Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
corvette
U
رزمناوی که یک ردیف توپ دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Jaldar
U
[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
terraced houses
U
خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
row marker
U
دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
row
U
ردیف
octachord
U
ردیف
wracks
U
ردیف
wracked
U
ردیف
tier
U
ردیف
racks
U
ردیف
racked
U
ردیف
line
U
ردیف
deque
U
ردیف
tiers
U
ردیف
rowed
U
ردیف
lines
U
ردیف
ranks
U
ردیف صف
classes
U
ردیف
classed
U
ردیف
class
U
ردیف
ranged
U
ردیف
run
U
ردیف
range
U
ردیف
rows
U
ردیف
columns
U
ردیف
column
U
ردیف
ranges
U
ردیف
cue
U
ردیف
cues
U
ردیف
sequences
U
ردیف
classing
U
ردیف
sequence
U
ردیف
rank
U
ردیف
ranked
U
ردیف
ranked
U
ردیف صف
runs
U
ردیف
rack
U
ردیف
ranks
U
ردیف
rank
U
ردیف صف
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
shaw
U
ردیف درختان
seriation
U
ردیف کردن
series
U
سلسله ردیف
serially
U
بطور ردیف
aligns
U
ردیف کردن
string
U
ردیف سلسله
aline
U
ردیف شدن
clavier
U
ردیف جا انگشتی
tier
U
ردیف شدن
seriated
U
ردیف شده
clavier
U
ردیف مضراب
single file
U
یک ردیف ستون
spooler
U
برنامه ردیف گر
tierced
U
ردیف شده
realign
U
ردیف کردن
realigning
U
ردیف کردن
realigns
U
ردیف کردن
range
U
سلسله ردیف
hedgerows
U
ردیف خاربن
hedgerow
U
ردیف خاربن
ranges
U
سلسله ردیف
ranged
U
سلسله ردیف
patterns
U
ردیف بندی
tierced
U
ردیف دار
succession
U
ردیف جانشینی
colonnades
U
ردیف ستون
colonnade
U
ردیف ستون
tiers
U
ردیف افقی
tiers
U
ردیف شدن
tiers
U
ردیف کردن
tiers
U
ردیف صندلی
tier
U
ردیف افقی
tier
U
ردیف کردن
realigned
U
ردیف کردن
tier
U
ردیف صندلی
successions
U
ردیف جانشینی
pattern
U
ردیف بندی
align
U
ردیف کردن
rowed
U
ردیف کردن
rowed
U
ردیف مین
rows
U
ردیف سطر
rows
U
ردیف کردن
lance corporal
U
هم ردیف سرجوخه
single line
U
ردیف مجزا
row
U
ردیف سطر
file
U
ردیف صف به صف کردن
filed
U
ردیف صف به صف کردن
single line
U
ردیف تکی
item number
U
شماره ردیف
aligning
U
ردیف کردن
row
U
ردیف مین
rows
U
ردیف مین
in a row
U
ردیف شده
aligned
U
ردیف کردن
file number
U
شماره ردیف
rowed
U
ردیف سطر
row
U
ردیف کردن
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
dress circle
U
صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
eleven punch
U
سوراخ ردیف یازدهم
rows
U
ردیف چند خانه
rowed
U
ردیف چند خانه
monopteral
U
دارای یک ردیف ستون
hypen ladder
U
ردیف خطوط تیره
tertial
U
سومین ردیف شاهپر
row
U
ردیف چند خانه
line-up
U
ردیف ایستادن تیم
line-ups
U
ردیف ایستادن تیم
hedgerow
U
ردیف بوتههای پرچین
hedgerows
U
ردیف بوتههای پرچین
second defendant
U
متهم ردیف دوم
line up
U
ردیف ایستادن تیم
aligns
U
دریک ردیف قرار گرفتن
rivet gage
U
فاصله بین دو ردیف پرچ
stacked
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
aligning
U
دریک ردیف قرار گرفتن
aligned
U
دریک ردیف قرار گرفتن
stacks
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
bat around
U
توپ زدن به نوبت در یک ردیف
align
U
دریک ردیف قرار گرفتن
print spooling progarm
U
برنامه ردیف کننده چاپ
terraces
U
ردیف خانههای بهم پیوسته
terrace
U
ردیف خانههای بهم پیوسته
key-couse
U
[بیش از یک ردیف سنگ سر طاق]
unclassified
U
در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
onside
U
در ردیف یا پشت سر توپدار بودن
straight f.
U
پنج برگ ردیف ویکرنگ
stack
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
colonnades
U
ردیف ستون ایوان ستوندار
colonnades
U
ستون بندی ردیف درخت
colonnade
U
ردیف ستون ایوان ستوندار
colonnade
U
ستون بندی ردیف درخت
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
lagomorphic
U
وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
lagomorphous
U
وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
hypostyle
U
دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
quart major
U
ردیف تک خال وشاه وبی بی وسرباز
quinquereme
U
یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
coffer-dam
U
[مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
peristyle
U
ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
corbel-table
U
[ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
footlights
U
ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان
square leg
U
محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
column
U
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
hamatum
U
استخوان چنگکی ردیف دوم مچ دست پستانداران
columns
U
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
variable stator
U
توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
beadings
U
تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
beading
U
تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
peristome
U
ردیف دندانههای کوچک درپیرامون دهانه خزه ها
the taxis are on their rank
U
اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند
wing forward
U
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
amphistylar
U
دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان
row
U
[ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.]
Crinkle
U
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle
U
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
frequencies
U
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
crinkum
U
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
v engine
U
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
vee engine
U
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
frequency
U
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
crankum
U
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
bookends
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookend
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
broad arrow engine
U
موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
x engine
U
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
assembly line
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
dual
U
استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
assembly lines
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
h engine
U
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
DIL
U
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
tertiery
U
پر سومین ردیف بال مرغ سومین دوره طبقات الارضی
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
fraudulent weave
[false]
U
بافت تقلبی
[بافته هایی با تعداد پود بیش از حد عرف در هر ردیف یعنی دو یا سه پود یا با استفاده از نخ های مصنوعی]
Dudley carpet
U
فرش سفارشی ایرانی دادلی
[مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
Moghat
U
مقات
[نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
scanners
U
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner
U
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
forward
U
بازی کن ردیف جلو به جلو
swathes
U
ردیف باریک راه باریک
swathe
U
ردیف باریک راه باریک
forwarded
U
بازی کن ردیف جلو به جلو
seriatim
U
بطور ردیف جزء جزء
mine row
U
ردیف مین در میدان مین
swath
U
ردیف باریک راه باریک
linemate
U
مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
he is ill with fever
U
تب دارد
heavy fighting is in progress
U
دارد
there is a time for everything
U
دارد
hast
U
او دارد
chains
U
دارد.
he has worms
U
دارد
chain
U
دارد.
has
U
دارد
are there any remarks?
U
دارد
he has a rage for money
U
دارد
the reason is two fold
U
دودلیل دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com