English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
armor U رسته زرهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
armor protection U حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
profession of arms U شناخت رسته ها اشنایی با رسته ها
armor U زرهی
armorial U زرهی
armoring U زرهی
antitank U ضد زرهی
armored U زرهی
rmour U زرهی
shelling U زرهی پوشش
shells U زرهی پوشش
armored vehicle U خودروی زرهی
armour U زرهی کردن
armored infantry U پیاده زرهی
mechanized U پیاده زرهی
armor U زرهی کردن
armor plate U ورق زرهی
armor protection U حفافت زرهی
armor group U گروه زرهی
sheathed cable U کابل زرهی
armored cavalry U سوار زرهی
armored artillery U توپخانه زرهی
shell U زرهی پوشش
cavalry U سوار زرهی
armored reconnaissance vehicle U خودروی شناسایی زرهی
armor plate U حفاظ یا پوشش زرهی
armor sweep U عملیات پاکسازی زرهی
panzer U لشگر زرهی المانی
composite armor U نیروی زرهی مرکب
light armor U وسایل زرهی سبک
coil up U جمع شدن ستون زرهی
armor plate planer U ماشین رنده ورق زرهی
armor plate rolling mill U دستگاه نورد ورق زرهی
achievement of arms U مجموعه ای از نشان های زرهی
branches U رسته
branch U رسته
duty branch U رسته
arm U رسته
guilds U رسته
guild U رسته
Corp U رسته
tank recovery vehicle U خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
dome U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
domes U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
overgrown U فزون رسته
duty branch U رسته خدمتی
artillery corps U رسته توپخانه
combat arms U رسته رزمی
artillery branch U رسته توپخانه
basic branch U رسته اولیه
signal corps U رسته مخابرات
veterinary corps U رسته دامپزشکی
class U رسته گروه
ordnance U رسته اردنانس
conifers U رسته درختانی
conifer U رسته درختانی
signalled U رسته مخابرات
signaled U رسته مخابرات
signal U رسته مخابرات
classing U رسته گروه
classes U رسته گروه
classed U رسته گروه
artillery U رسته توپخانه
categorization U رسته بندی
acrogenous U از انتها رسته
composite squadron U گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
quartermaster U رسته سررشته داری
no branch U شغل بدون رسته
medical badge U علامت رسته پزشکی
quartermasters U رسته سررشته داری
field officer U افسر رسته رزمی
infantry U رسته پیاده نظام
communication and electronics U رسته مخابرات و الکترونیک
combat support arms U رسته پشتیبانی رزمی
division U بخش رسته تقسیم کردن
division officer U فرمانده قسمت افسر رسته
divisions U بخش رسته تقسیم کردن
no branch U شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
scout car U خودروی دیده وری خودروی شناسایی زرهی
engineered U قسمت مهندسی رسته مهندسی
engineers U قسمت مهندسی رسته مهندسی
engineer U قسمت مهندسی رسته مهندسی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
financed U رسته دارایی دارایی
finance U رسته دارایی دارایی
financing U رسته دارایی دارایی
finances U رسته دارایی دارایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com