English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ground observer U دیدبان زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
spotter U دیدبان
look out U دیدبان
watching U دیدبان
watch U دیدبان
watched U دیدبان
watches U دیدبان
signalman U دیدبان
signal man U دیدبان
spotter U دیدبان جلو
tactical air observer U دیدبان هوایی
advance observer U دیدبان مقدم
advance observer U دیدبان جلو
air observer U دیدبان هوایی
forward observer U دیدبان جلو
mirador U برج دیدبان
forward observer U دیدبان مقدم
surveillant U مراقبت کننده دیدبان
spotter U دیدبان توپخانه دریایی
tactical air observer U دیدبان تاکتیکی هوایی
direction board U پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان
spot net U شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
angle t U زاویه راسی بین خط دیدبان و خط هدف
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yam U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yams U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
wings U نشان دارای دو بال که بهوانورد یا توپچی و دریانورد یا دیدبان کارازموده داده میشود
retarding U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retard U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
observers U نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observer U نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
fog lookouts U دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
earthly U زمینی
predial or prae U زمینی
sublunar U زمینی
terraneous U زمینی
tumbling U زمینی
territorial U زمینی
sub astral U زمینی
subaerial U رو زمینی
sublunary U زمینی
earth-bound U زمینی
terrene U زمینی
tellurian U زمینی
terrestrial U زمینی
agrarian U زمینی
landed a U زمینی
tater U سیب زمینی
army attache U وابسته زمینی
murphy U سیب زمینی
ground wave U موج زمینی
ground waves U امواج زمینی
land combat U نبرد زمینی
praties U سیب زمینی
ground observation U دیدبانی زمینی
gulleys U دالان زمینی
groundling U گیاه زمینی
army forces U نیروهای زمینی
army general staff U ستادنیروی زمینی
mail gram U پست زمینی
land mine U مین زمینی
infernal regions U دیارزیر زمینی
hypogean U زیر زمینی
hypogeous U زیر زمینی
hypogeal U زیر زمینی
land tail U بنه زمینی
land forces U نیروی زمینی
ground track U مسیر زمینی
ground surveillance U تجسس زمینی
ground fire U تیر زمینی
graze burst U ترکش زمینی
earth nut U بادام زمینی
ground control U کنترل زمینی
ground circuit U مدار زمینی
floor lamp [American] U آباژور زمینی
standard lamp [British] U آباژور زمینی
floor lamps [American] U آباژورهای زمینی
standard lamps [British] U آباژورهای زمینی
ground force U نیروی زمینی
ground surveillance U مراقبت زمینی
ground speed U سرعت زمینی
ground return U برگشت زمینی
ground return U بازتاب زمینی
bonus pass U پاس زمینی
ground position U موقعیت زمینی
ground position U ایستگاه زمینی
ground nut U بادام زمینی
ground liaison U رابط زمینی
ground forces U نیروهای زمینی
ground forces U نیروی زمینی
floor lamp U اباژور زمینی
gullies U دالان زمینی
terrain return U اکوی زمینی
potato U سیب زمینی
potatoes U سیب زمینی
groundnut U بادام زمینی
groundnuts U بادام زمینی
subterraneous U زیر زمینی
monkey nut U بادام زمینی
landmines U مین زمینی
army U نیرو زمینی
peanuts U پسته زمینی
peanuts U بادام زمینی
peanut U پسته زمینی
terrain corridor U دالان زمینی
suberranean U زیر زمینی
terrestrial radiation U تابشهای زمینی
terrestrial U وضعیت زمینی
tellurian matter U ماده زمینی
terrestrial refraction U شکست زمینی
terraqueous U زمینی ودریایی
landmine U مین زمینی
earthy U زمینی دنیوی
peanut U بادام زمینی
armies U نیرو زمینی
gully U دالان زمینی
land force n U نیروی زمینی
overland mail U پست زمینی
earth antenna U انتن زمینی
ground antenna U انتن زمینی
apogee U اوج زمینی
perigee U حضیض زمینی
antenna ground U انتن زمینی
hotpots U آبگوشت سیب زمینی
latitude band U نوار عرضی زمینی
groundwave U موجهای رادیویی زمینی
hotpot U آبگوشت سیب زمینی
undercroft U اتاق زیر زمینی
mashed potatoes U پوره سیب زمینی
telluric U دارای تلوریوم زمینی
geomorphic U شبیه بزمین زمینی
army staff U ستاد نیروی زمینی
geocentric latitude U عرض جغرافیایی زمینی
tellurous U دارای تلوریوم زمینی
land tail U باقیمانده زمینی یکان
subways U ترن زیر زمینی
secretary of the army U وزیر نیروی زمینی
land carriage U بار کشی زمینی
kidney potato U سیب زمینی سرخ
grounded primary U مدار ورودی زمینی
potato salad U سالاد سیب زمینی
groundwater U ابهای زیر زمینی
jerusalem a U سیب زمینی ترشی
ground visibility U میزان دید زمینی
rootstock U ساقه زیر زمینی
table water U سفره اب زیر زمینی
ground loom U دار زمینی [قالی]
surface mission U ماموریت دفاع زمینی
ground power unit U واحد قدرت زمینی
pignut U یکنوع بادام زمینی
subterranean roots U ریشههای زیر زمینی
task group U گروه ماموریت زمینی
rhizmatous U مانندساقه زیر زمینی
army artillery U توپخانه نیروی زمینی
crispest U سیب زمینی برشته
crisper U سیب زمینی برشته
crisp U سیب زمینی برشته
sweet potatoes U سیب زمینی شیرین
subways U راه زیر زمینی
army reserve U احتیاط نیروی زمینی
subway U ترن زیر زمینی
subway U راه زیر زمینی
terrestrial U زمینی مربوط به زمین
asphaltum U قیر زمینی اسفالت
tumblers U ژیمناست زمینی کار
crisps U سیب زمینی برشته
potato U انواع سیب زمینی
potatoes U انواع سیب زمینی
sweet potato U سیب زمینی شیرین
army aviator U خلبان نیروی زمینی
chipmunks U موش خرمای زمینی
army base U پایگاه نیروی زمینی
army base U پادگان نیروی زمینی
chipmunk U موش خرمای زمینی
army corps U سپاههای نیروی زمینی
army depot U امادگاه نیروی زمینی
landmarks U علامت مشخصه زمینی
landmark U علامت مشخصه زمینی
peanut butter U خمیر بادام زمینی
cadastral survey U نقشه برداری زمینی
tumbler U ژیمناست زمینی کار
gnome U جنی زیر زمینی
army U ارتش نیروی زمینی
department of the army U وزارت نیروی زمینی
dower U سوراخ زیر زمینی
armies U ارتش نیروی زمینی
gnomes U جنی زیر زمینی
ground survey U نقشه برداری زمینی
field survey U نقشه برداری زمینی
extraterrestrial radiation U تابشهای ماوراء زمینی
floor exercise U حرکات زمینی ژیمناستیک
army post office U پستخانه نیروی زمینی
survey U نقشه برداری زمینی
surveyed U نقشه برداری زمینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com