Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
secret ballot
U
رای مخفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
huddle
U
مخفی کردن درهم ریختگی
huddled
U
مخفی کردن درهم ریختگی
huddles
U
مخفی کردن درهم ریختگی
huddling
U
مخفی کردن درهم ریختگی
hidden
U
مخفی
hidden
U
مخفی شده
slinkier
U
مخفی
slinkiest
U
مخفی
slinky
U
مخفی
burned
U
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
cover
U
مخفی در بر گرفتن
coverings
U
مخفی در بر گرفتن
covers
U
مخفی در بر گرفتن
blind
U
مخفی گاه
blinded
U
مخفی گاه
blinds
U
مخفی گاه
disclose
U
یات چیزی که باید مخفی می ماند
discloses
U
یات چیزی که باید مخفی می ماند
disclosing
U
یات چیزی که باید مخفی می ماند
cull
U
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culled
U
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culling
U
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culls
U
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
stow
U
مخفی کردن
stowed
U
مخفی کردن
stowing
U
مخفی کردن
stows
U
مخفی کردن
covert
U
مخفی
conceal
U
مخفی کردن
conceals
U
مخفی کردن
secret
U
مخفی
secrets
U
مخفی
obscure
U
مخفی کردن
obscured
U
مخفی کردن
obscurer
U
مخفی کردن
obscures
U
مخفی کردن
obscurest
U
مخفی کردن
obscuring
U
مخفی کردن
hide
U
مخفی نگاه داشتن
hides
U
مخفی نگاه داشتن
submerge
U
مخفی کردن
submerged
U
مخفی کردن
submerges
U
مخفی کردن
submerging
U
مخفی کردن
ballot
U
رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballot
U
رای مخفی دادن
balloted
U
رای مخفی مجموع اراء نوشته
balloted
U
رای مخفی دادن
ballots
U
رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballots
U
رای مخفی دادن
closet
U
مخفی
closeted
U
مخفی
closeting
U
مخفی
closets
U
مخفی
furtive
U
مخفی
bug
U
میکروفن مخفی
bugging
U
میکروفن مخفی
bugs
U
میکروفن مخفی
emissaries
U
مامور مخفی
emissary
U
مامور مخفی
hush hush
U
مخفی
hush-hush
U
مخفی
camouflage
U
مخفی کردن پوشاندن
camouflaged
U
مخفی کردن پوشاندن
camouflages
U
مخفی کردن پوشاندن
camouflaging
U
مخفی کردن پوشاندن
undercover
U
مخفی
hush
U
ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
clandestine
U
مخفی
under
U
مخفی درزیر
under-
U
مخفی درزیر
underground
U
مخفی شبکه مخفی جنگ غیر منظم
secret police
U
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
hid
U
مخفی شده
hid
U
مخفی
bugged
U
مجهز به میکروفن مخفی
codes
U
کدهای مخفی
apparatus
U
شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
ambush
U
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushed
U
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushes
U
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing
U
مخفی گاه سربازان برای حمله
hideaway
U
مخفی گاه
hideaways
U
مخفی گاه
concealed
U
مخفی
fig leaf
U
لاپوش مخفی کننده
fig leaves
U
لاپوش مخفی کننده
screen
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screened
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screening, screenings
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screens
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
occult
U
مخفی کردن
by ballot
U
با رای مخفی
clandestinely
U
بطور مخفی
conclearer of stolen goods
U
مخفی کننده اموال مسروقه
conventicle
U
انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
covered approach
U
پیشروی پوشیده معابر مخفی
covered position
U
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
covert operations
U
عملیات مخفی
espial
U
جاسوسی عمل مخفی انجام دادن
Other Matches
perdu or due
U
مخفی
defector in place
U
مامور مخفی
hidey-hole
U
مخفی گاه
mole
U
مامور مخفی
submers
U
مخفی کردن
submergence
U
مخفی سازی
plainclothesman
U
پلیس مخفی
hickok belt
U
مخفی کردن زه
hidden codes
U
رمزهای مخفی
hidden file
U
فایل مخفی
secret agent
U
مامور مخفی
secret agents
U
مامور مخفی
skeleton in one's closet
<idiom>
U
رازهای مخفی
stowaways
U
مسافر مخفی
stowaway
U
مسافر مخفی
hugger mugger
U
مخفی کردن
hidy-hole
U
مخفی گاه
falsi crimen
U
مخفی کردن حقیقت
blind
U
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
perdue
U
مخفی سرباز جان فشان
spial
U
عمل مخفی انجام دادن
blind
U
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
cover
U
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
cover
U
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
perdu
U
مخفی سرباز جان فشان
gestapo
U
گشتاپو سازمان پلیس مخفی
hickok belt
U
مخفی شدن پنهان کردن
hit the dirt
<idiom>
U
خیزرفتن به زمین ،درجایی مخفی شدن
He has been exposed as a traitor.
U
هویت مخفی او
[مرد]
بعنوان خائن افشا شد.
rear takedown with outside leg tackle
U
گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
acid house party
نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
secret ballot
U
ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation.
U
پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
backstreet
U
فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com