Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
binary relation
U
رابطه دوتایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mackle
U
لکه یاخطی که دراثر تاشدن کاغد دوتایی چاپ شده باشد دوتایی چاپ شدن
spectroscopic binary
U
دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
psychomancy
U
رابطه با روح رابطه ارواح باهم
equation of exchange
U
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
nexus
U
رابطه رابطه داخلی
I am done with you.
U
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am
[have]
finished with you.
U
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
duplex
U
دوتایی
duplexes
U
دوتایی
binary star
U
دوتایی
double star
U
دوتایی
didymous
U
دوتایی
bigeminal
U
دوتایی
couplement
U
دوتایی
dual
U
دوتایی
doublet
U
دوتایی
duos
U
دوتایی
morote
U
دوتایی
dyadic
U
دوتایی
dualism
U
دوتایی
duo
U
دوتایی
doublets
U
دوتایی
binary
U
دوتایی
duplicate
U
مخزن دوتایی
duplicates
U
مخزن دوتایی
duplicating
U
مخزن دوتایی
binary system
U
منظومه دوتایی
binary system
U
سیستم دوتایی
binary compound
U
ترکیب دوتایی
morote uke
U
دفاع دوتایی
ni dan geri
U
ضربه دوتایی با پا
binary operator
U
عملگر دوتایی
binary search
U
جستجوی دوتایی
binary notation
U
نمادسازی دوتایی
binary alloy
U
الیاژ دوتایی
duplicated
U
مخزن دوتایی
dyadic operation
U
عملکرد دوتایی
doublet band
U
نوار دوتایی
doublet level
U
ترازوی دوتایی
doughunt shape
U
چنبره دوتایی
dual compressor
U
کمپرسور دوتایی
dual indicator
U
نشاندهنده دوتایی
dual magneto
U
مگنتوی دوتایی
dyadic operation
U
عمل دوتایی
dyadic operator
U
عملگر دوتایی
eclipse binary
U
دوتایی گرفتی
duad
U
ترکیب دوتایی
eclipse binary
U
دوتایی کسوفی
double shear
U
تنش برشی دوتایی
spectroscopic binary
U
دوتایی طیف نمودی
double Dutch
U
طناببازی دوتایی نامفهوم
dual ignition system
U
سیستم احتراق دوتایی
flush bead moulding
U
[تزئینات گچ بری دوتایی]
binary operation
U
عمل دوتایی
[ریاضی]
double-return stair
U
پله های دوتایی
coupled columns
U
ستون های دوتایی
interfertile
U
اماده زاد و ولد دوتایی باهم
h engine
U
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
contingence
U
رابطه
bond
U
رابطه
relevancy
U
رابطه
relationships
U
رابطه
relationship
U
رابطه
respects
U
رابطه
respect
U
رابطه
relevance
U
رابطه
connexions
U
رابطه
correlation
U
رابطه
connection
U
رابطه
equations
U
رابطه
equation
U
رابطه
linkages
U
رابطه
linkage
U
رابطه
relation
U
رابطه
relationship
U
رابطه
[ریاضی]
linear relationship
U
رابطه خطی
equivalence relation
U
رابطه هم ارزی
preattunement
U
هم آهنگی
[رابطه ای]
relation learning
U
رابطه اموزی
preattunement
U
هم کوکی
[رابطه ای]
preattunement
U
وفق
[رابطه ای]
fiduciary relationship
U
رابطه امانی
mil relation
U
رابطه میلیمی
relations of production
U
رابطه تولید
positive relation
U
رابطه مثبت
mil relation
U
رابطه میلیم
monotonic relation
U
رابطه همسو
mutual relationship
U
رابطه متقابل
negative relation
U
رابطه منفی
negative relation
U
رابطه معکوس
privity of contract
U
رابطه متعاقدین
mil formula
U
رابطه میلیمی
sonship
U
رابطه فرزندی
flow formula
U
رابطه جریان
functional relation
U
رابطه تابعی
functional relationship
U
رابطه تابعی
incommunicable
U
بدون رابطه
terms of trade
U
رابطه مبادله
interrelation
U
رابطه متقابل
lead lag relation
U
رابطه سبقت
symbiotic relation
U
رابطه همزیستی
positive relation
U
رابطه مستقیم
correspond
U
رابطه داشتن
liaisons
U
رابطه نامشروع
liaisons
U
بستگی رابطه
causal link
U
رابطه سببیت
cash nexus
U
رابطه نقدی
bode's relation
U
رابطه بود
interrelationship
U
رابطه متقابل
interrelationships
U
رابطه متقابل
liaising
U
رابطه داشتن
arithmetic relation
U
رابطه حسابی
liaises
U
رابطه داشتن
liaised
U
رابطه داشتن
lesbianism
U
رابطه جنسی زن با زن
corresponds
U
رابطه داشتن
trade-off
U
رابطه جایگزینی
liaise
U
رابطه داشتن
correlation
U
ضریب رابطه
de broglie relation
U
رابطه دوبروی
ties
U
رابطه برابری
relation
U
رابطه نسبت
liaison
U
رابطه نامشروع
tie
U
رابطه برابری
corresponded
U
رابطه داشتن
causal relationship
U
رابطه علی
contractual relationship
U
رابطه قراردادی
commutation relation
U
رابطه جابجایی
trade-offs
U
رابطه جایگزینی
transitive
U
رابطه مجازی
trade off
U
رابطه جایگزینی
transitive
U
رابطه غیرمستقیم
liaison
U
بستگی رابطه
definitional equation
U
رابطه تعریفی
wealth saving relationship
U
رابطه ثروت و پس انداز
stress strain relation
U
رابطه تنش- کرنش
recurrence relation
[RR]
U
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
cohering
U
رابطه خویشی داشتن
This does not apply to . . .
U
در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
cohabits
U
رابطه جنسی داشتن
break away
U
قطع رابطه کردن
cohere
U
رابطه خویشی داشتن
to make a connection
U
رابطه ای برقرار کردن
difference equation
U
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
cohered
U
رابطه خویشی داشتن
coheres
U
رابطه خویشی داشتن
oral intercourse
U
رابطه جنسی دهانی
cohabited
U
رابطه جنسی داشتن
parent child relationship
U
رابطه پدر و پسر
sexual intercourse
U
رابطه جنسی مجامعت
absolute address
محل یک شی در رابطه با مبدا
mass energy relation
U
رابطه جرم و انرژی
input output relation
U
رابطه ورودی- خروجی
cohabiting
U
رابطه جنسی داشتن
cause and effect relationship
U
رابطه علت و معلولی
disconnection
U
قطع نداشتن رابطه
intimacy
U
رابطه نامشروع جنسی
denouncement
U
اعلان قطع رابطه
cohabit
U
رابطه جنسی داشتن
price system
U
نسبت و رابطه قیمتها با هم
to correspond with
U
رابطه
[نامه نگاری]
داشتن با
filiation
U
نسل رابطه پدر و فرزندی
divisibility relation
U
رابطه بخش پذیری
[ریاضی]
habit
U
روش طرز رشد رابطه
mil rule
U
قانون مربوط به رابطه میلیمی
average marginal relationship
U
رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
causal nexus
U
رابطه میان علت و معلول
to discontinue relations
[with somone]
U
رابطه قطع کردن
[با کسی]
causality
U
رابطه بین علت ومعلول
creation of contractual tie
U
انشاء ایجاد رابطه قراردادی
fisher equation
U
این رابطه عبارت است از :
habits
U
روش طرز رشد رابطه
thermoelectric
U
وابسته به رابطه برق وحرارت
acoustic coupler
وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
trade off between inflation and
U
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
neutral technology
U
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
to have connections
U
رابطه داشتن
[با مردم برای هدفی]
intercommunication
U
رابطه یا مخابره بین چند مرکز
faulty connection
U
رابطه اشتباه
[الکترونیک مهندسی برق]
to be together with somebody
U
با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
subcontrariety
U
رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
aerodynamic shape
U
شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
sugar daddy
U
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddies
U
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
to push for an answer
[in reference to something]
U
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
to pull strings
U
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
to make friends
[to make connections]
U
رابطه پیدا کردن
[با مردم برای هدفی]
compatible
U
زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
to make
[commit]
a faux pas
U
اشتباه اجتماعی کردن
[در رابطه با رفتار بین مردم]
fornication
U
رابطه جنسی
[قبل از]
بیرون از ازدواج
[دین]
[حقوق]
hypotaxis
U
رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
I give the programme zero
[nought]
out of ten for reality.
U
من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
phenology
U
مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
geocoding
U
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
to pick up somebody
[to find sexual partners]
U
بلند کردن کسی
[زنی]
[برای رابطه جنسی]
[اصطلاح روزمره]
pareto distribution
U
در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
isolationism
U
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
phillips curve
U
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
double star
U
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star
U
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com