Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
diatomite
U
ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
iceneedle
U
یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
thickest
U
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker
U
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick
U
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
diatom
U
گمزادان
cryptogamia
U
گمزادان
merry dancers
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary
U
بین ذرات در داخل ذرات
diatomaceous
U
دارای جدار سیلیسی شبیه گمزادان
arrears of taxes
U
بقایای مالیاتی
weapon debries
U
بقایای ترکش اتمی
ash
U
بقایای جسد انسان پس از مرگ
mopping up
U
پاک کردن منطقه ازوجود بقایای دشمن
fission products
U
عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
slivers
U
دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
minikin
U
فریف
finest
U
فریف
mignon
U
فریف
svelte
U
فریف
precieux
U
فریف
fine
U
فریف
fined
U
فریف
subtile
U
فریف
elegant
U
فریف
slender
U
فریف
chichi
U
فریف
precieuse
U
فریف
svelt
U
فریف
delicate
U
فریف
pindling
U
فریف
fine structure
U
ساختار فریف
lenis
U
رقیق فریف
fine structure
U
استخوانبندی فریف
aesthetic
U
فریف طبع
aesthetically
U
فریف طبع
fine adjustment
U
تنظیم فریف
in miniature
U
بطور فریف
sheer
U
مستقیما فریف
hyperfine
U
فوق فریف
high grade zink
U
زینک فریف
fine boring
U
سوراخکاری فریف
elegant maners
U
اطوار فریف
elegant style
U
انشا فریف
fine skill
U
مهارت فریف
superfine
U
بسیار فریف
quaint
U
خیلی فریف
airy-fairy
U
فریف و لطیف
tinnily
U
بطور فریف
wiredrawn
U
طویل و فریف
capillaries
U
فریف عروق شعریه
fine boring machine
U
دستگاه مته فریف
fine miscle movement
U
حرکت فریف عضلانی
fine motor skills
U
مهارتهای حرکتی فریف
serrulated
U
دارای دندانههای فریف
serrulate
U
دارای دندانههای فریف
floc
U
کلالهای ازرشتههای فریف
fret saw
U
اره فریف کاری
supersubtle
U
فوق العاده فریف
fimbrillate
U
دارای ریشه فریف
finesse
U
ضربه فریف و ماهرانه
sheer
U
پارچه فریف حریری
capillary
U
فریف عروق شعریه
commercial light gage sheet
U
ورق فریف تجارتی
davenport
U
یکنوع میزتحریر فریف
dainty
U
هر چیز فریف و عالی
edition de luxe
U
چاپ فریف یا تجملی
finely
U
بطورعالی یا فریف یا ریز
fretsaw
U
اره فریف کاری
nobby
U
فریف خیلی شیک
hyperfine structure
U
ساختار فوق فریف
ingredients
U
ذرات
ingredient
U
ذرات
rugulose
U
دارای چینهای فریف وکوچک
penicillate
U
دارای شبکه توری فریف
plumulate
U
دارای پرهای فریف و ریز
reticulated
U
دارای شبکه سه بعدی فریف
wire gauze
U
تور فریف سیم مانند
curvacious
U
دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
in petto
U
سری بصورت خیلی ریز و فریف
cambric
U
نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
curvaceous
U
دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
h.f.s
U
structure hyperfine ساختار فوق فریف
wirespun
U
زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
roily
U
پر از ذرات رسوبی
weight of solids
U
وزن ذرات
denseness
U
تراکم ذرات
particle physics
U
فیزیک ذرات
blood corpuscles
U
ذرات خون
metal foulings
U
ذرات فلز
allergen
U
ذرات الرژی زا
cosmic particles
U
ذرات کیهانی
barrier penetration by particles
U
نفوذ ذرات در سد
elementary particles
U
ذرات بنیادی
molecular attracticm
U
جاده ذرات
radioactive rays
U
ذرات رادیواکتیو
intermolecular
U
بین ذرات
intermolecular
U
در داخل ذرات
planetesimal
U
ذرات سیارهای
sand blasting
U
ذرات سنگ
fundamental particles
U
ذرات بنیادی
close grained
U
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
mechlin
U
توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
close grain
U
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
mignonette
U
یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
effective size of grain
U
قطر موثر ذرات
emulsioning
U
ذرات چربی دراب
pollinium
U
توده ذرات گرده گل
emulsioned
U
ذرات چربی دراب
absorption of charged particles
U
جذب ذرات باردار
particle physics
U
فیزیک ذرات اتمی
nebulize
U
تبدیل به ذرات کردن
emulsion
U
ذرات چربی دراب
segregation
U
تفکیک ذرات بتن
scattering of alpha particles
U
پراکندگی ذرات الفا
thershold temperature
U
استانه دمای ذرات
particulate
U
دارای ذرات ریز
cascade impactor
U
دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
planetesimal hypothesis
U
فرضیه ذرات سیارهای
emulsions
U
ذرات چربی دراب
granulate
U
دارای ذرات ریز کردن
isometrics
U
دارای ذرات ریز متساوی
emulsify
U
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsifies
U
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
polymerization
U
ترکیب و تراکم ذرات پلیمریزاسیون
cohesion
U
التصاق یا قوه جاذبه ذرات
dispersion
U
متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
leucocytosis
U
افزودگی ذرات سفید خون
emulsifying
U
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsified
U
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
fall out
U
ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
isometric
U
دارای ذرات ریز متساوی
kinetic theory
U
فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
suspensoid
U
محلول سریشمی دارای ذرات معلق
nucleon
U
ذرات اتم مثل نوترون وپروتون
cohesion
U
نیروی جاذبه بین ذرات همگن
achondrite
U
سنگ الماس بدون ذرات گرد
vacuist
U
کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
bone china
U
چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
protoxide
U
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
grain orientation
U
طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
schiller
U
تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
grain size classification
U
طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
dispersoid
U
پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
lenticulate
U
ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
micronize
U
بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
malines
U
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
emulsioned
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
atomises
U
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
emulsion
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
atomising
U
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizing
U
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizes
U
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomize
U
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomized
U
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
haze
U
غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند
emulsioning
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
mists
U
کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
charge neutrality
U
تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
amylose
U
مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
kinetic theory of heat
U
عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
electrophoresis
U
حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
synchrotron
U
دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
emulsions
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
mist
U
کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
atomised
U
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
texture
U
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
textures
U
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
binders
U
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
aerosol
U
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
aerosols
U
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
atomisers
U
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizer
U
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizers
U
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
binder
U
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
physical analysis
U
جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
dispersion hardening
U
سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
air brush
U
برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
soft fails
U
فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
atomic theory
U
فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
crocus cloth
U
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
wet filter
U
فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
emission theory
U
فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
thumbnail
U
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnails
U
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
ether
U
جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
polymers
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
by
U
بدست
at the hand of
U
بدست
polymeric
U
دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی چند رگه
zero air voids unit weight
U
وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
catcher
U
بدست اورنده
come by
U
بدست اوردن
pick up
U
بدست اوردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com