Perdic | رطوبت زدایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 188 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	dehumidification U	رطوبت زدایی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	relative humidity U	رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
	error trapping U	اشتباه زدایی غلط زدایی
	optimum moisture U	رطوبت بهینه رطوبت مناسب
	dehydroisomerization U	همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
	deglaciation U	یخ زدایی
	dehydration U	اب زدایی
	de icing U	یخ زدایی
	blanching U	رنگ زدایی
	descaling U	پوسته زدایی
	undoing U	عمل زدایی
	deforestation U	جنگل زدایی
	demodulation U	تحمیل زدایی
	demythologization U	اسطوره زدایی
	desalinization U	نمک زدایی
	debugged U	اشکال زدایی
	desalination U	نمک زدایی
	deoxygenation U	اکسیژن زدایی
	decentralization U	مرکزیت زدایی
	genocide U	نژاد زدایی
	debug U	اشکال زدایی
	depolarization U	قطبش زدایی
	decoloration U	رنگ زدایی
	unlearning U	یادگیری زدایی
	decarbonylation U	کربونیل زدایی
	deamination U	امین زدایی
	dealkylation U	الکیل زدایی
	de escalation U	تشنج زدایی
	decarboxylation U	کربوکسیل زدایی
	decolorization U	رنگ زدایی
	decolourization U	رنگ زدایی
	deculturation U	فرهنگ زدایی
	degasify U	گاز زدایی
	dehydrogenation U	هیدروژن زدایی
	dehydrohalogenation U	هیدروهالوژن زدایی
	deionization U	یون زدایی
	demagnetization U	مغناطیس زدایی
	debug aids U	ابزاراشکال زدایی
	desegregation U	جدایی زدایی
	desensitization U	حساسیت زدایی
	trubleshoot U	عیب زدایی
	unconditioning U	شرطی زدایی
	decolonization U	مستعمره زدایی
	demystified U	راز زدایی
	demystifies U	راز زدایی
	demystify U	راز زدایی
	demystifying U	راز زدایی
	stain removed U	لکه زدایی
	accretion of silt U	رسوب زدایی
	troubleshoot U	عیب زدایی
	peptization U	لخته زدایی
	debugs U	اشکال زدایی
	desulfurization U	گوگرد زدایی
	desulphurizing U	گوگرد زدایی
	detente U	تشنج زدایی
	debugging U	اشکال زدایی
	sterilization U	گند زدایی
	discoloration U	رنگ زدایی
	disinhibition U	بازداری زدایی
	dispergation U	لخته زدایی
	desalting U	نمک زدایی
	mechanical de icing U	یخ زدایی مکانیکی
	dampers U	رطوبت
	moistness U	رطوبت
	moisteness U	رطوبت
	dewiness U	رطوبت
	miosture U	رطوبت
	humidity of the atmosphere U	رطوبت جو
	Humidifier U	رطوبت زن
	dampest U	رطوبت
	moisture U	رطوبت
	dampness U	رطوبت
	wet U	رطوبت
	wets U	رطوبت
	humidity U	رطوبت
	damp U	رطوبت
	precipitation U	رطوبت
	wetted U	رطوبت
	precipitation U	در صد رطوبت
	wettest U	رطوبت
	de escalate U	تشنج زدایی کردن
	desegregate U	تفکیک زدایی کردن
	desegregated U	تفکیک زدایی کردن
	program debugging U	اشکال زدایی برنامه
	de-escalate U	تشنج زدایی کردن
	pyrolytic dehydrogenation U	هیدروژن زدایی تفکافتی
	systematic desensitization U	حساسیت زدایی منظم
	de-escalating U	تشنج زدایی کردن
	hydrodesulfurizing U	گوگرد زدایی با هیدروژن
	defuse U	تشنج زدایی کردن
	defused U	تشنج زدایی کردن
	defuses U	تشنج زدایی کردن
	defusing U	تشنج زدایی کردن
	de-escalates U	تشنج زدایی کردن
	de-escalated U	تشنج زدایی کردن
	desulfurization unit U	واحد گوگرد زدایی
	desegregates U	تفکیک زدایی کردن
	debugging aids U	وسائل اشکال زدایی
	acid depolarization U	قطبش زدایی اسیدی
	bleaching powder U	گرد رنگ زدایی
	debugging aids U	ادوات اشکال زدایی
	debug aids U	ادوات اشکال زدایی
	debugging a program U	اشکال زدایی یک برنامه
	demagnetization factor U	ضریب مغناطیس زدایی
	demodulation U	کشف تحمیل زدایی
	debugs U	اشکال زدایی کردن
	debugged U	اشکال زدایی کردن
	debug U	اشکال زدایی کردن
	deskew U	اریب زدایی کردن
	bleaching U	رنگ زدایی الیاف
	desegregating U	تفکیک زدایی کردن
	soil moisture U	رطوبت خاک
	specific humidity U	رطوبت ویژه
	relative humidity U	رطوبت نسبی
	psychrometer U	رطوبت سنج
	surface moisture U	رطوبت سطحی
	synovia U	رطوبت مفصلی
	precipitation U	میزان رطوبت
	hygrosensitive U	حساس به رطوبت
	water proof U	رطوبت ناپذیر
	water content U	درصد رطوبت
	permeable U	رطوبت پذیر
	impermeable U	رطوبت ناپذیر
	the vitreoud humour U	رطوبت زجاجیه
	mustiness U	بوی رطوبت
	moisture determination U	تعیین رطوبت
	hygroscope U	رطوبت نما
	absolute humidity U	رطوبت مطلق
	hygrometry U	رطوبت سنجی
	humidity U	میزان رطوبت
	humidity U	چگالی رطوبت
	hygrometer U	رطوبت سنج
	desicant U	رطوبت گیر
	humidification U	رطوبت افزایی
	humidity U	غلظت رطوبت
	capillary U	رطوبت موئینهای
	sebaceous humour U	رطوبت شحمی
	capillaries U	رطوبت موئینهای
	hydrometer U	رطوبت سنج
	free moisture U	رطوبت ازاد
	air humidity U	رطوبت هوا
	moisture content U	مقدار رطوبت
	dehumidify U	رطوبت گرفتن
	free moisture U	رطوبت سطحی
	mesic U	نیازمند به رطوبت
	air dry U	بدون رطوبت
	air moisture U	رطوبت هوا
	dehydrocyclization U	حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
	groundsheets U	فرش رطوبت ناپذیر
	groundsheet U	فرش رطوبت ناپذیر
	equilibrium moisture content U	درصد رطوبت متعادل
	aqueous corrosion U	پوسیدگی در اثر رطوبت
	absolute humidity of gas U	رطوبت مطلق گاز
	dampen U	رطوبت پیدا کردن
	silica gel U	ماده جاذب رطوبت
	hygroscopic moisture U	رطوبت موجود در هوا
	hygrophyte U	گیاه رطوبت گرای
	to fog off U	دراثر رطوبت پوسیدن
	dampens U	رطوبت پیدا کردن
	dampening U	رطوبت پیدا کردن
	hygrology U	گفتار در رطوبت هوا
	dampened U	رطوبت پیدا کردن
	wettish U	رطوبت دار خیس
	hyalitis U	ورم رطوبت زجاجی
	hyalitis U	اماس رطوبت شیشهای
	permeable U	قابل عبور دادن رطوبت
	intravitreous U	واقع در درون رطوبت شیشهای
	moisture content U	درصد رطوبت موجود در خاک
	humectant U	مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند
	optimum moisture content U	درصد رطوبت مناسب خاک
	permeability U	قابلیت عبور دادن رطوبت
	unavailable water U	رطوبت غیر قابل استفاده
	hygrometer U	الات وادوات سنجش رطوبت هوا
	deformation due to moisture and tempratu U	تغییر شکل ناشی از رطوبت وحرارت
	transversal U	اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
	ret U	در معرض رطوبت قرار دادن خیس کردن
	cold wet clothing U	لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
	mag U	ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
	mags U	ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
	damp land pit curing U	نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
	humidistat U	اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
	hygrograph U	دستگاه خود کاری برای اندازه گیری رطوبت جوی
	rainout U	ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
	immersion proof U	وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
	psychrometer U	دستگاه بخار سنج هوا رطوبت سنج
	anti blush tinner U	ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
	controlled environment U	محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
	hydrotropism U	اب گرایی یا هیدروتربیسم رطوبت گرایی