English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
coenobite U راهبی که دارای زندگی اشتراکی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
monkery U زندگی راهبی
cenobitism U زندگی اشتراکی درخانقاه
communist U دارای مرام اشتراکی
communists U دارای مرام اشتراکی
communism U مسلک اشتراکی مرام اشتراکی مردم گرایی
well off U دارای زندگی اسوده
low lived U دارای زندگی پست
autonomous U دارای زندگی مستقل
luxurious U دارای زندگی تجملی
endozoic U دارای زندگی دردرون جانور
podded U دارای زندگی اسوده یا تامین شده
abbatial U راهبی کشیشی
monkosh manners U اطوار راهبی
Benedictines U راهبی که درسلک سنت بندیکت
Benedictine U راهبی که درسلک سنت بندیکت
it is impossible to live there U نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. U ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
communal U اشتراکی
communally U اشتراکی
collective U اشتراکی
socialism U نظام اشتراکی
collective U اشتراکی اجتماعی
shared resource U منطق اشتراکی
collective farm U مزرعه اشتراکی
collectivism U نظام اشتراکی
pools U تصحیلات اشتراکی
pool U تصحیلات اشتراکی
pooled U تصحیلات اشتراکی
shared file U فایل اشتراکی
timeshared U با وقت اشتراکی
collectivize U اشتراکی کردن
joint insurance U بیمه اشتراکی
communism U اصول اشتراکی
communalist U اشتراکی گرای
communism U نظام اشتراکی
communalism U سیستم اشتراکی
common library U کتابخانه اشتراکی
collectivization U اشتراکی کردن
communalize U اشتراکی کردن
joint ownership U مالکیت اشتراکی
common U مشترک اشتراکی
cotenancy U اجاره اشتراکی
commonest U مشترک اشتراکی
commoners U مشترک اشتراکی
long-house U مسکن اشتراکی
communize U اشتراکی کردن
communism U مرام اشتراکی کمونیسم
communist U طرفدار مرام اشتراکی
kibbutzim U مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
collectivity U مالکیت اشتراکی جمع
kibbutz U مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
kibbutzes U مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
communists U طرفدار مرام اشتراکی
timeshare U اشتراکی کردن وقت
common storage area U ناحیه اشتراکی انباره
leninism U عقاید اشتراکی لنین
hetaerism U ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین
collectivism U اجرای اصول اشتراکی درزندگی
phalanstery U جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
communed U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communing U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communization U متکی برحقوق مشترک اشتراکی کردن
commune U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communes U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
departmental LAN U چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
to sign up for something U نام خود را درفهرست نوشتن [برای انجام کاری اشتراکی]
share U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shared U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
permission U اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
shares U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
scheduling U روش کار که به چندین کاربر امکان استفاده اشتراکی ازCPU میدهد
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
scheduler U برنامهای که استفاده از CPU یا وسایل جانبی را که توسط چندین کاربر اشتراکی هستند را سازماندهی میکند
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
System Monitor U امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
multiprocessor U تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessing system U سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
fax U کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxes U کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxing U کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxed U کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
naming services U روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
vivification U زندگی
vita U زندگی
existences U زندگی
existence U زندگی
lifelines U خط زندگی
lives of great men U زندگی
habitancy U زندگی
habitance U زندگی
togetherness U زندگی با هم
lives U زندگی
life U زندگی
living U زندگی
wile a U در زندگی
lifeline U خط زندگی
eau de vie U اب زندگی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Windows Explorer U امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
life experiences U تجارب زندگی
(the) high life <idiom> U زندگی تجملاتی
marriage life U زندگی زناشویی
facts of life <idiom> U حقایق زندگی
life of Riley <idiom> زندگی بی دغدغه
life sustenance U گذران زندگی
pieds-a-terre U جای زندگی
pied-a-terre U جای زندگی
afterlife U زندگی پس از مرگ
life cycle U دوره زندگی
life style U سبک زندگی
easy circumstances U زندگی راحت
Shame on you ! U تف بر این زندگی
monandry U زندگی با یک شوهر
level of living U سطح زندگی
life history U تاریخچه زندگی
living standard U سطح زندگی
married life U زندگی زناشویی
social life زندگی اجتماعی
life instinct U غریزه زندگی
uterine life U زندگی زهدانی
life motto U شعار زندگی
lifeway U طرز زندگی
lifestyles U شیوهی زندگی
living expenses U هزینه زندگی
living death U زندگی مرگبار
lives U دوران زندگی
a life full of incidents U زندگی پر رویداد
life U دوران زندگی
country life U زندگی روشنایی
concubinage U زندگی بطورصیغه
resident <adj.> U محل زندگی
life of privation U زندگی در سختی
domiciled [law] [politics] <adj.> U محل زندگی
vitalize U زندگی دادن
living cost U هزینه زندگی
lifestyle U شیوهی زندگی
larks U روش زندگی
cohabitation U زندگی باهم
lark U روش زندگی
joie de vivre U نشاط زندگی
life insurance U بیمه زندگی
livable U قابل زندگی
biographies U تاریخچه زندگی
biography U تاریخچه زندگی
live forever U زندگی ابدی
vital energy U نیروی زندگی
liveable U قابل زندگی
living area U منطقه زندگی
life chance U مجال زندگی
incertitude U ناپایداری زندگی
redivivus U زندگی نویافته
soldiering U زندگی سربازی
renascence U زندگی مجدد
single life U زندگی مجردی
rurality U زندگی روستایی
scheme of life U رویه زندگی
careers U دوره زندگی
careering U دوره زندگی
careered U دوره زندگی
scheme of life U نقشه زندگی
hutment U زندگی در کلبه
lifelike U زندگی مانند
career U دوره زندگی
lifetime U مدت زندگی
public life U زندگی سیاسی
evening of life U شام زندگی
ever lasting life U زندگی جاویدان
tribalism U زندگی ایلیاتی
habits U زندگی کردن
habit U زندگی کردن
vegetation U زندگی گیاهی
going U مشی زندگی
lifetimes U دوره زندگی
lifetimes U مدت زندگی
lifetime U دوره زندگی
sentience U زندگی فکری
symbiosis U زندگی تعاونی
life expectancies U امید به زندگی
bane U مخرب زندگی
standard of living U سطح زندگی
standard of living U استاندارد زندگی
standard of living U معیار زندگی
standards of living U سطح زندگی
standards of living U استاندارد زندگی
firesides U زندگی خانگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com