Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
obedience
U
رامی
docility
U
رامی
ramie
U
رامی
sagittarii
U
رامی
sagittarius
U
رامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mansuetude
U
حلم رامی
canasta
U
نوعی بازی رامی
I am thinking of your own good.
U
من خو بی شما رامی خواهم
rummy
U
بازی ورق رامی
his sight could p darkness
U
بینایی وی تاریکی رامی شکافت
Water lays the dust.
U
آب گرد وخاک رامی خواباند
We speake the same language. we are on the same wavelength. we understand each other.
U
زبان همدیگر رامی فهمیم
My shoes pinch.
U
کفشها پایم رامی زند
Even a fool knows this .
U
یک احمق هم این رامی داند
This is precisely ( exactly) what I wanted to know .
U
همین رامی خواستم بدانم
What foreign language do you know?
U
کدام زبان خارجی رامی دانید ؟
The sun rays dazzle (hit) the eyes.
U
نور آفتاب چشم رامی زند
Do you know the definition (meaning) of this word?
U
تعریف این لغت رامی دانید ؟
Do you move in high circles ?
U
آیا مقامات عالی رامی شناسید ؟
His action is in the nature of sour grapes.
U
اززور پسی اینکار رامی کند
slater
U
کسی که پوست خام رامی تراشد
gin rummy
U
نوعی بازی رامی مخصوص دو نفر
cribbage
U
یکجور بازی ورق شبیه رامی
autobiographer
U
کسی که تاریخچه زندگی خود رامی نویسد
Can you reckon the cost of the trip?
U
هزینه سفر رامی توانی حساب کنی ؟
wrists
U
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
wrist
U
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
trainbearer
U
کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
peak voltmeter
U
ولتمتری که مقدار برداری رامی سنجد ولتمتر پیک
Several people could be accommodated in this room.
U
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
pellagra
U
یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
parbuckle
U
طناب دولاکه بان چلیک یاچیزدیگر رامی غلتانند باطناب غلتاندن
epicanthus
U
لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
condensation cloud
U
ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
head and arm
U
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
work in progress
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
toolkit software
U
بسته نرم افزاری که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود رابسیار ساده تر از حالتی که شخصا" تمام یک برنامه رامی نویسد فراهم می اورد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com