Perdic | رشد اقتصادی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 301 (14 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	economic growth U	رشد اقتصادی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	isolationism U	سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
	imperialism U	سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
	model U	ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
	modeled U	ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
	modelled U	ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
	models U	ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
	economic U	اقتصادی
	competition U	رقابتهای اقتصادی در بازاری که تعدادخریداران و فروشندگان محدود نیست
	competitions U	رقابتهای اقتصادی در بازاری که تعدادخریداران و فروشندگان محدود نیست
	firm U	واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
	firmer U	واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
	firmest U	واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
	firms U	واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
	consortia U	ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
	consortium U	ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
	consortiums U	ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
	dualism U	مانند فقر شدید ووفور نعمت بخشهای مدرن و سنتی اقتصادی
	turning point U	نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
	turning points U	نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
	scholastic U	اقتصادی مدرسه ایها
	slump U	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
	slump U	رکود اقتصادی
	slumped U	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
	slumped U	رکود اقتصادی
	slumping U	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
	slumping U	رکود اقتصادی
	slumps U	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
	slumps U	رکود اقتصادی
	economies U	اقتصادی
	economy U	اقتصادی
	mixed economies U	سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
	mixed economy U	سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
	autonomy U	خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
	free enterprise U	ازادی اقتصادی
	monetarists U	طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
	Common Market U	جامعه اقتصادی اروپا
	Common Market U	بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
	protectionism U	دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
	development U	رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
	developments U	رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
	depression U	رکود اقتصادی
	depression U	بحران اقتصادی
	depressions U	رکود اقتصادی
	depressions U	بحران اقتصادی
	entrepreneur U	کارفرمای اقتصادی
	entrepreneur U	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
	entrepreneurs U	کارفرمای اقتصادی
	entrepreneurs U	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
	strategies U	خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
	strategy U	خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
	boom U	جهش اقتصادی
	boomed U	جهش اقتصادی
	booming U	جهش اقتصادی
	booms U	جهش اقتصادی
	equilibrium U	تعادل اقتصادی
	overhead U	منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود
	enterprise U	تشکیلات اقتصادی
	enterprise U	بنگاه اقتصادی
	enterprise U	موسسه اقتصادی
	enterprise U	موسسه یا بنگاه اقتصادی
	enterprises U	تشکیلات اقتصادی
	enterprises U	بنگاه اقتصادی
	enterprises U	موسسه اقتصادی
	enterprises U	موسسه یا بنگاه اقتصادی
	downturn U	رکود اقتصادی
	downturns U	رکود اقتصادی
	uneconomical U	غیر اقتصادی
	decline U	مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
	declined U	مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
	declines U	مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
	declining U	مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
	economically U	از دیدگاه اقتصادی
	venture U	فعالیت اقتصادی
	ventured U	فعالیت اقتصادی
	ventures U	فعالیت اقتصادی
	venturing U	فعالیت اقتصادی
	communism U	کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
	recession U	بحران اقتصادی
	recession U	رکود اقتصادی
	recessions U	بحران اقتصادی
	recessions U	رکود اقتصادی
	economical U	اقتصادی
	blockade U	محاصره اقتصادی
	blockaded U	محاصره اقتصادی
	blockades U	محاصره اقتصادی
	blockading U	محاصره اقتصادی
	sanction U	تصدیق مجازات اقتصادی
	sanctioned U	تصدیق مجازات اقتصادی
	sanctioning U	تصدیق مجازات اقتصادی
	sanctions U	تصدیق مجازات اقتصادی
	subversive U	مربوط به براندازی حکومتها از نظر سیاسی اقتصادی
	subversives U	مربوط به براندازی حکومتها از نظر سیاسی اقتصادی
	subversion U	نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
	surplus U	مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
	surpluses U	مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
	concern U	واحد اقتصادی
	concerns U	واحد اقتصادی
	autarchical U	دارای استقلال اقتصادی
	autarkical U	دارای استقلال اقتصادی
	autarky U	استقلال اقتصادی
Other Matches

	e c e U	کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
	economic nationalism U	ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
	Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U	حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
	economic liberalism U	مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
	economic aggregates U	مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
	economic imperialism U	جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
	dynamic condition U	شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
	business cycle U	دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
	quarterly journal of economics U	مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
	economic and social council U	شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
	economic order quantity U	کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
	mixed capitalism U	نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
	autarky U	خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
	market socialism U	سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
	marxist economics U	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
	socio economic U	اقتصادی
	economic infrastructure U	زیربنای اقتصادی
	economic law U	قانون اقتصادی
	economic index U	شاخص اقتصادی
	economic indicator U	علائم اقتصادی
	economic justification U	توجیه اقتصادی
	economic interest U	منافع اقتصادی
	economic integration U	همبستگی اقتصادی
	economic integration U	یکپارچگی اقتصادی
	economic indicator U	شاخص اقتصادی
	economic institutions U	نهادهای اقتصادی
	economic life U	عمر اقتصادی
	economic organization U	سازمان اقتصادی
	economic nationalism U	ناسیونالیسم اقتصادی
	economic motivation U	مشوق اقتصادی
	economic motivation U	انگیزه اقتصادی
	economic model U	الگوی اقتصادی
	economic modernization U	نوسازی اقتصادی
	economic mobilization U	بسیج اقتصادی
	economic method U	روش اقتصادی
	economic maturity U	کمال اقتصادی
	economic maturity U	بلوغ اقتصادی
	economic man U	انسان اقتصادی
	economic paradoxes U	تناقضات اقتصادی
	economic independence U	استقلال اقتصادی
	economic income U	درامد اقتصادی
	economic domination U	تسلط اقتصادی
	economic doctrines U	دکترین اقتصادی
	economic doctrines U	اموزههای اقتصادی
	economic disincentives U	بازدارندههای اقتصادی
	economic development U	توسعه اقتصادی
	economic depression U	بحران اقتصادی
	economic decisions U	تصمیمات اقتصادی
	economic crisis U	بحران اقتصادی
	economic conflict U	تضاد اقتصادی
	economic council U	شورای اقتصادی
	economic cost U	هزینه اقتصادی
	economic stringency U	محدودیت اقتصادی
	economic dynamics U	پویائی اقتصادی
	economic efficiency U	کارائی اقتصادی
	economic ends U	هدفهای اقتصادی
	economic incentives U	انگیزههای اقتصادی
	economic history U	تاریخ اقتصادی
	economic good U	کالای اقتصادی
	economic goals U	اهداف اقتصادی
	economic geography U	جغرافیای اقتصادی
	economic friction U	اصطکاک اقتصادی
	economic friction U	موانع اقتصادی
	economic freedom U	ازادی اقتصادی
	economic fluctuation U	نوسان اقتصادی
	economic feasibility U	توجیه اقتصادی
	economic constraint U	محدودیت اقتصادی
	flucuations U	نوسانات اقتصادی
	economy factor U	ضریب اقتصادی
	economic welfare U	رفاه اقتصادی
	economic wealth U	ثروت اقتصادی
	economic waste U	اتلاف اقتصادی
	economic warfare U	مبارزه اقتصادی
	economic warfare U	جنگ اقتصادی
	economic variable U	متغیر اقتصادی
	economic value U	ارزش اقتصادی
	economic unity U	یکپارچگی اقتصادی
	economic union U	اتحادیه اقتصادی
	economic trend U	روند اقتصادی
	economic thought U	اندیشه اقتصادی
	economic thought U	تفکر اقتصادی
	homo economicus U	انسان اقتصادی
	economic refugee U	پناهنده اقتصادی
	Economic enciclement ( blockade , embargo ) . U	محاصره اقتصادی
	socioeconomic U	اجتماعی- اقتصادی
	shortcut U	طریقه اقتصادی
	schools of economics U	مکتبهای اقتصادی
	economic theory U	نظریه اقتصادی
	economic system U	نظام اقتصادی
	economic surplus U	مازاد اقتصادی
	economic recession U	رکود اقتصادی
	economic prosprity U	رونق اقتصادی
	economic prosperity U	رونق اقتصادی
	economic progress U	ترقی اقتصادی
	economic progress U	پیشرفت اقتصادی
	economic profit U	سود اقتصادی
	economic problems U	مشکلات اقتصادی
	economic problems U	مسائل اقتصادی
	economic principles U	اصول اقتصادی
	economic pressure U	فشار اقتصادی
	economic power U	قدرت اقتصادی
	economic potential U	نیروی اقتصادی
	economic potential U	قدرت اقتصادی
	economic policy U	سیاست اقتصادی
	economic reconstruction U	نوسازی اقتصادی
	economic reconstruction U	تجدیدساخت اقتصادی
	economic structure U	بنیان اقتصادی
	economic structure U	ساختار اقتصادی
	economic statistics U	امارهای اقتصادی
	economic stabilization U	تثبیت اقتصادی
	economic stability U	ثبات اقتصادی
	economic significance U	اهمیت اقتصادی
	economic self sufficiency U	خودکفائی اقتصادی
	economic sanctions U	مجازاتهای اقتصادی
	economic sanctions U	تحریم اقتصادی
	economic resources U	منابع اقتصادی
	economic rent U	بهره اقتصادی
	economic rent U	اجاره اقتصادی
	economic relations U	روابط اقتصادی
	economic rehabilitation U	توانبخشی اقتصادی
	economic plan U	برنامه اقتصادی
	autarky U	بی نیازی اقتصادی
	diseconomy U	فقر اقتصادی
	economic commission U	هیئت اقتصادی
	economic analysis U	تحلیل اقتصادی
	economic classes U	طبقات اقتصادی
	business cycle U	دور اقتصادی
	economic choice U	انتخاب اقتصادی
	economic behaviour U	کردار اقتصادی
	economic appraisal U	ارزیابی اقتصادی
	stages of economic growth U	مراحل رشد اقتصادی
	economic reorganization U	تجدید سازمان اقتصادی
	coefficient of acceleration U	ضریب شتاب اقتصادی
	exclusive economic zone U	منطقه اقتصادی انحصاری
	economic unit U	واحد اقتصادی مانند
	joint enterprise U	موسسه اقتصادی مشترک
	keynesian economics U	مکتب اقتصادی کینز
	laissez faire U	ازادی مطلق اقتصادی
	liberal school U	مکتب ازادی اقتصادی
	liberal school U	مکتب اقتصادی کلاسیک
	national economic budget U	بودجه اقتصادی ملی
	rate of economic growth U	نرخ رشد اقتصادی
	stabilization policy U	سیاست تثبیت اقتصادی
	schools of economic thought U	مکاتب اندیشههای اقتصادی
	socioeconomic status U	پایگاه اجتماعی- اقتصادی
	economization U	رعایت اصول اقتصادی
	collectivism U	سیستم اقتصادی مشترک
	council of economic advisers U	شورای مشاوران اقتصادی
	economic life of a project U	دوره اقتصادی طرح
	economic forecasting U	پیش بینی اقتصادی
	economic flexibility U	انعطاف پذیری اقتصادی
	bounties U	کمک اقتصادی دولت
	economic determinism U	فلسفه جبر اقتصادی
	characters of economic growth U	خصوصیات رشد اقتصادی
	economic haul distance U	فاصله اقتصادی حمل
	closed system U	نظام اقتصادی بسته
	economic planning U	برنامه ریزی اقتصادی
	economic nationalism U	ملی گرائی اقتصادی
	economic interpretation of history U	تفسیر اقتصادی تاریخ
	dialectical materialism U	اساسا اقتصادی یا مادی هستند .
	inflationism U	پیروی از روش تورم اقتصادی
	land policy U	سیاست اقتصادی مربوط به زمین
	mercantilist U	طرفدار سیاست موازنه اقتصادی
	international economic relations U	روابط اقتصادی بین المللی
	organization for economic co opration U	سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
	organization for european economic coopr U	سازمان همکاری اقتصادی اروپا
	collectivist U	هواخواه سیستم اقتصادی مشترک
	dynamic analisis U	تجزیه و تحلیل پویای اقتصادی
	APEC U	سازمان مرکز همکاریهای اقتصادی
	EEC U	مخفف جامعهی اقتصادی اروپا
	classless U	بدون طبقات اجتماعی یا اقتصادی
	zero economic growth U	نرخ رشد اقتصادی صفر
	tax incentive U	مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی
	deflationary gap U	لطمه ناشی از رکود اقتصادی
	economic mobilization U	بسیج منابع اقتصادی باصرفه
	endogenous U	مسائل ناشی از درونه سیستم اقتصادی
	centrally planned economy U	اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
	developed market economy countries U	کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
	statism U	تمرکز قدرت اقتصادی در دولت مرکزی
	infrastucture U	زیربنای اقتصادی مانند جاده ها بنادر
	counter vailing power U	تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
	e r p U	جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
	dies non U	روزی که فعالیت اقتصادی دران انجام نگیرد
	The region became an economic backwater. U	این ناحیه از نظر اقتصادی عقب افتاده شد.
	economic section U	انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
	functional finance U	سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
	five fundamental economic questions U	پنج سوال اساسی اقتصادی : چه چیز تولید شود
	national strategy U	مجموعه تدابیر سیاسی اقتصادی اجتماعی و نظامی ملی
	first world U	کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
	take off U	خیز . یکی از مراحل توسعه اقتصادی در نظریه روستو
	exogenous U	مسئلهای که از خارج یک سیستم اقتصادی ناشی شده باشد
	stagnation thesis U	ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
	econometrics U	کاربردریاضیات و امار در اندازه گیری تفسیر و بررسی پدیدههای اقتصادی
	static economy U	اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
	econometrics U	استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
	interventionism U	سیستم مداخله دولت درامور اقتصادی و عدم وجودازادی درتجارت
	input output table U	بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند
	orthodox school U	مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
	dynamic analisis U	تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
	inward looking development policies U	سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی