Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
waive
U
رد ادعای باشگاه
waived
U
رد ادعای باشگاه
waives
U
رد ادعای باشگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
farms
U
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farm
U
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farmed
U
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
jactitation
U
ادعای پوچ
pretentiously
U
با ادعای زیاد
protestation of frienship
U
ادعای دوستی
jactation
U
ادعای پوچ
claim of compensation
U
ادعای خسارت
insolence
U
ادعای بیخود
counterclaim
U
ادعای متقابل
arrogation
U
ادعای بیجا
assumpsit
U
ادعای خسارت
counterclaim
U
جواب به ادعای شاکی
sued
U
ادعای خسارت کردن
sues
U
ادعای خسارت کردن
suing
U
ادعای خسارت کردن
claim of insurance
U
ادعای اخذ بیمه
professed love
U
ادعای عشق یا محبت
arrogate
U
ادعای بیجا کردن
to pretend to wisdom
U
ادعای خرد کردن
sue
U
ادعای خسارت کردن
who claims the succession ?
U
چه کسی ادعای جانشینی
objections
U
ادعای خطا در مسابقه
objection
U
ادعای خطا در مسابقه
claims
U
طلب ادعای خسارت کردن
waive one's claim
U
از ادعای خود صرفنظر کردن
claiming
U
طلب ادعای خسارت کردن
claimed
U
طلب ادعای خسارت کردن
claim
U
طلب ادعای خسارت کردن
He lays claim to learning.
U
ادعای علم وفضل می کند
To claim against (sue) someone.
U
از کسی ادعای خسارت کردن
freeboard
U
حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
plea
U
دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
pleas
U
دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
leg to stand on
<idiom>
U
(گفتهای)حقیقتی که ادعای کسی را ثابت کند
clubbed
U
باشگاه
clup
U
باشگاه
clubbing
U
باشگاه
clubs
U
باشگاه
clubmate
U
هم باشگاه
club
U
باشگاه
aeolist
U
انسانی غلط انداز که ادعای روشن فکری دارد
wiseacre
U
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
wise acre
U
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
indian club
U
باشگاه هندیها
service club
U
باشگاه افراد
service club
U
باشگاه سربازان
common room
U
باشگاه دانشجویان
mess treasurer
U
حسابدار باشگاه
mess president
U
رئیس باشگاه
club sport
U
باشگاه ورزشی
general manager
U
مدیر باشگاه
football club
[British Englisch]
U
باشگاه فوتبال
common rooms
U
باشگاه دانشجویان
hunt club
U
باشگاه شکارچیان
messes
U
نهارخوری باشگاه
club
U
خاج باشگاه
stewards
U
خدمه باشگاه
clubbed
U
خاج باشگاه
steward
U
پیشخدمت باشگاه
clubbing
U
خاج باشگاه
mess
U
نهارخوری باشگاه
clubs
U
خاج باشگاه
steward
U
خدمه باشگاه
stewards
U
پیشخدمت باشگاه
frozen assets
U
دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
clubhouses
U
محل باشگاه وانجمن
country club
U
باشگاه خارج از شهر
clubhouse
U
محل باشگاه وانجمن
pro shop
U
فروشگاه باشگاه حرفهای
pavilions
U
باشگاه بازیگران در انگلستان
country clubs
U
باشگاه ورزشی وتفریحی
gymkhanas
U
ورزشگاه باشگاه ورزشی
gymkhana
U
ورزشگاه باشگاه ورزشی
options
U
حق باشگاه در تمدید قرارداد
option
U
حق باشگاه در تمدید قرارداد
wardroom
U
باشگاه افسران ناو
mess
U
غذاخوری باشگاه ناو
country clubs
U
باشگاه خارج از شهر
mess treasurer
U
متصدی صندوق باشگاه
pavilion
U
باشگاه بازیگران در انگلستان
rotarian
U
عضو باشگاه روتاری
hell fire club
U
باشگاه جوانان بی پروا
golf club
U
باشگاه گلف بازان
jockey club
U
باشگاه سوار کاران
jockey club
U
باشگاه سوارکاران انگلستان
country club
U
باشگاه ورزشی وتفریحی
messes
U
غذاخوری باشگاه ناو
YMCAs
U
مخفف باشگاه جوانان مسیحی
YMCA
U
مخفف باشگاه جوانان مسیحی
unattached
U
بدون وابستگی ورزشکار به باشگاه
glee club
U
کلوب یا باشگاه اواز و سرود
YWCA
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
protection and indemnity club
U
باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
YWCAs
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
clubs
U
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
to go clubbing
U
به باشگاه
[های]
شب رفتن
[برای رقص و غیره]
clubbing
U
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubbed
U
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
club
U
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
man a bout town
U
ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
p&l club
U
club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
yaght club
U
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
garnishment
U
میشود دائر براینکه حق تحویل اشیا یا نقودوی را به نامبرده ندارد وباید در محضر دادگاه حاضرشود و به ادعای خواهان پاسخ دهد
defense
U
دفاع مدعی علیه در مقابل ادعای مدعی
demurring
U
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs
U
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred
U
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demur
U
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
claim for indemnification
U
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...