English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
toga U ردای بی استین لباس رسمی قضات
togas U ردای بی استین لباس رسمی قضات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inverness U یکجور ردای بی استین مردانه
scapular U عبای کوتاه شانه پوش ردای بی استین باشلق دار کتفی
to dress [put on your clothes or particular clothes] U لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
tunics U پیراهن بی استین یا با استین که مردوزن میپوشیده اند
tunic U پیراهن بی استین یا با استین که مردوزن میپوشیده اند
Full dress. Formal dress. U لباس رسمی
tuxedos U لباس رسمی
dress suit U لباس رسمی شب
driss uniform U لباس رسمی
tuxedo U لباس رسمی
tux U لباس رسمی
vestment U لباس رسمی
dress uniform U لباس رسمی نظامی
dress shirts U پیراهن لباس رسمی
dress shirt U پیراهن لباس رسمی
canonicals U لباس رسمی روحانیون
vestment U لباس رسمی اسقف
canonical dress U لباس رسمی روحانیون
regulation clothing U لباس رسمی نظامی
vesture U پوشاندن لباس رسمی پوشیدن
academicals U لباس رسمی استادی دانشگاه
formal U لباس رسمی شب قرار دادی
academic costume U لباس رسمی استادی دانشگاه
dinner jackets U لباس مخصوص مهمانی رسمی
dinner jacket U لباس مخصوص مهمانی رسمی
pontificalia U جامه و نشانهای اسقفی لباس رسمی
itinerant justices U قضات سیار
long robe U ردای بلند
gaberdine U ردای بلند
redeye U موشک ردای
copartnership U ردای روحانی
paludament U ردای جنگی
assize U هیئت قضات یا منصفه
judges disciplianary tribunal U دادگاه قضات انتظامی
bench U هیات قضات محکمه
benches U هیات قضات محکمه
lord chancellor U رئیس کل قضات محاکم
hight disciplinary court of judges U دادگاه عالی انتظامی قضات
soutane U ردای مخصوص کشیشان کاتولیک
surplices U ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
surplice U ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
pallium U ردای چارگوش که فیلسوفان یونان می پوشیدند
banc U جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
motley U مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out U پهن کردن لباس [روی بند لباس]
redeye U موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
sleeves U استین
sleeve U استین
armhole U جای استین
oversleeve U استین کار
armscye U جای استین
habergeon U جوشن بی استین
sleeve U استین زدن به
armholes U جای استین
sleeves U استین زدن به
sleevelet U نیم استین
life jacket U لباس نجات لباس چوب پنبهای
prunella U پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
jumpers U استین کوتاه زنانه
jumper U استین کوتاه زنانه
to twitch one by the sleeve U استین کسیرا کشیدن
dolman sleeve U استین گشاد و اویخته
to pull any one by the sleeve U استین کسیرا کشیدن
dalmatic U خرقه استین گشاد
to pull any one's sleeve U استین کسیرا کشیدن
to inflate any one with pride U باد در استین کسی انداختن
camisole U نوعی ژاکت استین دار
kaross U پوستین بی استین بومیان افریقا
raglan U پالتو استین گشاد سبک و فراخ
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
dolman U جامه بلندی که جلوش باز و استین تنگی دارد
chimere U خرقه بدون استین ویا بااستین گشاد وبزرگ
alderman U نام قضات نام مستخدمین شهرداری عضوهیئت قانون گذاری یک شهر
aldermen U نام قضات نام مستخدمین شهرداری عضوهیئت قانون گذاری یک شهر
officious U نیمه رسمی شبهه رسمی
officiary U مامور رسمی مقام رسمی
reviews U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed U بازدید رسمی یاسان رسمی
review U بازدید رسمی یاسان رسمی
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
exchange devaluation U تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
petty jury U هیئت داوری هیئت قضات
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
steam iron U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniform U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniforms U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
nightgowns U لباس شب
rosette U گل لباس
flannel U لباس
clobbered U لباس
nightgown U لباس شب
clobbering U لباس
clobbers U لباس
rosettes U گل لباس
bibandtucker U لباس
flannels U لباس
accouterment U لباس
attire U لباس
evining dress U لباس شب
frou frou U خش خش لباس
clothing U لباس
accouterments U لباس
dressing U لباس
costumes U لباس
costume U لباس
acoutrement U لباس
bathhouse U لباس کن
dressings U لباس
garb U لباس
clobber U لباس
costume U لباس
donkey jacket U لباس
oilskins U لباس ضد اب
costumes U لباس ها
untented U بی لباس
vestment U لباس
out fit U لباس
outwall U لباس تن
vesture U لباس
wet suits U لباس غواصی
ankle monitor U لباس ردیاب
skirts U دامن لباس
skirted U دامن لباس
rig U لوازم لباس
costumes U لباس محلی
costume U لباس محلی
silk U لباس ابریشمی
skirt U دامن لباس
ankle bracelet U لباس ردیاب
slash U چاک لباس
disrobing U لباس دراوردن
disrobes U لباس دراوردن
disrobed U لباس دراوردن
disrobe U لباس دراوردن
dresses U لباس پوشیدن
dress U لباس پوشیدن
rigs U لوازم لباس
rigged U لوازم لباس
gashing U خوش لباس
gashes U خوش لباس
gashed U خوش لباس
gash U خوش لباس
disguising U لباس مبدل
disguises U لباس مبدل
slashed U چاک لباس
slashes U چاک لباس
wet suit U لباس غواصی
dry suit U لباس غواصی
electronic tag U لباس ردیاب
tether U لباس ردیاب
undergarments U لباس بزیر
undergarment U لباس بزیر
tog U لباس پوشیدن
fancy dress U لباس بالماسکه
gowns U روپوش لباس شب
gown U روپوش لباس شب
disguised U لباس مبدل
launderer U لباس شوی
ski suit U لباس اسکی
slack suit U لباس راحتی
flight gear U لباس پرواز
flashproof U لباس ضد شعله
finical U خوش لباس
fearnought suit U لباس نسوز
exposure suit U لباس محافظ
slopwork U لباس دوخته
smoking jacket U لباس اسموکینگ
survival suit U لباس نجات
dressed in white U لباس سفیدپوشیده
the long robe U لباس قضائی
to a onself U لباس زیباپوشیدن
dreadnought U لباس بارانی
gaberdine U لباس پوشش
garderobe U اشکاف لباس
gratuitous issue U لباس پیشکش
knock about clothes U لباس کار
kiyi U برس لباس
laundress U لباس شوی زن
mab U لباس ژولیده
night robe U لباس خواب
pajama U لباس خواب
playsuit U لباس ورزش
print dress U لباس چیتی
haute couturer U طراح لباس
rainwear U لباس بارانی
habilitate U لباس پوشیده
habiliments U لباس مخصوص
habiliment U لباس زیبا
robe de chambre U لباس خانه
to dress up U لباس پوشیدن
toggery U لباس فروشی
sportswear U لباس ورزش
asbestos kit U لباس نسوز
sportswear U لباس راحت
antiblackout suit U لباس ضد فشار اب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com