Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
drop in
<idiom>
U
دیدار کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
meet
U
دیدار
interviews
U
دیدار
interviewing
U
دیدار
meets
U
دیدار
interviewed
U
دیدار
visitations
U
دیدار
visitation
U
دیدار
visiter
U
دیدار گر
interview
U
دیدار
visitant
U
دیدار گر
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
visit
U
بازدید دیدار
aurevior
U
بامید دیدار
visitable
U
دیدار پذیر
visitational
U
عیادت دیدار
See you again . So long.
U
به امید دیدار
visits
U
بازدید دیدار
visited
U
بازدید دیدار
grudged
U
دیدار دو رغیب دیرین
grudges
U
دیدار دو رغیب دیرین
sight seeing
U
دیدار منافر جالب
grudge
U
دیدار دو رغیب دیرین
reunion
U
بهم پیوستگی تجدید دیدار
to have an i. with any one
U
باکسی دیدار و گفتگو کردن
reunions
U
بهم پیوستگی تجدید دیدار
I'm looking forward to seeing you again.
U
منتظر دیدار دوباره شما هستم.
landfalls
U
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
landfall
U
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
landfall n
U
دیدار خشکی زمینی که ناگهان بمیراث کسی دراید
I very much look forward to meeting you soon.
U
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
groundhopper
[British English]
U
طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور
[از خانه]
تیم خود را دیدار میکند.
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
pygmies
U
قد کوتاه
miniatures
U
کوتاه
pygmy
U
کوتاه
pygmy
U
قد کوتاه
miniature
U
کوتاه
stunts
U
کوتاه
synoptic
U
کوتاه
dwarfish
U
کوتاه
puny
U
قد کوتاه
of short duration
U
کوتاه
shorter
U
کوتاه
scut
U
دم کوتاه
stunting
U
کوتاه
short
U
کوتاه
pigmy
U
کوتاه
shortest
U
کوتاه
succinct
U
کوتاه
bas relif
U
کوتاه
stockier
U
کوتاه
stunt
U
کوتاه
succinct
<adj.>
U
کوتاه
curt
<adj.>
U
کوتاه
concise
<adj.>
U
کوتاه
concise
U
کوتاه
little
U
کوتاه
curtal
U
کوتاه
down
U
کوتاه
low
U
کوتاه
stocky
U
کوتاه
stockiest
U
کوتاه
liliputian
U
قد کوتاه
dumpy
U
کوتاه
pigmy
U
قد کوتاه
short
<adj.>
U
کوتاه
pigmies
U
کوتاه
fleeting
<adj.>
U
کوتاه
pygmies
U
کوتاه
pigmies
U
قد کوتاه
easy term
U
کوتاه مدت
apophthegm
U
گفتار لب و کوتاه
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
breeks
U
شلوار کوتاه
conte
U
داستان کوتاه
correption
U
کوتاه کردن
coatee
U
دامن کوتاه
chitchat
U
صحبت کوتاه
detruncation
U
کوتاه شدگی
detruncate
U
کوتاه کردن
brachydactyly
U
کوتاه انگشتی
bunny hop
U
پرش کوتاه
by pass
U
اتصال کوتاه
draw in
U
کوتاه شدن
chip shot
U
ضربه کوتاه
basso relief
U
برجسته کوتاه
cut off
U
کوتاه کردن
cutty sark
U
دامن کوتاه
chiton
U
قبای کوتاه
britches
U
شلوار کوتاه
abridge
U
کوتاه کردن
scurried
U
مسابقه کوتاه
aphorisms
U
سخن کوتاه
low
U
کوتاه دون
abbreviated
U
کوتاه شده
shortening
U
کوتاه شدگی
poop
U
صدای کوتاه
poops
U
صدای کوتاه
pigmies
U
ادم کوتاه قد
pygmies
U
ادم کوتاه قد
aphorism
U
سخن کوتاه
bas-reliefs
U
برجسته کوتاه
scurries
U
مسابقه کوتاه
scurry
U
مسابقه کوتاه
scurrying
U
مسابقه کوتاه
lie down
U
استراحت کوتاه
lie-down
U
استراحت کوتاه
stag
U
کوتاه کردن
stags
U
کوتاه کردن
bas relief
U
برجسته کوتاه
bas-relief
U
برجسته کوتاه
pygmy
U
ادم کوتاه قد
curt
U
کوتاه ومختصر
idyll
U
چکامه کوتاه
shuffle
U
گام کوتاه
shuffled
U
گام کوتاه
shuffles
U
گام کوتاه
shuffling
U
گام کوتاه
short stories
U
داستان کوتاه
short story
داستان کوتاه
novelette
U
داستان کوتاه
novelettes
U
داستان کوتاه
term paper
U
رساله کوتاه
short-circuits
U
اتصال کوتاه
idyll
U
قصیده کوتاه
idylls
U
چکامه کوتاه
idylls
U
قصیده کوتاه
short wave
U
موج کوتاه
short-wave
U
موج کوتاه
short haul
U
خط سیر کوتاه
short-haul
U
خط سیر کوتاه
short-circuit
U
اتصال کوتاه
unabridged
U
کوتاه نشده
steep taper
U
مخروط کوتاه
short-list
U
فهرست کوتاه
short-listed
U
فهرست کوتاه
short-listing
U
فهرست کوتاه
short-lists
U
فهرست کوتاه
tutu
U
دامن کوتاه
tutus
U
دامن کوتاه
To back down .
U
کوتاه آمدن
in the short run
U
در کوتاه مدت
mini-skirts
U
دامن کوتاه
mini-skirt
U
دامن کوتاه
stichomythia
U
مکالمات کوتاه
strop
U
طناب کوتاه
to cut short
U
کوتاه کردن
to fall short
U
کوتاه امدن
to look in
U
کوتاه کردن
truncation
U
کوتاه سازی
tunicle
U
لباس کوتاه
undersize
U
اندازه کوتاه
vamp
U
جوراب کوتاه
whiffet
U
سوت یا پف کوتاه
wool of short staple
U
پشم نخ کوتاه
briefly
<adv.>
U
بصورت کوتاه
compendiously
<adv.>
U
بصورت کوتاه
brief description
U
شرح کوتاه
corner-brace
U
حایل کوتاه
dwarf gallery
U
دالان کوتاه
simply stated
U
به بیان کوتاه
curtly
<adv.>
U
بصورت کوتاه
spontoon
U
نیزه کوتاه
epigrammatical
U
کوتاه ونیشدار
let us be brief
U
کوتاه کنیم
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
lop sided
U
کوتاه و بلند
low frequency wave
U
موج کوتاه
mackinaw
U
کت کوتاه و سنگین
manakin
U
ادم کوتاه قد
manikin
U
ادم کوتاه قد
morello
U
گیلاس دم کوتاه
narrow minded
U
کوتاه نظر
novelet
U
داستان کوتاه
novella
U
رمان کوتاه
knurly
U
کوتاه قد کوتوله
jog trot
U
یورتمه کوتاه
escopet
U
قرابینه کوتاه
escopette
U
قرابینه کوتاه
fubsy
U
کوتاه وکلفت
gnomical
U
کوتاه لب نویس
half pint
U
کوتاه تر از مقدارمتوسط
half timber
U
الوار کوتاه
hare sighted
U
کوتاه بین
hide bound
U
کوتاه فکر
idyl
U
چکامه کوتاه
idyl
U
قصیده کوتاه
intrim
U
کوتاه مدت
one track
U
کوتاه فکر
short term
U
دوره کوتاه
short run
U
کوتاه مدت
short run
U
مدت کوتاه
short service line
U
خط سرویس کوتاه
short shunt
U
شنت کوتاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com