English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fibrillation U رشته رشته سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready U رشته رشته باصدای باریک
thread U رشته رشته شدن
fiberize U رشته رشته کردن
threads U رشته رشته شدن
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
trained U رشته
chain U رشته
filament U رشته
range U رشته
suites U رشته
suite U رشته
branch U رشته
line U رشته
filaments U رشته
unifilar U یک رشته
lines U رشته
threads U رشته
filaria U رشته
seriated U رشته رشته
chains U رشته
fibre U رشته
trains U رشته
coneatenation U رشته
fibres U رشته
train U رشته
ranged U رشته
reeve U رشته
fields U رشته
arteries U رشته
artery U رشته
string U رشته
funicle U رشته
fiber U رشته
fielded U رشته
catena U رشته
yarns U رشته
ranges U رشته
yarn U رشته
ghaut U رشته
tatter U رشته رشته
field U رشته
branches U رشته
sequences U رشته
sequence U رشته
thread U رشته
series U رشته
strands U رشته
strand U رشته
ghat U رشته سلسله
system U سلسله رشته
commentaries U رشته یادداشت
train of thought U رشته افکار
string U رشته خالی
ranked U قطار رشته
commentary U رشته یادداشت
ranks U قطار رشته
macaroni U رشته فرنگی
rank U قطار رشته
branch U شعبه رشته
branches U رشته ساقه
branches U شعبه رشته
branch U رشته ساقه
filiform U رشته مانند
optical fiber U رشته اپتیکی
string U رشته کردن
filament resistor U مقاومت رشته
filum U رشته لیفی
barbicel U رشته باریک پر
computing U رشته کامپیوتر
line U رشته بند
noodle U رشته فرنگی
string variable U متغیر رشته
strobilation U تشکیل رشته
stup string U رشته تنظیم
search string U رشته جستجو
majoring U رشته اصلی
majored U رشته اصلی
major U رشته اصلی
yarn U رشته طناب
yarns U رشته طناب
sequence of events U رشته حوادث
string length U طول رشته
fibres U رشته علفی
fibre U رشته علفی
hair worm U کرم رشته
lines U رشته بند
ridge U رشته تپه
ridges U رشته تپه
bit string U رشته بیتی
bit string U رشته ذرهای
bit stream U رشته ذره یی
guinea worm U کرم رشته
null string U رشته تهی
null string U رشته پوچ
alphabetic string U رشته الفبائی
string handling U بکارگیری رشته
discipline U رشته علمی
disciplines U رشته علمی
nerves U رشته عصبی
string manipulation U دستکاری رشته
craftsman trade U رشته فنی
solid wire U سیم تک رشته
the province of science U رشته علوم
hot wire U رشته حرارتی
hot-wire U رشته حرارتی
hot-wired U رشته حرارتی
copper strand U رشته مسی
hot-wires U رشته حرارتی
hot-wiring U رشته حرارتی
main sequence U رشته اصلی
the province of science U رشته علمی
nerve U رشته عصبی
division U رشته [دانشی]
spinnerete U رشته ساز
spinneret U رشته ساز
specialities U رشته اختصاصی
pasta U رشته فرنگی
speciality U رشته اختصاصی
specialty U رشته اختصاصی
disciplining U رشته علمی
lighting filament U رشته ملتهب
sequences U رشته ترتیب
sequence U رشته ترتیب
branch U رشته [دانشی]
tracts U رد بپا رشته
field U رشته [دانشی]
tract U رد بپا رشته
area U رشته [دانشی]
spaghetti U رشته فرنگی
ranges U رشته کوه
incandescent filament U رشته ملتهب
character string U رشته کاراکتری
finite series U رشته کراندار
symbolic string U رشته علائم
quartermasters U سر رشته دار
heaters U رشته گرمساز
range رشته کوه
character string U رشته دخشهای
ranged U رشته کوه
symbol stringe U رشته نمادی
finespun U نازک رشته
trained U رشته سلسله
train U یک رشته موج
heater U رشته گرمساز
trained U یک رشته موج
trains U رشته سلسله
trains U یک رشته موج
system U رشته دستگاه
empty string U رشته خالی
train U رشته سلسله
systems U سلسله رشته
systems U رشته دستگاه
quartermaster U سر رشته دار
vermicelli U رشته فرنگی
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
aline U دریک رشته قراردادن
areodesy U رشته مریخ شناسی
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
continuum U رشته مسلسل تسلسل
minor U رشته فرعی کهاد
ligature U شریان بندی رشته
competent U شایسته دارای سر رشته
ligation U رشته یاوسیله بستن
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
fibril U رشته کوچک تارچه
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
fiberglass U شیشه رشته مانند
suite U رشته مسلسل اپارتمان
suites U رشته مسلسل اپارتمان
mycelium U رشته رشدکننده قارچ
campaign U یک رشته عملیات جنگی
campaigned U یک رشته عملیات جنگی
campaigning U یک رشته عملیات جنگی
spaghetti U خوراک رشته فرنگی
flight U یک رشته پلکان سلسله
The bonds of friendship (affection). U رشته دوستی والفت
main sequence stars U ستارگان رشته اصلی
tissue U رشته پارچهء بافته
campaigns U یک رشته عملیات جنگی
tissues U رشته پارچهء بافته
heater current U جریان رشته گرمساز
heater cathode U کاتد با رشته گرمساز
ribbon vermicelli U رشته فرنگی باریک
to go in for U رشته یاپیشه خودقراردادن
heater voltage U ولتاژ رشته گرمساز
terrachord U یک رشته چهار پردهای
string U اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
bonds of relationship U رشته قوم وخویشی
string U تعداد حروف یک رشته
string U برچسب مشخصات یک رشته
arcade U رشته طاق یاطاقها
he is on the wrong scent U سر رشته کار را گم کرده است
to lose the t. of a discourse U رشته سخن را ازدست دادن
monofilament U تاریا رشته واحدتاب نخورده
indirectly heated cathode U کاتد با رشته گرم ساز
strobilization U تشکیل رشته باریک شدگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com