Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
front wall
U
دیوار مقابل اسکواش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
forecourt
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
forecourts
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
crosscourt shot
U
ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
service line
U
حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
Other Matches
creases
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creased
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
crease
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
nicks
U
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicking
U
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked
U
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nick
U
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
telltale
U
نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
midcourt
U
منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
open
U
وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
opened
U
وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
alley shot
U
ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
opens
U
وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
lobbing
U
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobs
U
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbed
U
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lob
U
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
flying shore
U
تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
partition wall
U
دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
counter fert
U
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage
U
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall
U
دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
retaining wall
U
دیوار نگهبان دیوار محافظ
out-
U
نوبت سرویس اسکواش
squash court
U
زمین بازی اسکواش
out
U
نوبت سرویس اسکواش
outed
U
نوبت سرویس اسکواش
hand in
U
سمت زمین سرویس اسکواش
front court
U
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
hand out
U
خراب کردن سرویس اسکواش
in side
U
سمت سرویس زمین اسکواش
service court
U
محل فرود سرویس اسکواش
getting
U
برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
gets
U
برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
get
U
برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
service line
U
خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
adjacent
U
نزدیک دیوار به دیوار
down
U
توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
squash tennis
U
بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
in front
<adv.>
U
در مقابل
versus
U
در مقابل
opposed
U
مقابل
versus prep
U
در مقابل
at front
<adv.>
U
در مقابل
as compared to
U
در مقابل
as opposed to
U
در مقابل
fore
<adv.>
U
در مقابل
anti
U
در مقابل
at the fore
<adv.>
U
در مقابل
at the front
<adv.>
U
در مقابل
opposites
U
مقابل
vis a vis
U
مقابل
title
U
مقابل
vis-a-vis
U
مقابل
opposite
U
مقابل
in consideration of
U
در مقابل
in the front
<adv.>
U
در مقابل
titles
U
مقابل
counterweights
U
وزنه مقابل
orientated
U
هدف مقابل
anti thesis
U
وضع مقابل
contrary
U
مقابل خلاف
point-blank
U
مقابل هدف
alternative hypothesis
U
فرضیه مقابل
inverse
U
برعکس مقابل
counterweight
U
وزنه مقابل
counterparts
U
نقطه مقابل
point blank
U
مقابل هدف
counterpart
U
نقطه مقابل
on payment
U
در مقابل وجه
opposed piston engine
U
موتورپیستون مقابل
opposite the house
U
مقابل خانه
contralateral muscles
U
عضلات مقابل
water resistance
U
مقاومت در مقابل اب
obverse
U
طرف مقابل
off
U
مقابل عازم
in comparison to
[compared with]
U
در قبال
[در مقابل]
counterpoint
U
نقطه مقابل
from opposite directions
U
از دو طرف مقابل
counter weight
U
وزنه مقابل
respondents
U
طرف مقابل
respondent
U
طرف مقابل
dead against
U
درست مقابل
rivals
U
طرف مقابل دعوا
wear resistance
U
مقاومت در مقابل سایش
rival
U
طرف مقابل دعوا
rivaled
U
طرف مقابل دعوا
mouse
U
مقابل حساسیت Mouse
blocks
U
دفاع در مقابل ابشار
mouses
U
مقابل حساسیت Mouse
rivalled
U
طرف مقابل دعوا
rivaling
U
طرف مقابل دعوا
rivalling
U
طرف مقابل دعوا
caps
U
در مقابل حالت کوچک
torsional rigidity
U
استحکام در مقابل پیچش
release documents against
U
واگذاری اسناد در مقابل
passing on the oath to the other party
U
رد قسم به طرف مقابل
cash against documents
U
پول در مقابل اسناد
driveway
U
راه مقابل خانه
opposit stroke pistons
U
پیستون مقابل گرد
capitals
U
در مقابل حالت کوچک
documents against payment
U
اسناد در مقابل پرداخت
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
light resistance
U
مقاومت در مقابل نور
laws versus tendencies
U
قوانین در مقابل تمایلات
equity versus efficiency
U
برابری در مقابل کارائی
kukutsu dachi
U
ایستادن در مقابل حریف
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
hardest
U
سخت در مقابل نرم
harder
U
سخت در مقابل نرم
hard
U
سخت در مقابل نرم
boring stay
U
قسمت ساکن مقابل
shell proof
U
مقاوم در مقابل گلوله
aboral
U
نقطه مقابل دهان
countering
U
مقابل دستگاه شمارنده
antipode
U
نقطهء مقابل یا متقاطر
countered
U
مقابل دستگاه شمارنده
counter
U
مقابل دستگاه شمارنده
sonnal deung
U
مقابل تیغه دست
blocked
U
دفاع در مقابل ابشار
block
U
دفاع در مقابل ابشار
windproof
U
مقاوم در مقابل باد
forwarded
U
حرکت به جلو یا مقابل
forward
U
حرکت به جلو یا مقابل
impluse response
U
رفتار در مقابل فشار ضربهای
flame safety
U
ایمنی در مقابل شعله اتش
fascia plate
U
تابلوی مقابل دریک وسیله
payment against a draft
U
پیش پرداخت در مقابل برات
actinautographic
U
دارای حساسیت در مقابل نور
coefficient of drag
U
ضریب مقاومت در مقابل حرکت
d/p
U
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
notche sensitivity index
U
ضریب حساسیت در مقابل شیار
denial operations
U
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
thermostability
U
قابلیت استحکام در مقابل حرارت
insolation
U
در مقابل اشعه افتاب قراردادن
exorable
U
قابل تحریک در مقابل التماس
stenothermy
U
کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
rebellions
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
than
<conj.>
U
از
[در مقابل]
[پس از صفت عالی افضل]
rebellion
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
stance
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stance
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
jump height curve
U
منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
abneural
U
واقع در مقابل دستگاه مرکزی عصب
to resist an attack
U
در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
to row back
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
bullets
U
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
soccage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
stances
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
would just as soon
<idiom>
U
توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
documents aganist acceptance
U
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
sheet down
U
ثابت کردن بادبان در مقابل باد
bullet
U
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
socage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
thermosetting
U
قابل سفت شدن در مقابل حرارت
adjacent
U
آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
stances
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
balloon jib
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
ballooner
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
relicta verificatione
U
تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
to row back
<idiom>
<verb>
U
عقب کشیدن
[از موضوعی در مقابل حریف]
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
fin de non recevoir
U
رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
عقب کشیدن
[از موضوعی در مقابل حریف]
alignment frontage
U
بر دیوار
wall
U
دیوار
curtains
U
دیوار
walls
U
دیوار
fence
U
دیوار
f. with the woll
U
دیوار
wall-to-wall
U
از دیوار به دیوار
wellhead
U
سر دیوار
bulkheads
U
دیوار
bulkhead
U
دیوار
enclosure wall
U
دیوار بر
bulwark
U
دیوار
partition
U
دیوار
cope
U
سر دیوار
fences
U
دیوار
counter-scrap
U
دیوار
coping
U
سر دیوار
face wall
U
دیوار بر
bulwarks
U
دیوار
partitions
U
دیوار
walls have ears
U
دیوار
projection of a point
U
خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
fastness of bleaching
U
ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
speeds
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speed
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeding
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
bomb proof
U
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
cold wet clothing
U
لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
thermoplasticity
U
قابلت ارتجاع یا نرمش پذیری در مقابل حرارت
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
slide
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
audible
U
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
to make a goal
U
توپ راازدروازه طرف مقابل بیرون کردن
vertical angles
U
گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
slides
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com