Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mate's receipt
U
رسیدافسر ارشد کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
senior
U
ارشد
majoring
U
ارشد
firstborn
U
ارشد
majored
U
ارشد
commander
U
ارشد
commanders
U
ارشد
classy
U
ارشد
higher up
U
ارشد
major
U
ارشد
first begotten
U
ارشد
seniors
U
ارشد
eldest
U
ارشد
elder
U
ارشد
senior officer
U
افسر ارشد
firstborn
U
فرزند ارشد
Sr
U
مخفف ارشد
primate
U
کشیش ارشد
higher up
U
عضو ارشد
prefects
U
افسر ارشد
prefect
U
افسر ارشد
superordinates
U
ارشد فرمانفرما
major
U
طویل ارشد
majored
U
طویل ارشد
superordinate
U
ارشد فرمانفرما
surgeon general
U
پزشک ارشد
majoring
U
طویل ارشد
superiors
U
ارشد برتر
brass
U
افسر ارشد
superior
U
ارشد برتر
brass hats
U
افسر ارشد ارتش
brass hat
U
افسر ارشد ارتش
senior members
U
اعضای بالارتبه یا ارشد
service officer
U
افسر ارشد نگهبان
field grade
U
افسر ارشد ارتش
prince royal
U
پسر ارشد پادشاه انگلیس
prelate
U
اسقف اعظم کشیش ارشد
prelates
U
اسقف اعظم کشیش ارشد
master sergeant
U
استوار ارشد نیروی زمینی
old line
U
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
dauphin
U
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
primogeniture
U
حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
table money
U
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
flag rank
U
افسر بالاتر از سروان افسر ارشد
field grade
U
افسر ارشد درجه افسر ارشدی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
elder
U
ارشد کلیسا شیخ کلیسا
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
master at arms
U
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
on the water
U
در کشتی
bottoms
U
کشتی
on the sea
U
در کشتی
bottom
U
کشتی
puppis
U
کشتی دم
sail ho!
U
کشتی !کشتی !
deck
U
پل کشتی
ship haven
U
یک کش کشتی
catch
U
کشتی کج
wrestling
U
کشتی
ark
U
کشتی
boarded
U
کشتی
on shipboard
U
در کشتی
board
U
کشتی
foreship
U
سر کشتی
collier
U
کشتی
flattest
U
پل کشتی
carina
U
کشتی
by water
U
با کشتی
flat
U
پل کشتی
bilge
U
اب ته کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
U
کشتی مس
carinae
U
کشتی
argo
U
کشتی
hulk
U
کشتی
hulks
U
کشتی
aft
U
در پس کشتی
on board a ship
U
در کشتی
ship
کشتی
ships
U
کشتی
afloat
U
در کشتی
vessel
U
کشتی
decked
U
پل کشتی
decks
U
پل کشتی
vessels
U
کشتی
cargo boat
U
کشتی بارکش
bilge water
U
گنداب کشتی
bill of lading
U
ستمی کشتی
deck plan
U
افق پل کشتی
caboose
U
اشپزخانه کشتی
deck seamanship
U
ملوان پل کشتی
bill of loading
U
جواز کشتی
spar
U
تیردکل
[کشتی]
bige water
U
گنداب کشتی
auxiliary ship
U
کشتی تدارکاتی
double-deckers
U
کشتی دوعرشهای
amid ships
U
درمیان کشتی
amidships
U
درمیان کشتی
aport
U
بطرف چپ کشتی
dressing ship
U
تزیین کشتی
carrying vessel
U
کشتی باربری
argosy
U
کشتی بزرگ
argosy
U
کشتی تجاری
doutful category
U
کشتی مشکوک
at the fore
U
در جلوی کشتی
alee
U
پناهگاه کشتی
cargo boat
U
کشتی باری
cargo liner
U
کشتی باری
strands
U
به گل نشستن کشتی
combatant vessel
U
کشتی جنگی
commercial marine
U
کشتی تجاری
deck gang
U
ملوان پل کشتی
strand
U
به گل نشستن کشتی
commondo ship
U
کشتی نیروبر
cook house
U
اشپزخانه کشتی
coxswain
U
مباشر کشتی
cuddy
U
اطاقک کشتی
cutwater
U
دماغه کشتی
cockswain
U
پیشکارکارکنان کشتی
deck plan
U
صفحه پل کشتی
cargo ship
U
کشتی باری
carina
U
کشتی حمال
mate's receipt
U
رسیدکاپیتان کشتی
castway
U
کشتی شکسته
catch as catch can
U
کشتی ازاد
caulker
U
درزگیر کشتی
lading
U
بار کشتی
coal whipper
U
زغال کش کشتی
bill of loading
U
بارنامه کشتی
deadman
U
مهاربند کشتی
bulkheads
U
تیغه در کشتی
spar
U
تیغه
[کشتی]
battleship
U
کشتی جنگی
battleships
U
کشتی جنگی
spar
U
بوم
[کشتی]
boom
U
بوم
[کشتی]
patrol
U
کشتی اکتشافی
patrolled
U
کشتی اکتشافی
patrolling
U
کشتی اکتشافی
patrols
U
کشتی اکتشافی
flagship
U
کشتی دریادار
wrecks
U
کشتی شکستگی
boom
U
تیغه
[کشتی]
wrestling
U
کشتی گیری
shipwreck
U
کشتی شکستگی
shipwrecked
U
کشتی شکستگی
shipwrecks
U
کشتی شکستگی
wreck
U
کشتی شکستگی
wrecking
U
کشتی شکستگی
flagships
U
کشتی دریادار
stern
U
عقب کشتی
tricks
U
فن و بندهای کشتی
bosuns
U
افسر کشتی
aeroboat
U
کشتی طیار
bosun
U
افسر کشتی
bos'n
U
افسر کشتی
bo's'n
U
افسر کشتی
bulkhead
U
تیغه در کشتی
aerographer
U
هواشناسی کشتی
tonnage
U
فرفیت کشتی
affreightment
U
اجاره کشتی
afterdeck
U
عقب کشتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com