English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
finite series U رشته کراندار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
finite U کراندار
closed interval U فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready U رشته رشته باصدای باریک
threads U رشته رشته شدن
fiberize U رشته رشته کردن
thread U رشته رشته شدن
fibrillation U رشته رشته سازی
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
suite U رشته
seriated U رشته رشته
train U رشته
filaments U رشته
trains U رشته
trained U رشته
fibres U رشته
tatter U رشته رشته
branches U رشته
fiber U رشته
branch U رشته
filament U رشته
suites U رشته
reeve U رشته
ghaut U رشته
funicle U رشته
filaria U رشته
ranges U رشته
ranged U رشته
chain U رشته
catena U رشته
coneatenation U رشته
sequence U رشته
chains U رشته
sequences U رشته
range U رشته
field U رشته
strands U رشته
strand U رشته
line U رشته
lines U رشته
thread U رشته
fielded U رشته
fields U رشته
string U رشته
threads U رشته
series U رشته
yarns U رشته
artery U رشته
yarn U رشته
arteries U رشته
fibre U رشته
unifilar U یک رشته
spaghetti U رشته فرنگی
craftsman trade U رشته فنی
hot-wire U رشته حرارتی
hot-wiring U رشته حرارتی
hot-wires U رشته حرارتی
hot wire U رشته حرارتی
empty string U رشته خالی
bit string U رشته ذرهای
bit stream U رشته ذره یی
bit string U رشته بیتی
barbicel U رشته باریک پر
hot-wired U رشته حرارتی
character string U رشته دخشهای
alphabetic string U رشته الفبائی
copper strand U رشته مسی
macaroni U رشته فرنگی
commentary U رشته یادداشت
commentaries U رشته یادداشت
quartermasters U سر رشته دار
quartermaster U سر رشته دار
character string U رشته کاراکتری
branch U رشته [دانشی]
pasta U رشته فرنگی
train of thought U رشته افکار
the province of science U رشته علمی
the province of science U رشته علوم
symbolic string U رشته علائم
symbol stringe U رشته نمادی
stup string U رشته تنظیم
field U رشته [دانشی]
area U رشته [دانشی]
division U رشته [دانشی]
strobilation U تشکیل رشته
string variable U متغیر رشته
noodle U رشته فرنگی
main sequence U رشته اصلی
lighting filament U رشته ملتهب
incandescent filament U رشته ملتهب
hair worm U کرم رشته
guinea worm U کرم رشته
ghat U رشته سلسله
finespun U نازک رشته
filiform U رشته مانند
filament resistor U مقاومت رشته
null string U رشته پوچ
null string U رشته تهی
string manipulation U دستکاری رشته
string length U طول رشته
string handling U بکارگیری رشته
spinnerete U رشته ساز
spinneret U رشته ساز
solid wire U سیم تک رشته
sequence of events U رشته حوادث
search string U رشته جستجو
optical fiber U رشته اپتیکی
filum U رشته لیفی
fibres U رشته علفی
system U سلسله رشته
system U رشته دستگاه
systems U سلسله رشته
systems U رشته دستگاه
range رشته کوه
ranged U رشته کوه
ranges U رشته کوه
vermicelli U رشته فرنگی
discipline U رشته علمی
disciplines U رشته علمی
disciplining U رشته علمی
heater U رشته گرمساز
heaters U رشته گرمساز
specialty U رشته اختصاصی
trains U یک رشته موج
sequences U رشته ترتیب
branch U شعبه رشته
branch U رشته ساقه
branches U شعبه رشته
branches U رشته ساقه
train U رشته سلسله
train U یک رشته موج
trained U رشته سلسله
trained U یک رشته موج
trains U رشته سلسله
fibre U رشته علفی
tract U رد بپا رشته
tracts U رد بپا رشته
sequence U رشته ترتیب
ranked U قطار رشته
yarn U رشته طناب
string U رشته خالی
string U رشته کردن
rank U قطار رشته
line U رشته بند
majored U رشته اصلی
major U رشته اصلی
yarns U رشته طناب
nerve U رشته عصبی
lines U رشته بند
ridges U رشته تپه
nerves U رشته عصبی
majoring U رشته اصلی
computing U رشته کامپیوتر
ranks U قطار رشته
specialities U رشته اختصاصی
ridge U رشته تپه
speciality U رشته اختصاصی
continuum U رشته مسلسل تسلسل
ligature U شریان بندی رشته
flight U یک رشته پلکان سلسله
heater cathode U کاتد با رشته گرمساز
heater current U جریان رشته گرمساز
ligation U رشته یاوسیله بستن
heater voltage U ولتاژ رشته گرمساز
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
main sequence stars U ستارگان رشته اصلی
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
string U اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
tissues U رشته پارچهء بافته
tissue U رشته پارچهء بافته
The bonds of friendship (affection). U رشته دوستی والفت
suites U رشته مسلسل اپارتمان
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
ribbon vermicelli U رشته فرنگی باریک
campaign U یک رشته عملیات جنگی
arcade U رشته طاق یاطاقها
campaigned U یک رشته عملیات جنگی
campaigning U یک رشته عملیات جنگی
campaigns U یک رشته عملیات جنگی
string U تعداد حروف یک رشته
mycelium U رشته رشدکننده قارچ
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
terrachord U یک رشته چهار پردهای
minor U رشته فرعی کهاد
aline U دریک رشته قراردادن
fibril U رشته کوچک تارچه
areodesy U رشته مریخ شناسی
bonds of relationship U رشته قوم وخویشی
fiberglass U شیشه رشته مانند
competent U شایسته دارای سر رشته
string U برچسب مشخصات یک رشته
spaghetti U خوراک رشته فرنگی
to go in for U رشته یاپیشه خودقراردادن
suite U رشته مسلسل اپارتمان
flaxy filaments U رشته هایا الیاف کتان
indirectly heated cathode U کاتد با رشته گرم ساز
monofilament U تاریا رشته واحدتاب نخورده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com