English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
president U رئیس دانشگاه
presidents U رئیس دانشگاه
Chancellor U رئیس دانشگاه
Chancellors U رئیس دانشگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rector U رئیس دانشگاه رهبر
rectors U رئیس دانشگاه رهبر
vice chancellor U معاون رئیس دانشگاه
vice-chancellor U معاون رئیس دانشگاه
vice-chancellors U معاون رئیس دانشگاه
chancellery U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
chancellory U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
Other Matches
Master of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Masters of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
lord high stew of england U رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
paymaster general U رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
emcee U بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
emcees U بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
universities U دانشگاه
Univ U دانشگاه
academy دانشگاه
colleges U دانشگاه
university U دانشگاه
college U دانشگاه
academy U دانشگاه هنر
polytechnic U دانشگاه فناوری
state university U دانشگاه ایالتی
staff college U دانشگاه جنگ
senior technical college U دانشگاه فناوری
technical university U دانشگاه فنی
the institution of a universit U تاسیس دانشگاه
college of [music, technology,...] U دانشگاه فناوری
academies U دانشگاه اموزشگاه
academical U دانشجوی دانشگاه
state university U دانشگاه دولتی
University of Applied Sciences [UAS] U دانشگاه فناوری
oxonian U وابسته به دانشگاه اکسفورد
matriculant U قبول شده در دانشگاه
extramural U مربوط به خارج از دانشگاه
semester U دوره 61 هفتهای دانشگاه
semesters U دوره 61 هفتهای دانشگاه
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
war college U دانشگاه عالی جنگ
chair U کرسی استادی در دانشگاه
chairs U کرسی استادی در دانشگاه
chairing U کرسی استادی در دانشگاه
chaired U کرسی استادی در دانشگاه
matriculation U امتحان ورودی دانشگاه کنکور
matriculation U دخول یا نام نویسی در دانشگاه
academicals U لباس رسمی استادی دانشگاه
academic costume U لباس رسمی استادی دانشگاه
He is majoring in mathematic at the university. U در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
As a university professor , his performance stank. U طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
in the schools U مشغول دادن امتحانات دانشگاه
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
He was not admitted to the university. U اورا به دانشگاه راه ندادند
spring practice U دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
mattriculation U نام نویسی دردانشکده یا دانشگاه
donnish U وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
send down U دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
alma mater U سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
ox man U کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
varsity U تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
berkeley unix U گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
command and general staff college U دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
sixth forms U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
general staff college U دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
underclassman U شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
upper classes U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper class U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
he went out in the poll U امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
matriculating U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
poll degree U درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
matriculate U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
jayvee U عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
matriculated U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
academia U حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
upperclassman U کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
matricular U وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O levels U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
university extension U تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
bachelors U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
bachelor U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
warden U رئیس
leaders U رئیس
wardens U رئیس
leader U رئیس
superior U رئیس
superiors U رئیس
provost U رئیس
administer U رئیس
chairmen U رئیس
syndic U رئیس
head master U رئیس
headsman U رئیس
higher up U رئیس
mugwump U رئیس
headmen U رئیس
chairman U رئیس
chiefs U رئیس
administered U رئیس
administering U رئیس
administers U رئیس
warden U رئیس
provosts U رئیس
chief U رئیس
sheik U رئیس
sheiks U رئیس
header U رئیس
rulers U رئیس سر
director general U رئیس کل
ruler U رئیس سر
headman U رئیس
masters U رئیس
master U رئیس
Dean U رئیس
mastered U رئیس
superintendents U رئیس
sheikh U رئیس
superintendent U رئیس
president U رئیس
headers U رئیس
directors U رئیس
commandant U رئیس
directors general U رئیس کل
commandants U رئیس
director U رئیس
sheikhs U رئیس
administrator U رئیس
administrators U رئیس
presidents U رئیس
head U رئیس
Deans U رئیس
director generals U رئیس کل
campus environment U محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
lord chancellor U رئیس کل داوران
leadden limbs U رئیس اسپ
schoolmistress U خانم رئیس
schoolmistresses U خانم رئیس
Chiefs of Staff U رئیس ستاد
mess president U رئیس باشگاه
lady principal U خانم رئیس
harbor master U رئیس بندر
gun captain U رئیس توپ
gun captain U رئیس قبضه
presidents U رئیس جمهور
surgeons U رئیس بهداری
surgeon U رئیس بهداری
ringmasters U رئیس گود
ringmasters U رئیس سیرک
ringmaster U رئیس گود
harbour master U رئیس بندر
head mistress U خانم رئیس
kapell meister U رئیس ارکستر
jurat U رئیس شهرداری
president U رئیس جمهور
Chief of Staff U رئیس ستاد
hierarch U رئیس روحانی
heresiarch U رئیس رافضیون
heguman U رئیس دیر
head of the state U رئیس دولت
head of business firm U رئیس تجارتخانه
ringmaster U رئیس سیرک
mint master U رئیس ضرابخانه
anchor man U رئیس گروه
the pro tem chief U رئیس موقت
arches U موذی رئیس
First Ladies U زن رئیس جمهور
First Lady U زن رئیس جمهور
subprincipal U نایب رئیس
staff manager U رئیس کارگزینی
speaker of parliament U رئیس پارلمان
speaker of parliament U رئیس مجلس
social secretary U رئیس دفتر
site manager U رئیس کارگاه
shipmaster U رئیس کشتی
chairpersons U رئیس جلسه
arch- U موذی رئیس
wharfmaster U رئیس اسکله
wharfmaster U رئیس بندر
anchor men U رئیس گروه
wagon master U رئیس قطار
vice president U نایب رئیس
anchormen U رئیس گروه
vice chairman U نایب رئیس
veep U نایب رئیس
arch U موذی رئیس
chairperson U رئیس جلسه
sheikh U رئیس قبیله
sheik U رئیس خانواده
post general U رئیس کل پست
sheiks U رئیس قبیله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com