Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ambulanceman
U
راننده یا مسئول آمبولانس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drill sergeant
U
گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
accident ambulance
آمبولانس
Call an ambulance quickly.
فورا یک آمبولانس خبر کنید.
driver
U
راننده اتومبیل راننده ارابه
drivers
U
راننده اتومبیل راننده ارابه
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
dead on arrival
U
مرحوم هنگام ورود
[بیماری در آمبولانس]
action agent
U
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
combat cargo officer
U
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
helmsman
U
راننده
impelent
U
راننده
helmsmen
U
راننده
motor man
U
راننده
pilots
U
راننده
drivers
U
راننده
driving
U
راننده
steersman
U
راننده
wheelman
U
راننده
the man at the wheel
U
راننده
wheelsman
U
راننده
pilot
U
راننده
piloted
U
راننده
driver
U
راننده
frankpledge
U
مسئول
accountable
U
مسئول
responsive
U
مسئول
liable
U
مسئول
responsible
<adj.>
U
مسئول
responsible
U
مسئول
answerable
U
مسئول
in charge
<adj.>
U
مسئول
warden
U
مسئول
cabman
U
راننده تاکسی
driver's mate
U
شاگرد راننده
drivers
U
راننده گرداننده
carter
U
راننده گاری
hot shoe
U
راننده زبردست
driver
U
راننده گرداننده
power plant
U
پیش راننده
bus driver
U
راننده اتوبوس
power plants
U
پیش راننده
cabby
U
راننده تاکسی
locomotive engineer
[American E]
U
راننده قطار
assistant driver
U
کمک راننده
cabbie
U
راننده تاکسی
road hog
<idiom>
U
راننده بیابان
cabbies
U
راننده تاکسی
drive's seat
U
صندلی راننده
drive's cab
U
اطاق راننده
bulldozerer
U
راننده بولدوزر
train operator
[American E]
U
راننده قطار
power unit
U
پیش راننده
locomotive driver
[British E]
U
راننده قطار
propulsive
U
پیش راننده
railroad engineer
[American E]
U
راننده قطار
taximan
U
راننده تاکسی
train driver
U
راننده قطار
locomotive operator
[British E]
U
راننده قطار
truckers
U
راننده کامیون
trucker
U
راننده کامیون
chauffeurs
U
راننده ماشین
chauffeuring
U
راننده ماشین
chauffeured
U
راننده ماشین
chauffeur
U
راننده ماشین
motorman
U
راننده موتور
truckman
U
راننده کامیون
supplies officer
U
مسئول مواد
in charge
<idiom>
U
مسئول بودن
liable for damages
U
مسئول خسارات
data administrator
U
مسئول داده ها
cupola tender
U
مسئول کوره
cryptographer
U
مسئول رمز
officer in charge
U
افسر مسئول
to hold responsible
U
مسئول قراردادن
wagon master
U
مسئول واگن
to hold responsible
U
مسئول کردن
issue commissary
U
مسئول توزیع
undertaking
U
جواب گو مسئول
purchasing officer
U
مسئول خرید
furnace man
U
مسئول کوره
lineman's plier
U
انبردست مسئول خط
furnace attendant
U
مسئول کوره
officer on duty
U
افسر مسئول
helmsman
U
مسئول سکان
helmsmen
U
مسئول سکان
undertaker
U
جواب گو مسئول
authoring system
U
سیستم مسئول
account
U
مسئول بودن
accountable
U
مسئول حساب
undertakers
U
جواب گو مسئول
Not my department.
<idiom>
U
من مسئول نیستم.
custodian
U
مسئول سرپرست
custodian
U
مسئول مرموزات
custodians
U
مسئول مرموزات
custodians
U
مسئول سرپرست
That's not my province.
U
من مسئول آن نیستم.
repellents
U
راننده بیزار کننده
karter
U
راننده اتومبیل کوچک
repellent
U
راننده بیزار کننده
diver
U
راننده قایق موتوری
timers
U
وقت نگهدار هر راننده
gondolier
U
راننده کرجی ونیزی
gondoliers
U
راننده کرجی ونیزی
motor man
U
راننده واگون یالوکوموتیوبرقی
timer
U
وقت نگهدار هر راننده
pilots
U
راننده قایق روی یخ
piloted
U
راننده قایق روی یخ
pick off
U
رد شدن از راننده دیگر
outboarder
U
راننده قایق موتوری
pilot
U
راننده قایق روی یخ
iceboater
U
راننده قایق روی یخ
hackney man
U
راننده درشکه کرایهای
hackman
U
راننده درشکه کرایهای
catch driver
U
راننده اجیر ارابه
demolition firing party
U
گروه مسئول تخریب
irresponsible
U
غیر مسئول نامعتبر
demolition firing party
U
گروه مسئول انفجارخرج
officer in charge
U
افسر مسئول اجرا
anchor detail
U
نفرات مسئول لنگر
irresponsibly
U
بطور غیر مسئول
operations detachment
U
قسمت مسئول عملیات
data base administrator
U
مسئول پایگاه داده ها
captain of the top
U
مسئول گروه کار
have a hand in
<idiom>
U
مسئول کاری شدن
shipment sponsor
U
مسئول ارسال کالاها
cryptoguard
U
مسئول حفافت رمز
corespondent
U
مسئول جواب گویی
be to blame
<idiom>
U
مسئول کارزشت بودن
tallyman
U
مسئول کنترل محموله
courier transfer officer
U
افسر مسئول پیک
provisional driver
U
راننده تازه کار ارابه
puntist
U
راننده کرجی نام دارد
pilots
U
خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot
U
خلبان هواپیما راننده کشتی
cockpit
U
محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
fly man
U
راننده درشکه تک اسبه کرایهای
piloted
U
خلبان هواپیما راننده کشتی
cockpits
U
محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
brakeman
U
مسئول ترمز در تیم لوژسواری
communication security custodian
U
مسئول وسایل تامین مخابراتی
finger in the pie
<idiom>
U
دست داشتن ،مسئول بودن
shipment unit
U
یکان مسئول ارسال کالاها
harbour master
U
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
tipstaff
U
مامور مسئول زندانیان دردادگاه
company secretary
U
مسئول مالی و حقوقی شرکت
blast furnaceman
U
مسئول یا متصدی کوره بلند
detail officer
U
افسر مسئول گروه بیگاری
establishing authority
U
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
every man is a for his action
U
هرکس مسئول کردارخویش است
aircraft guide
U
مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
range officer
U
افسر مسئول میدان تیر
make one's bed and lie in it
<idiom>
U
مسئول انجام کاری بودن
corner crew
U
متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
pole sitter
U
راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
road hog
U
راننده متجاوز بحقوق سایررانندگان درجاده
coordinated procurement assigness
U
شعبه مسئول خرید کلی اماد
beach unit
U
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
officiant
U
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
courier transfer officer
U
افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
mensch
U
[انسان آراسته، بالغ، درستکار و مسئول]
flight sister
U
افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
burdened
U
مسئول پرهیز از تصادم با کشتی دیگر
vouch
U
ضمانت کردن مسئول واقع شدن
interceptor controller
U
افسر مسئول پست استراق سمع
self service
U
بدون مسئول توزیع سلف سرویس
to blame somebody for something
U
کسی را مسئول کارناقص
[اشتباه ]
کردن
ship's serviceman
U
مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
self-service
U
بدون مسئول توزیع سلف سرویس
proponent
U
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
proponents
U
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
The driver coaxed his bus through the snow.
U
راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
teamster
U
راننده یک جفت حیوان یا دستگاه اسب ودرشکه
four in hand
U
گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
eaves droper
U
مسئول بگوش ایستادن استراق سمع کننده
section gang
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
air defense artillery controller
U
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
beach organization
U
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
section crew
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
test examiner
U
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
accountably
U
بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
treasurers
U
مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
general delivery
U
بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است
treasurer
U
مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
protest flag
U
پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
drafting
U
راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
remotely piloted
U
هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
sidecar
U
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
hit-and-run
<idiom>
U
حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
sidecars
U
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
set down
U
معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
solocross
U
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
dock receipt
U
رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
fcc
U
CommunicationCommision Federalسازمان امریکایی مسئول منظم کردن ارتباطات
guardship
U
ناو یا کشتی نگهبان یا مسئول گشت زنی دریایی
cryptocustodian
U
مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
caveat emptor
U
یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
security specialist
U
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
Would you call the head waiter, please?
U
لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
side car
U
جای اضافی چرخ داردرپهلوی راننده موتور سیکلت سایدکار
check string
U
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com