Perdic | رئیس ایستگاه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	station master U	رئیس ایستگاه
	stationmaster U	رئیس ایستگاه
	stationmasters U	رئیس ایستگاه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	primary U	وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
	imethod U	روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
	relateral tell U	مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
	dial up U	استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
	string U	یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
	aeronautical station U	ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
	transponder U	تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
	lord high stew of england U	رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
	paymaster general U	رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
	air station U	ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
	letter of recall U	نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
	all weather air station U	ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
	emcee U	بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
	public relations officer U	رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
	public relations officers U	رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
	emcees U	بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
	republic U	حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
	republics U	حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
	declinating station U	ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
	recredential U	نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
	survey station U	ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
	station U	ایستگاه
	stationed U	ایستگاه
	sites U	ایستگاه
	stations U	ایستگاه
	stand U	ایستگاه
	sited U	ایستگاه
	site U	ایستگاه
	tracking station U	ایستگاه ردیابی
	loading station U	ایستگاه بارگیری
	remote station U	ایستگاه دوردست
	known datum point U	ایستگاه معلوم
	space station U	ایستگاه فضایی
	tide station U	ایستگاه جزر و مد
	ground position U	ایستگاه زمینی
	exposure station U	ایستگاه هوایی
	substation U	خرده ایستگاه
	enquiry station U	ایستگاه پرس و جو
	substation U	ایستگاه فرعی
	wayside U	ایستگاه فرعی
	space stations U	ایستگاه فضایی
	tracking stations U	ایستگاه ردیابی
	power station U	ایستگاه مولدنیرو
	workstations U	ایستگاه کاری
	workstation U	ایستگاه کاری
	railway station U	ایستگاه قطار
	height of site U	ارتفاع ایستگاه
	slave station U	ایستگاه فرعی
	Where is the station? U	ایستگاه کجاست؟
	space platform U	ایستگاه فضایی
	REQUEST STOP U	ایستگاه درخواستی
	stand U	بساط ایستگاه
	power stations U	ایستگاه مولدنیرو
	client U	ایستگاه پردازشگر
	cabstand U	ایستگاه درشکه
	terminuses U	ایستگاه نهایی
	weather stations U	ایستگاه هواشناسی
	police station U	ایستگاه پلیس
	police stations U	ایستگاه پلیس
	weather station U	ایستگاه هواشناسی
	terminus U	ایستگاه نهایی
	forward station U	ایستگاه جلو
	fuelling station U	ایستگاه سوختگیری
	clients U	ایستگاه پردازشگر
	station house U	ایستگاه کلانتری
	relay station U	ایستگاه واسطه
	broadcast station U	ایستگاه فرستنده
	stop U	ایستگاه نقطه
	stopped U	ایستگاه نقطه
	orienting station U	ایستگاه توجیه
	stopping U	ایستگاه نقطه
	stops U	ایستگاه نقطه
	coast station U	ایستگاه ساحلی
	climatological station U	ایستگاه هواشناسی
	base end station U	ایستگاه عقب
	upper terminal U	ایستگاه کوهستانی
	wireless station U	ایستگاه بی سیم
	air way station U	ایستگاه کنترل
	reading station U	ایستگاه خواندن
	ambulance station U	ایستگاه امبولانس
	bus bay U	ایستگاه اتوبوس
	master station U	ایستگاه اصلی
	control station U	ایستگاه کنترل
	master station U	شاه ایستگاه
	control cubicle U	ایستگاه فرمان
	relay station U	ایستگاه رله
	bus stop U	ایستگاه اتوبوس
	bus stops U	ایستگاه اتوبوس
	bus terminal U	ایستگاه اتوبوس
	broadcasting station U	ایستگاه رادیو
	traverse station U	ایستگاه پیمایش
	cleaning station U	ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
	pumping station U	ایستگاه تلمبه زنی
	alert station U	ایستگاه اماده باش
	pr etrol filling station U	ایستگاه پمپ بنزین
	professional workstation U	ایستگاه کار حرفهای
	station house U	ایستگاه راه اهن
	alert station U	ایستگاه اعلام خطر
	way station U	ایستگاه رله مخابراتی
	broadcasting station U	ایستگاه رادیویی فرستنده
	high power radio station U	ایستگاه رادیویی بزرگ
	How many stops are there to ... ?	چند ایستگاه تا ... هست؟
	Where is the bus stop? U	ایستگاه اتوبوس کجاست؟
	base line end station U	ایستگاه انتهایی خط مبنا
	stop U	متوقف کردن ایستگاه
	stopped U	متوقف کردن ایستگاه
	stopping U	متوقف کردن ایستگاه
	stops U	متوقف کردن ایستگاه
	astronomic station U	ایستگاه دیدبانی نجومی
	remote station U	ایستگاه دور دست
	rain gauge station U	ایستگاه باران سنجی
	stations U	ایستگاه اتوبوس وغیره
	fire station U	ایستگاه اتش نشانی
	fire stations U	ایستگاه اتش نشانی
	trig point U	ایستگاه مثلث بندی
	net control U	ایستگاه کنترل شبکه
	rawinsonde U	ایستگاه راوین سوند
	triangulation station U	ایستگاه مثلث بندی
	remote station U	ایستگاه راه دور
	lay-bys U	جایگاه ایست ایستگاه
	lay by U	جایگاه ایست ایستگاه
	lay-by U	جایگاه ایست ایستگاه
	meteorological datum plane U	ایستگاه مبنای هواسنجی
	courier transfer station U	ایستگاه تعویض پیک
	exposure station U	ایستگاه عکاسی هوایی
	weather station U	ایستگاه هوا شناسی
	weather stations U	ایستگاه هوا شناسی
	radio call sign U	معرف ایستگاه رادیویی
	stationed U	ایستگاه اتوبوس وغیره
	station U	ایستگاه اتوبوس وغیره
	railway station U	ایستگاه راه اهن
	firehouse U	ایستگاه اتش نشانی
	clearing station U	ایستگاه تخلیه بیماران
	forward air control post U	ایستگاه کنترل هوایی جلو
	high frequency radio station U	ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
	transit station U	ایستگاه عبوری راه اهن
	consolidating station U	ایستگاه تکمیل کننده بار
	Where's the railway station? U	ایستگاه راه آهن کجاست؟
	floating mark U	نقاط ایستگاه برجسته بینی
	To the railway station U	به طرف ایستگاه راه آهن
	client based application U	برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
	station log U	دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
	We rushed ( hurried ) back to the train station. U	با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
	uplink U	خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
	How far is the bus stop ? U	تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
	central railway station U	ایستگاه مرکزی راه اهن
	Where is the nearest underground station? U	نزدیکترین ایستگاه مترو کجاست؟
	Is the next station ... ?	آیا ایستگاه بعدی ... است؟
	platform U	سکوی ایستگاه راه آهن
	track [American E] U	سکوی ایستگاه راه آهن
	station bar U	رستوران ایستگاه راه آهن
	radio range station U	ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
	serivce station U	ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
	service stations U	ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
	service station U	ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
	International Space Station [ISS] U	ایستگاه فضایی بین المللی
	relays U	ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
	relay U	ایستگاه واسطه مخابراتی رله
	relayed U	ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
	relayed U	ایستگاه واسطه مخابراتی رله
	relay U	ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
	relays U	ایستگاه واسطه مخابراتی رله
	sheikhs U	رئیس
	sheikh U	رئیس
	commandant U	رئیس
	commandants U	رئیس
	headmen U	رئیس
	president U	رئیس
	sheiks U	رئیس
	presidents U	رئیس
	administered U	رئیس
	administering U	رئیس
	administers U	رئیس
	headers U	رئیس
	administer U	رئیس
	headman U	رئیس
	syndic U	رئیس
	ruler U	رئیس سر
	mugwump U	رئیس
	chairman U	رئیس
	chairmen U	رئیس
	directors U	رئیس
	header U	رئیس
	rulers U	رئیس سر
	warden U	رئیس
	Deans U	رئیس
	provost U	رئیس
	provosts U	رئیس
	Dean U	رئیس
	chief U	رئیس
	chiefs U	رئیس
	director U	رئیس
	sheik U	رئیس
	mastered U	رئیس
	leader U	رئیس
	superior U	رئیس
	masters U	رئیس
	superiors U	رئیس
	director general U	رئیس کل
	administrator U	رئیس