English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
symbiotic relation U رابطه همزیستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
psychomancy U رابطه با روح رابطه ارواح باهم
synoecy U همزیستی
synoeky U همزیستی
togetherness U همزیستی
symbiosis U همزیستی
coexistence U همزیستی
commensalism U همزیستی
co existance U همزیستی
mutualism U همزیستی دوموجود
peaceful coexistance U همزیستی مسالمت امیز
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
mutualize U بطور مشترک امری را انجام دادن همزیستی کردن
nexus U رابطه رابطه داخلی
symbion U موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
I am [have] finished with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
symbiosis U همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
respect U رابطه
respects U رابطه
relationship U رابطه
relationships U رابطه
bond U رابطه
contingence U رابطه
linkage U رابطه
linkages U رابطه
equation U رابطه
correlation U رابطه
relation U رابطه
relevance U رابطه
connexions U رابطه
relevancy U رابطه
equations U رابطه
connection U رابطه
mil formula U رابطه میلیمی
contractual relationship U رابطه قراردادی
monotonic relation U رابطه همسو
mil relation U رابطه میلیمی
linear relationship U رابطه خطی
lead lag relation U رابطه سبقت
relationship U رابطه [ریاضی]
interrelation U رابطه متقابل
de broglie relation U رابطه دوبروی
definitional equation U رابطه تعریفی
equivalence relation U رابطه هم ارزی
fiduciary relationship U رابطه امانی
flow formula U رابطه جریان
functional relationship U رابطه تابعی
incommunicable U بدون رابطه
functional relation U رابطه تابعی
mil relation U رابطه میلیم
mutual relationship U رابطه متقابل
relation learning U رابطه اموزی
sonship U رابطه فرزندی
terms of trade U رابطه مبادله
positive relation U رابطه مستقیم
privity of contract U رابطه متعاقدین
preattunement U هم آهنگی [رابطه ای]
preattunement U هم کوکی [رابطه ای]
relations of production U رابطه تولید
negative relation U رابطه معکوس
preattunement U وفق [رابطه ای]
negative relation U رابطه منفی
positive relation U رابطه مثبت
correspond U رابطه داشتن
transitive U رابطه غیرمستقیم
liaisons U بستگی رابطه
liaisons U رابطه نامشروع
liaison U بستگی رابطه
liaison U رابطه نامشروع
trade-off U رابطه جایگزینی
lesbianism U رابطه جنسی زن با زن
interrelationship U رابطه متقابل
transitive U رابطه مجازی
corresponded U رابطه داشتن
corresponds U رابطه داشتن
liaise U رابطه داشتن
liaised U رابطه داشتن
liaises U رابطه داشتن
liaising U رابطه داشتن
trade off U رابطه جایگزینی
interrelationships U رابطه متقابل
trade-offs U رابطه جایگزینی
arithmetic relation U رابطه حسابی
correlation U ضریب رابطه
tie U رابطه برابری
ties U رابطه برابری
binary relation U رابطه دوتایی
bode's relation U رابطه بود
relation U رابطه نسبت
cash nexus U رابطه نقدی
causal link U رابطه سببیت
causal relationship U رابطه علی
commutation relation U رابطه جابجایی
cohering U رابطه خویشی داشتن
to make a connection U رابطه ای برقرار کردن
cohered U رابطه خویشی داشتن
coheres U رابطه خویشی داشتن
cause and effect relationship U رابطه علت و معلولی
cohere U رابطه خویشی داشتن
difference equation U رابطه بازگشتی [ریاضی]
wealth saving relationship U رابطه ثروت و پس انداز
stress strain relation U رابطه تنش- کرنش
recurrence relation [RR] U رابطه بازگشتی [ریاضی]
denouncement U اعلان قطع رابطه
disconnection U قطع نداشتن رابطه
cohabited U رابطه جنسی داشتن
sexual intercourse U رابطه جنسی مجامعت
oral intercourse U رابطه جنسی دهانی
cohabiting U رابطه جنسی داشتن
input output relation U رابطه ورودی- خروجی
cohabit U رابطه جنسی داشتن
intimacy U رابطه نامشروع جنسی
mass energy relation U رابطه جرم و انرژی
cohabits U رابطه جنسی داشتن
This does not apply to . . . U در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
parent child relationship U رابطه پدر و پسر
absolute address محل یک شی در رابطه با مبدا
break away U قطع رابطه کردن
price system U نسبت و رابطه قیمتها با هم
to discontinue relations [with somone] U رابطه قطع کردن [با کسی]
habit U روش طرز رشد رابطه
habits U روش طرز رشد رابطه
causality U رابطه بین علت ومعلول
divisibility relation U رابطه بخش پذیری [ریاضی]
to correspond with U رابطه [نامه نگاری] داشتن با
mil rule U قانون مربوط به رابطه میلیمی
average marginal relationship U رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
fisher equation U این رابطه عبارت است از :
filiation U نسل رابطه پدر و فرزندی
thermoelectric U وابسته به رابطه برق وحرارت
causal nexus U رابطه میان علت و معلول
creation of contractual tie U انشاء ایجاد رابطه قراردادی
faulty connection U رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
to be together with somebody U با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
neutral technology U تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
to have connections U رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
intercommunication U رابطه یا مخابره بین چند مرکز
trade off between inflation and U رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
aerodynamic shape U شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
to pull strings U از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
to push for an answer [in reference to something] U برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
sugar daddies U مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddy U مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
subcontrariety U رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
to make friends [to make connections] U رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
fornication U رابطه جنسی [قبل از] بیرون از ازدواج [دین] [حقوق]
hypotaxis U رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
compatible U زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
to make [commit] a faux pas U اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
geocoding U روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
phenology U مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
I give the programme zero [nought] out of ten for reality. U من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
to pick up somebody [to find sexual partners] U بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
pareto distribution U در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
phillips curve U شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
isolationism U سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
relative income hypothesis U بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
supply price of capital U قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
coupling U نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
stormbound U قطع رابطه شده در اثر توفان توفان زده
immanentism U نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
to pair somebody off [up] with somebody U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
uberrima fides U صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
communication link U رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
phillips curve U منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
okuns law U براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
monetarists U طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com