English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
skiagraphy U رادیو گرافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radio wave U امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
area U گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
areas U گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
bar graph U گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
columnar U گرافی که مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی نمایش داده می شوند
histogram U گرافی که روی آن مقادیر به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده می شوند
bar chart U گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده شده اند
charted U گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charts U گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charting U گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
chart U گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
radio-telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radios U رادیو
broadcasting U رادیو
radioed U رادیو
aligning tool U رادیو
radio U رادیو
neutralizing tool U رادیو
radioing U رادیو
wirelesses U رادیو
a radio U رادیو
receiving set U رادیو
wireless U رادیو
radio star U اختر رادیو
radio frequency choke U چوک رادیو
banana pin U دو شاخه رادیو
radio relay U رادیو رله
air cell a battery U باتری رادیو
radioactivity U رادیو اکتیویته
radio engineering U تکنیک رادیو
battery receiver U رادیو باتری
broadcasting station U ایستگاه رادیو
radio tube U لامپ رادیو
radio engineering U مهندسی رادیو
radioisotope U رادیو اکتیو
radioisotope U رادیو ایزوتوپ
radiometer U رادیو متر
radiotelegraph U رادیو تلگراف
radiotrician U تکنیسین رادیو
radio set U دستگاه رادیو
schematic diagram U نقشه رادیو
radio button U دکمه رادیو
radiography U عکسبرداری رادیو
radioactive U رادیو اکتیو
radio telescope U رادیو تلسکوپ
receptacle U ژاک رادیو
radio telescopes U رادیو تلسکوپ
receptacles U ژاک رادیو
radiotelephony U مکالمه رادیو تلفنی
radioluminescence U رادیو لومینه سانس
buzzes U هوم کردن رادیو
radiocast U توسط رادیو گستردن
buzzed U هوم کردن رادیو
buzz U هوم کردن رادیو
radon U ماده رادیو اکتیو
buzzing U هوم کردن رادیو
tune in <idiom> U پخش از رادیو وتلوزیون
pick up <idiom> U دریافت صدای رادیو و...
on the air <idiom> U بخشاز رادیو وتلوزیون
wave band U دسته امواج رادیو
universal receiver U رادیو برق و باتری
radio prospecting U کشف معادن با رادیو
l antenna U انتن معمولی رادیو
blooper U صدای نامطبوع رادیو
airwave U امواج رادیو و تلویزیون
aerials U انتن هوایی رادیو
aerial آنتن هوایی رادیو
radials U محوری مربوط به رادیو
inverted l antenna U انتن معمولی رادیو
radial U محوری مربوط به رادیو
radiophotograph U انتقال عکس بوسیله رادیو
radiosonde U دستگاه رادیو سوند هواسنجی
radiostrontium U استرونتیوم رادیو اکتیو استرونیتوم 09
tuned radio frequency receiver U رادیو با بسامد میزان شده
low tension battery U باتری فشار ضعیف رادیو
airborne radio relay U سیستم رادیو رله هوابرد
banana jack U مادگی در رادیو برای دوشاخه
radiobroadcast U پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
decaying U کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decay U کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decays U کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decayed U کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
air time U زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
To turn on the light(radio, T. V). U چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
radiotherapy U رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
transmission U وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
transmissions U وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
To turn off the lights. (T. V. ,radio). U چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
relay U دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays U دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relayed U دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
to tune in TV [radio] U روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
communication U رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
radiobiology U مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
tuners U پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuner U پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
disc jockeys U کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockey U کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
sound effects U عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
facsimile U روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
facsimiles U روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
faxing U غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
spacing impulse U نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
fax U غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxes U غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxed U غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
wide area network U شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
sportscasters U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscaster U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscast U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
radiogram U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
panelist U عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com