English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cot U رختخواب بچگانه
cots U رختخواب بچگانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
abed U در رختخواب
beds U رختخواب
bed U رختخواب
between the sheets U در رختخواب
bedding U رختخواب
Hit the sheets <idiom> U [به رختخواب رفتن]
hit the sack <idiom> U به رختخواب رفتن
bed roll U رختخواب پیچ
turn in <idiom> U به رختخواب رفتن
bedspreads U چادر شب رختخواب
bedspread U چادر شب رختخواب
genial bed U رختخواب یافراش عروسی
the quilt slipped off the bed U لحاف ازروی رختخواب
A warm and soft bed . U رختخواب گرم ونرم
watch pocket U جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
infantile U بچگانه
childishly U بچگانه
puerilely U بچگانه
childly U بچگانه
chilish U بچگانه
puerile U بچگانه
childlike U بچگانه
little U بچگانه
small fry U بچگانه
childish U بچگانه
bunks U تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
bunk U تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
romper U رولباسی بچگانه
small cloths U جامه بچگانه
slobbers U گریه بچگانه
slobber U گریه بچگانه
slobbering U گریه بچگانه
smalls U جامه بچگانه
puppy love U عشق بچگانه
pop gun U تفنگ بچگانه
slobbered U گریه بچگانه
go-cart U چرخ بچگانه
rompers U رو لباسی بچگانه
infantilism U خوی بچگانه
perambulators U درشکه بچگانه
perambulator U درشکه بچگانه
bunting U شنل بچگانه
go-carts U چرخ بچگانه
bedclothes U لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
pushpin U نوعی بازی بچگانه
popgun U تفنگ بادی بچگانه
bassinet U درشکه دستی بچگانه
pelisse U پوستین بالاپوش بچگانه
quaker gun U تفنگ چوبی بچگانه
wait up for <idiom> U به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
muggins U یکجوربازی گنجفه بازی بچگانه
yoyo U نوعی اسباب بازی بچگانه
noah ark U کشتی بچگانه که اسباب بازی اوست
slobbering U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobber U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbers U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbered U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
handy dandy U بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com