English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lindy U رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rapid eye movements U حرکات سریع چشم
fungoid U دارای رشد سریع
responsive U دارای عکس العمل سریع جواب گو
rollover U استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
marine express U کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma U اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma U CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass U پاس سریع با پیچش سریع مچ
unremitting U مداوم
constant U مداوم
continuing U مداوم
ongoing U مداوم
cyclic U مداوم
continuous U مداوم
constants U مداوم
sequential U مداوم
running U مداوم
steady state growth U رشد مداوم
drum roll U ضربات مداوم
continuous fire U اتش مداوم
continuous illumination U روشنایی مداوم
drum rolls U ضربات مداوم
fluctuated U تغییر مداوم
fluctuates U تغییر مداوم
discontinuous U غیر مداوم
sustained fire U اتش مداوم
running fire U اتش مداوم
sustaining growth U رشد مداوم
sustained rate U نواخت مداوم
sustained illumination U روشنایی مداوم
sustained fire U تیر مداوم
fluctuate U تغییر مداوم
life long education U اموزش مداوم
durably U بطور مداوم
endurance time U سرعت مداوم
persistent inflation U تورم مداوم
persistent U پایا مداوم
steadied U پی درپی مداوم
steadying U پی درپی مداوم
steady U پی درپی مداوم
steadiest U پی درپی مداوم
stand U دفاع مداوم
steadies U پی درپی مداوم
halting U غیر مداوم
steady state U وضعیت بارشد مداوم
straight pool billiard U بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
continuous duty U کار مداوم یکنواخت
endurance time U سرعت حداکثر مداوم
stables U مداوم محک کردن
assiduity U توجه و دقت مداوم
stable U مداوم محک کردن
continuation U حرکت مداوم بسوی سبد
uninterrupted duty U کار مداوم غیر یکنواخت
one-night stands U رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
continuously pointed fire U اتش روانه شده مداوم
ribbon switch U مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
Constant dripping wear away the stone . <proverb> U قطرات مداوم آب سنگ را مى ساید.
yaks U : بطور مداوم حرف زدن
yak U : بطور مداوم حرف زدن
one-night stand U رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
speediness U سریع السیر سریع
speedy U سریع السیر سریع
memory sniffing U ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
continuous strip camera U دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
movements U حرکات
optional U حرکات اختیاری
pumped U حرکات فریبنده
compulsory freestyle U حرکات اجباری
eurythmics U تناسب حرکات
peristalsis U حرکات حلقوی
calisthenics U حرکات نرمشی
retrograde movement U حرکات به عقب
voluntary exercise U حرکات اختیاری
prescribed exercise U حرکات اجباری
pump U حرکات فریبنده
play marking U حرکات تهاجمی
school figures U حرکات اسب
movements U حرکات یکانها
cadence U موزونی حرکات
puerilism U حرکات کودکانه
pumps U حرکات فریبنده
eye movements U حرکات چشم
rings U حرکات دارحلقه
tactical movement U حرکات تاکتیکی
compulsory U حرکات اجباری
air movements U حرکات هوایی
cadences U موزونی حرکات
gestures U حرکات بیانگر
calisthenics U حرکات سوئدی
motion analysis U تحلیل حرکات
eurhythmics U حرکات بدنی موزون
mass of maneuver U سنگینی حرکات یکان
eurythmics U حرکات بدنی موزون
lateral and sway bracing U حرکات جانبی و نوسانی
lip key [دستگاه ثبت حرکات لب]
girlishness U حرکات یا حالات دخترانه
lunes U حرکات جنون امیز
floor exercise U حرکات زمینی ژیمناستیک
maneuvering board U تابلوی حرکات ناوها
disported U حرکات نشاط انگیزکردن
piaffe U نمایش حرکات یورتمهای
gestural U متضمن حرکات واشارات
music of the spheres U اهنگ حرکات افلاک
position of attention U حرکات و احترامات نظامی
aerobatic U حرکات آکروباتی با هواپیما
transposition U تبدیل حرکات شطرنج
road movement U حرکات روی جاده
appeasement gestures U حرکات صلح جویانه
air register U تنظیم حرکات هوایی
air movement section U قسمت حرکات هوایی
disport U حرکات نشاط انگیزکردن
notations U ثبت حرکات شطرنج
notation U ثبت حرکات شطرنج
disporting U حرکات نشاط انگیزکردن
disports U حرکات نشاط انگیزکردن
adiadokinesis U زوال حرکات تناوبی
circulation control U مدار کنترل حرکات
surged U حرکات افقی اب دریا
surges U حرکات افقی اب دریا
surge U حرکات افقی اب دریا
composite attack U حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
by-play U حرکات یا مکالمات فرعی
compound attack U حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
percentages U نسبت حرکات موفقیت امیز
kinesiology U تشریح حرکات بدنی انسان
patterns U گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
air control ship U ناو کنترل حرکات هوایی
tics U حرکات غیر ارادی اندامها
tic U حرکات غیر ارادی اندامها
percentage U نسبت حرکات موفقیت امیز
screwing U حرکات دورانی یخهای دریایی
pattern U گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
combatdrill U تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
figure skate U اسکیت با انجام حرکات مختلف
cardiography U ثبت حرکات وضربان قلب
theatrical gestures U حرکات واداهایی که در خورتماشاخانه باشد
lip-read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
by-play U حرکات یا مکالمات کنار صحنه
automatic terminal information service U ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
to be exposed to a constant stream of something U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
scored U گرم کردن اسب ثبت حرکات
scores U گرم کردن اسب ثبت حرکات
free skating U قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
movement control U کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
figurine algebraic notation U ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
score U گرم کردن اسب ثبت حرکات
paragraph three U هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
pinning combination U مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
degree of difficulty U درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
lipreading U فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
myocardiograph U اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
creeps U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creep U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
seen fire U اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
entrucking table U جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
stop hit U ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
psychomotor U ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
flag days U روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
algebriac notation U ثبت حرکات شطرنج با استفاده نمادهای جبری
streaks U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaking U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaked U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streak U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
pnemograph U الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
beau geste U حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
dressage U حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
combination shot U ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
regulating station U پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
kymograph U دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
escapement U تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
program U مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
calibrates U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
programs U مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
calibrating U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrated U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrate U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
Grands Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grand Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
peripheral U وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
continuous strip imagery U عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
mouses U توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com