English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
optical fiber U رشته اپتیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
optical turbulence U اشفتگی اپتیکی
optical pyrometer U اذرسنج اپتیکی
optical lens U عدسی اپتیکی
optical axis U محور اپتیکی
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
densitometer U وسیلهای برای اندازه گیری دانسیته اپتیکی
aberration عدم دقت هندسی سیستم های اپتیکی
theodolites U دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
theodolite U دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
thready U رشته رشته باصدای باریک
collimate U تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
fibrillation U رشته رشته سازی
threads U رشته رشته شدن
fiberize U رشته رشته کردن
thread U رشته رشته شدن
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
suite U رشته
filaments U رشته
branch U رشته
reeve U رشته
seriated U رشته رشته
trains U رشته
train U رشته
trained U رشته
filament U رشته
branches U رشته
suites U رشته
chains U رشته
chain U رشته
filaria U رشته
fiber U رشته
range U رشته
ranged U رشته
ranges U رشته
funicle U رشته
ghaut U رشته
catena U رشته
sequence U رشته
sequences U رشته
coneatenation U رشته
field U رشته
thread U رشته
line U رشته
lines U رشته
threads U رشته
strands U رشته
fielded U رشته
fields U رشته
string U رشته
series U رشته
artery U رشته
arteries U رشته
unifilar U یک رشته
fibre U رشته
tatter U رشته رشته
fibres U رشته
yarns U رشته
yarn U رشته
strand U رشته
commentary U رشته یادداشت
macaroni U رشته فرنگی
quartermaster U سر رشته دار
character string U رشته دخشهای
bit string U رشته بیتی
bit string U رشته ذرهای
craftsman trade U رشته فنی
hot-wired U رشته حرارتی
hot-wires U رشته حرارتی
quartermasters U سر رشته دار
commentaries U رشته یادداشت
alphabetic string U رشته الفبائی
copper strand U رشته مسی
barbicel U رشته باریک پر
string variable U متغیر رشته
bit stream U رشته ذره یی
empty string U رشته خالی
hot-wiring U رشته حرارتی
character string U رشته کاراکتری
branch U رشته [دانشی]
pasta U رشته فرنگی
train of thought U رشته افکار
the province of science U رشته علمی
the province of science U رشته علوم
symbolic string U رشته علائم
symbol stringe U رشته نمادی
field U رشته [دانشی]
area U رشته [دانشی]
division U رشته [دانشی]
stup string U رشته تنظیم
strobilation U تشکیل رشته
string length U طول رشته
lighting filament U رشته ملتهب
incandescent filament U رشته ملتهب
hair worm U کرم رشته
guinea worm U کرم رشته
ghat U رشته سلسله
finite series U رشته کراندار
finespun U نازک رشته
filiform U رشته مانند
filament resistor U مقاومت رشته
main sequence U رشته اصلی
noodle U رشته فرنگی
null string U رشته پوچ
string handling U بکارگیری رشته
spinnerete U رشته ساز
spinneret U رشته ساز
solid wire U سیم تک رشته
sequence of events U رشته حوادث
search string U رشته جستجو
string manipulation U دستکاری رشته
null string U رشته تهی
filum U رشته لیفی
hot-wire U رشته حرارتی
sequences U رشته ترتیب
range رشته کوه
major U رشته اصلی
systems U رشته دستگاه
systems U سلسله رشته
rank U قطار رشته
yarn U رشته طناب
ranked U قطار رشته
lines U رشته بند
ranks U قطار رشته
system U سلسله رشته
line U رشته بند
string U رشته کردن
majored U رشته اصلی
heaters U رشته گرمساز
vermicelli U رشته فرنگی
system U رشته دستگاه
ranges U رشته کوه
sequence U رشته ترتیب
discipline U رشته علمی
disciplines U رشته علمی
disciplining U رشته علمی
heater U رشته گرمساز
tracts U رد بپا رشته
tract U رد بپا رشته
ranged U رشته کوه
majoring U رشته اصلی
trains U یک رشته موج
hot wire U رشته حرارتی
specialty U رشته اختصاصی
branches U شعبه رشته
specialities U رشته اختصاصی
speciality U رشته اختصاصی
branch U رشته ساقه
nerve U رشته عصبی
nerves U رشته عصبی
branch U شعبه رشته
fibres U رشته علفی
fibre U رشته علفی
spaghetti U رشته فرنگی
computing U رشته کامپیوتر
branches U رشته ساقه
string U رشته خالی
trains U رشته سلسله
trained U یک رشته موج
ridge U رشته تپه
trained U رشته سلسله
train U یک رشته موج
train U رشته سلسله
ridges U رشته تپه
yarns U رشته طناب
continuum U رشته مسلسل تسلسل
terrachord U یک رشته چهار پردهای
ligature U شریان بندی رشته
heater current U جریان رشته گرمساز
heater voltage U ولتاژ رشته گرمساز
tissues U رشته پارچهء بافته
main sequence stars U ستارگان رشته اصلی
ligation U رشته یاوسیله بستن
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
to go in for U رشته یاپیشه خودقراردادن
tissue U رشته پارچهء بافته
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
heater cathode U کاتد با رشته گرمساز
ribbon vermicelli U رشته فرنگی باریک
suite U رشته مسلسل اپارتمان
suites U رشته مسلسل اپارتمان
campaign U یک رشته عملیات جنگی
campaigned U یک رشته عملیات جنگی
campaigning U یک رشته عملیات جنگی
mycelium U رشته رشدکننده قارچ
The bonds of friendship (affection). U رشته دوستی والفت
campaigns U یک رشته عملیات جنگی
string U برچسب مشخصات یک رشته
bonds of relationship U رشته قوم وخویشی
fibril U رشته کوچک تارچه
fiberglass U شیشه رشته مانند
arcade U رشته طاق یاطاقها
flight U یک رشته پلکان سلسله
string U تعداد حروف یک رشته
string U اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
areodesy U رشته مریخ شناسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com