English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
endboards U دیوارههای اخر زمین هاکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
field hockey U زمین هاکی
street hockey U نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
end zone U منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
slap shot U ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
abutments U تکیه گاههای انتهائی دیوارهای پشتیبان دیوارههای انتهائی دوطرف پل
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
six U تیم هاکی
banana blade U چوب هاکی
sixes U تیم هاکی
skate U هاکی روی یخ
skated U هاکی روی یخ
hockey U هاکی روی یخ
sextets U تیم هاکی
iceman U هاکی باز
ice hockey U هاکی روی یخ
skates U هاکی روی یخ
blue line U خط دفاعی هاکی
sextet U تیم هاکی
stick U چوب بازی هاکی
bandi U نوعی هاکی روی یخ
shinney U چوب بازی هاکی
field hokey U هاکی روی چمن
stanza U بخشی ازبازی هاکی
hurler U بازیگر هاکی ایرلندی
stanzas U بخشی ازبازی هاکی
stickboy U متصدی نگهداری چوبهای هاکی
speed a way U نوعی بازی شبیه هاکی
avco cup U جام جهانی انجمن هاکی
stickhandler U شخص ماهر در استفاده ازچوب هاکی
eleven U تیم 11 نفره هاکی روی چمن
floor hockey U هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
fielding U متوقف کردن و کنترل گوی هاکی
elevens U تیم 11 نفره هاکی روی چمن
spears U ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
stickside U سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
spear U ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
shinny U نوعی بازی هاکی غیررسمی در صحرا و بیابان
speared U ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
spearing U ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
hurling U نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره
broomball U نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
assisted U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assists U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisting U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assist U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
face U قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
faces U قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
blade U سطح ضربتی چوب هاکی سطح ضربتی چوب گلف تیغه کف کفش اسکیت
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
this earthly round U زمین
earths U زمین
ground surface U کف زمین
grazes U زمین
tellus U زمین
floor U کف زمین
floored U کف زمین
floors U کف زمین
earth U زمین
graze U زمین
ground line U خط زمین
extra terrestrial U زمین
soiling U زمین
soils U زمین
soil U زمین
earthing U زمین
grass roots U کف زمین
terrain U زمین
norland U زمین
ground U زمین
cinder tracks U زمین دو
ground U : زمین
real estate U زمین
cinder track U زمین دو
floor U کف زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
globe U زمین
ground U کف زمین
land U زمین
aerospace U جو زمین
globes U زمین
lackland U بی زمین
grazed U زمین
acres U زمین
fields U زمین
field U زمین
land n U زمین
acre U زمین
fielded U زمین
rooter U زمین کن
geodetically U زمین
domain U زمین
domains U زمین
panhandling U زمین باریکه
cf U مرکز زمین
to go to grass U زمین خوردن
world shaking U زمین لرزه
geodesy U زمین سنجی
to kiss the ground U زمین بوسیدن
zemindar U مالکین زمین
field of play U زمین بازی
zemindar U زمین دارZeland
zamindar U زمین دار
panhandles U زمین باریکه
zamindar U مالکین زمین
to fall to the ground U زمین خوردن
feature line U خط عوارض زمین
gores U زمین سه گوش
gored U زمین سه گوش
variable terrain U زمین دوعارضه
gore U زمین سه گوش
parterre U در طول زمین
landless U فاقد زمین
panhandle U زمین باریکه
to animals U ساکن زمین
paralysis U زمین گیری
landlessness U فاقد زمین
floor U محدوده زمین
parkland U زمین پارک
speculation U زمین خواری
bogs U زمین باطلاقی
bog U زمین باطلاقی
to cast oneself down prostrate U زمین بوسیدن
borderland U زمین سرحدی
underground water U اب درون زمین
ground-to-air U زمین به هوا
borderlands U زمین سرحدی
laird U صاحب زمین
plants U در زمین قراردادن
lairds U صاحب زمین
plant U در زمین قراردادن
goring U زمین سه گوش
floored U محدوده زمین
sidelining U خط کنار زمین
veld U زمین مرغزار
flat ground U زمین مسطح
flat ground U زمین تخت
touchline U خط کنار زمین
ground level U تراز زمین
paralytic disability U زمین گیری
touch line U خط کناری زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com