Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
postmaster
U
رئیس پست خانه
postmasters
U
رئیس پست خانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lord high stew of england
U
رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
paymaster general
U
رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
emcees
U
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
emcee
U
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
lady help
U
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
U
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
U
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
U
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
mansion house
U
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
honeycombs
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine
U
پارچه زبر لباسی خانه خانه
hound's tooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody
U
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
toft
U
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
our neighbour door
U
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
houndstooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design
U
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
cellular
U
لانه زنبوری خانه خانه
bagnio
U
فاحشه خانه جنده خانه
weigh house
U
قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger
U
سرد خانه اشپز خانه
i do not know your house
U
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formula
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
ranges
U
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
U
خانه خانه کردن
range
U
یک خانه یا تعدادی خانه
ranged
U
یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession
U
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
provosts
U
رئیس
ruler
U
رئیس سر
master
U
رئیس
chief
U
رئیس
masters
U
رئیس
rulers
U
رئیس سر
president
U
رئیس
mastered
U
رئیس
provost
U
رئیس
superintendents
U
رئیس
Dean
U
رئیس
headman
U
رئیس
headmen
U
رئیس
sheikh
U
رئیس
presidents
U
رئیس
sheikhs
U
رئیس
sheiks
U
رئیس
commandant
U
رئیس
mugwump
U
رئیس
superintendent
U
رئیس
Deans
U
رئیس
administering
U
رئیس
warden
U
رئیس
administers
U
رئیس
administered
U
رئیس
administer
U
رئیس
head
U
رئیس
commandants
U
رئیس
headsman
U
رئیس
warden
U
رئیس
administrators
U
رئیس
superior
U
رئیس
wardens
U
رئیس
directors
U
رئیس
head master
U
رئیس
administrator
U
رئیس
chairman
U
رئیس
chairmen
U
رئیس
higher up
U
رئیس
director
U
رئیس
header
U
رئیس
superiors
U
رئیس
director general
U
رئیس کل
director generals
U
رئیس کل
syndic
U
رئیس
directors general
U
رئیس کل
headers
U
رئیس
leaders
U
رئیس
chiefs
U
رئیس
leader
U
رئیس
sheik
U
رئیس
post general
U
رئیس کل پست
premiered
U
مهمتر رئیس
principal
U
رئیس مدیر
patriarch
U
رئیس خانواده
president
U
رئیس دانشگاه
office manager
U
رئیس اداره
office manager
U
رئیس دفتر
subprincipal
U
نایب رئیس
premiering
U
مهمتر رئیس
premieres
U
مهمتر رئیس
shop steward
U
رئیس گروه
president
U
رئیس جمهور
shipmaster
U
رئیس کشتی
warden
U
رئیس زندان
presidents
U
رئیس دانشگاه
mint master
U
رئیس ضرابخانه
Prime Ministers
U
رئیس الوزرا
wardens
U
رئیس زندان
staff manager
U
رئیس کارگزینی
speaker of parliament
U
رئیس پارلمان
speaker of parliament
U
رئیس مجلس
presidents
U
رئیس جمهور
social secretary
U
رئیس دفتر
Prime Minister
U
رئیس الوزرا
site manager
U
رئیس کارگاه
premiere
U
مهمتر رئیس
magistrate
U
رئیس کلانتری
postmasters
U
رئیس پست
premiers
U
مهمتر رئیس
anchormen
U
رئیس گروه
anchor men
U
رئیس گروه
anchor man
U
رئیس گروه
postmaster
U
رئیس پست
premier
U
مهمتر رئیس
vice chairman
U
نایب رئیس
vice president
U
نایب رئیس
wagon master
U
رئیس قطار
sheik
U
رئیس خانواده
wharfmaster
U
رئیس بندر
wharfmaster
U
رئیس اسکله
chieftain
U
رئیس قبیله
sachem
U
رئیس ایل
sagamore
U
رئیس ایل
section chief
U
رئیس قبضه
chairperson
U
رئیس جلسه
chairpersons
U
رئیس جلسه
First Ladies
U
زن رئیس جمهور
the pro tem chief
U
رئیس موقت
phylarch
U
رئیس قبیله
abbots
U
رئیس راهبان
abbot
U
رئیس راهبان
podesta
U
رئیس شهربانی
sheik
U
رئیس قبیله
president of the court
U
رئیس دادگاه
chamberlain
U
رئیس خلوت
chamberlains
U
رئیس خلوت
president of the republic
U
رئیس جمهور
presidentess
U
زن رئیس جمهور
veep
U
نایب رئیس
magistrates
U
رئیس کلانتری
ring master
U
رئیس سیرک
First Lady
U
زن رئیس جمهور
chieftains
U
رئیس قبیله
vice-chancellors
U
نایب رئیس
Chief of Staff
U
رئیس ستاد
surgeons
U
رئیس بهداری
surgeon
U
رئیس بهداری
principals
U
رئیس مدیر
jurat
U
رئیس شهرداری
ringmasters
U
رئیس گود
ringmasters
U
رئیس سیرک
ringmaster
U
رئیس گود
ringmaster
U
رئیس سیرک
prior
U
رئیس صومعه
Chiefs of Staff
U
رئیس ستاد
prefects
U
رئیس فرمانده
prefect
U
رئیس فرمانده
lady principal
U
خانم رئیس
kapell meister
U
رئیس ارکستر
figurehead
U
رئیس پوشالی
figurehead
U
رئیس بی نفوذ
figureheads
U
رئیس پوشالی
figureheads
U
رئیس بی نفوذ
masters of ceremonies
U
رئیس تشریفات
chief of police
U
رئیس شهربانی
chief of protocol
U
رئیس تشریفات
chief of state
U
رئیس دولت
head of business firm
U
رئیس تجارتخانه
harbour master
U
رئیس بندر
harbor master
U
رئیس بندر
communication chief
U
رئیس ارتباطات
gun captain
U
رئیس توپ
gun captain
U
رئیس قبضه
head of the state
U
رئیس دولت
heguman
U
رئیس دیر
heresiarch
U
رئیس رافضیون
master of ceremonies
U
رئیس تشریفات
emcees
U
رئیس تشریفات
emcee
U
رئیس تشریفات
Chancellor
U
رئیس دانشگاه
Chancellors
U
رئیس دانشگاه
chairman
U
رئیس جلسه
chairmen
U
رئیس جلسه
head mistress
U
خانم رئیس
beach master
U
رئیس بارانداز
hierarch
U
رئیس روحانی
dominie
U
رئیس اموزشگاه
shop stewards
U
رئیس گروه
arch-
U
موذی رئیس
schoolmistresses
U
خانم رئیس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com