Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fall out
U
ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radioactive contamination
U
الودگی رادیواکتیوی
merry dance
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary
U
بین ذرات در داخل ذرات
water butt
U
سطلیکهمخصوصجمعآوریبارانیاستکهازبام میریزد
combings
U
مویی که درشانه کردن میریزد
bull in a china shop
<idiom>
U
کسی که همه چیزرا به هم میریزد
deciduous
U
گیاهی که در زمستان برگ میریزد
overshot
U
گردنده به نیروی ابی که ازبالا میریزد
dripping pan
U
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
noil
U
خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
needle bath
U
شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
Linotype
U
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
aground
U
بزمین
to hew down
U
بزمین افکندن
fells
U
بزمین زدن
landed
U
وابسته بزمین
to cast down
U
بزمین زدن
to set down
U
بزمین گذاشتن
to measure one'd length
U
رو بزمین خوابیدن
to lick the dust
U
بزمین خوردن
to hurl down
U
بزمین زدن
to knock down
U
بزمین زدن
felled
U
بزمین زدن
land vi
U
بزمین رسیدن
To fall head first .
U
با سر بزمین خوردن
ground
U
بزمین نشستن
fell
U
بزمین زدن
To stamp the ground .
U
با پا بزمین کوبیدن
to laylow
U
بزمین زدن
felling
U
بزمین زدن
land
U
بزمین نشستن
set down
U
بزمین گذاشتن
overbear
U
بزمین زدن
the horse paws the ground
U
اسب سم بزمین میزنند
to clatter down
U
با صدا بزمین افتادن
to bring to ruin
U
فناکردن بزمین زدن
landing
U
بزمین نشستن هواپیما
landings
U
بزمین نشستن هواپیما
knock down
U
باضربت بزمین کوبیدن
The plan landed .
U
هواپیما بزمین نشست
captive balloon
U
بالون بزمین بسته
geomorphic
U
شبیه بزمین زمینی
rootle
U
پوز بزمین زدن
floor
U
بزمین زدن شکست دادن
lobs
U
چیزی راسنگین بزمین زدن
floored
U
بزمین زدن شکست دادن
trailers
U
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
trailer
U
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
floors
U
بزمین زدن شکست دادن
stratus
U
ابر گسترده ونزدیک بزمین
to lay by the heels
U
در بند نهادن بزمین زدن
lob
U
چیزی راسنگین بزمین زدن
to lay down ones arms
U
سلاح خودرا بزمین گذاشتن
handstand
U
دست ها بزمین وپاهادر هوا
lobbed
U
چیزی راسنگین بزمین زدن
lobbing
U
چیزی راسنگین بزمین زدن
handstands
U
دست ها بزمین وپاهادر هوا
kite balloon
U
یکجوربالن بزمین بسته که به بادبادک درازمیماند
clicks
U
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
clicked
U
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
click
U
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
ventre a terre
U
سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
to knock down
U
زمین زدن بامشت بزمین انداختن ازپادراوردن
land tie
U
تیر یا جرزی که قسمتی ازدیوار را بزمین اتصال میدهد
ingredients
U
ذرات
ingredient
U
ذرات
radioactive rays
U
ذرات رادیواکتیو
weight of solids
U
وزن ذرات
metal foulings
U
ذرات فلز
denseness
U
تراکم ذرات
planetesimal
U
ذرات سیارهای
particle physics
U
فیزیک ذرات
elementary particles
U
ذرات بنیادی
cosmic particles
U
ذرات کیهانی
intermolecular
U
در داخل ذرات
molecular attracticm
U
جاده ذرات
intermolecular
U
بین ذرات
sand blasting
U
ذرات سنگ
allergen
U
ذرات الرژی زا
roily
U
پر از ذرات رسوبی
fundamental particles
U
ذرات بنیادی
barrier penetration by particles
U
نفوذ ذرات در سد
blood corpuscles
U
ذرات خون
emulsion
U
ذرات چربی دراب
nebulize
U
تبدیل به ذرات کردن
segregation
U
تفکیک ذرات بتن
scattering of alpha particles
U
پراکندگی ذرات الفا
emulsioned
U
ذرات چربی دراب
thershold temperature
U
استانه دمای ذرات
absorption of charged particles
U
جذب ذرات باردار
particulate
U
دارای ذرات ریز
cascade impactor
U
دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
particle physics
U
فیزیک ذرات اتمی
emulsions
U
ذرات چربی دراب
pollinium
U
توده ذرات گرده گل
planetesimal hypothesis
U
فرضیه ذرات سیارهای
emulsioning
U
ذرات چربی دراب
effective size of grain
U
قطر موثر ذرات
isometric
U
دارای ذرات ریز متساوی
dispersion
U
متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
granulate
U
دارای ذرات ریز کردن
polymerization
U
ترکیب و تراکم ذرات پلیمریزاسیون
emulsified
U
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsifies
U
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsify
U
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
isometrics
U
دارای ذرات ریز متساوی
leucocytosis
U
افزودگی ذرات سفید خون
cohesion
U
التصاق یا قوه جاذبه ذرات
emulsifying
U
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
nucleon
U
ذرات اتم مثل نوترون وپروتون
vacuist
U
کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
suspensoid
U
محلول سریشمی دارای ذرات معلق
cohesion
U
نیروی جاذبه بین ذرات همگن
achondrite
U
سنگ الماس بدون ذرات گرد
kinetic theory
U
فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
protoxide
U
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
lenticulate
U
ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
dispersoid
U
پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
grain orientation
U
طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
grain size classification
U
طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
micronize
U
بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
schiller
U
تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
atomized
U
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomize
U
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomises
U
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
synchrotron
U
دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
emulsions
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioning
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
texture
U
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
emulsioned
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
atomising
U
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizing
U
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizes
U
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
textures
U
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
atomised
U
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
emulsion
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
mist
U
کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
electrophoresis
U
حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
haze
U
غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند
kinetic theory of heat
U
عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
charge neutrality
U
تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
amylose
U
مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
diatomite
U
ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
mists
U
کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
physical analysis
U
جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
binder
U
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
iceneedle
U
یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
binders
U
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
atomizers
U
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
aerosols
U
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
atomizer
U
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomisers
U
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
aerosol
U
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
dispersion hardening
U
سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
air brush
U
برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
soft fails
U
فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
atomic theory
U
فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
emission theory
U
فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
wet filter
U
فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
predial slaves
U
بردگان وابسته بزمین بردگان زراعتی
ether
U
جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
polymer
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
zero air voids unit weight
U
وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
polymeric
U
دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی چند رگه
steer roping
U
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
cyclotron
U
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
crush
U
له کردن خرد کردن برخورد کردن بزمین
crushed
U
له کردن خرد کردن برخورد کردن بزمین
crushes
U
له کردن خرد کردن برخورد کردن بزمین
filigree
U
تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
avalanches
U
هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
avalanche
U
هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
gig
U
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com