دایمی یکان
paratrooper
U
جمعی یکان چترباز
paratroopers
U
جمعی یکان چترباز
nonoperating strength
U
جمعی غیرفعال در یکان
gang days
U
روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
social decrement
U
کاهش ناشی از کار جمعی
social increment
U
افزایش ناشی از کار جمعی
synergism
U
کار توام ودسته جمعی
collective
U
جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
We are living in the age of mass communication.
U
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
embarrassing clanger
[British E]
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
faux pas
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
gaffe
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
gang week
U
هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
convocation
U
جشن پایان تحصیل جمعی دانشجویان
embarrassing blunder
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
scores of people
U
دسته دسته مردم
sorts
U
دسته دسته کردن
sort
U
دسته دسته کردن
assort
U
دسته دسته شدن
assort
U
دسته دسته کردن
in detail
U
مفصلا دسته دسته
classify
U
دسته دسته کردن
distribute
U
دسته دسته کردن
regiments
U
دسته دسته کردن
windrow
U
دسته دسته کردن
trooping
U
دسته دسته شدن
shoals of people
U
دسته دسته مردم
streams of people
U
دسته دسته مردم
sorted
U
دسته دسته کردن
groups
U
دسته دسته کردن
sect
U
دسته دسته مذهبی
group
U
دسته دسته کردن
troop
U
دسته دسته شدن
sects
U
دسته دسته مذهبی
trooped
U
دسته دسته شدن
they came in bands
U
دسته دسته امدند
regiment
U
دسته دسته کردن
strophe
U
چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی
to form into groups
U
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
polygarchy
U
حکومتی که به دست عده زیادی اداره شود حکومت جمعی
round robin (letter)
<idiom>
U
نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی)
fcc
U
شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
circled
U
دایره
circles
U
دایره
departments
U
دایره
circling
U
دایره
tambourine
U
دایره
tambourines
U
دایره
circle
U
دایره
compass
U
دایره
disk
U
دایره
roundle
U
دایره
rhomb
U
دایره
recurring curve
U
دایره
agencies
U
دایره
circuits
U
دایره
circuit
U
دایره
subdivision
U
دایره
Dingbat
U
دایره
rondel
U
دایره
rondelle
U
دایره
roundel
U
دایره
disks
U
دایره
department
U
دایره
agency
U
دایره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com