English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plasmin U دیاستاز عامل تجزیه لخته خون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plasmin U دیاستاز تجزیه کننده پروتئین
cyanogen agent U عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
blood agent U عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
enzyme U دیاستاز
enzymes U دیاستاز
pancreatin U دیاستاز شیره لوزالمعده
diastase U دیاستاز واسطه پدیده های حیاتی
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator U محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
lobed U لخته لخته
floccule U لخته
clod U لخته
clods U لخته
coagulum U لخته
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
flocculate U لخته شده
pig lead U لخته سرب
dispergation U لخته زدایی
peptization U لخته زدایی
curdling chemistry U شیمی لخته
coagulating U لخته شدن
pig iron U اهن لخته
coagulation U لخته شدن
clot U لخته خون
coagulates U لخته شدن
lobulation U لخته کوچک
coagulate U لخته شدن
clots U لخته خون
grume U لخته خون
clotting U لخته خون
gory U لخته شده
coagulated U لخته شدن
clog U لخته شدن
clogged U لخته شدن
clogs U لخته شدن
lobule U لخته کوچک
coagulation U لختگی لخته شدن
gored U خون بسته و لخته شده
goring U خون بسته و لخته شده
gore U خون بسته و لخته شده
bilobate U دولختی منقسم بدو لخته
thrombus U خون منعقد شده در رگ لخته
gores U خون بسته و لخته شده
the lobes of the liver U لخته ها یاگوشه ها یا تیکههای جگر
piggybacks U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggyback U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer U افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
thromboses U تشکیل لخته خون در عروق ترمبوزیس
thrombosis U تشکیل لخته خون در عروق ترمبوزیس
EXE file U در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
lobes U اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe U اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
MS DOS U سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
hemophilia U بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
spectrophotometry U اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
puddling U تبدیل اهن لخته به اهن ساخته یا فولاد
pig iron U اهن کوره قالگری لخته اهن
clotting U دلمه شدن لخته شدن
clot U دلمه شدن لخته شدن
clots U دلمه شدن لخته شدن
resolution U تجزیه
decomposition U تجزیه
parsing U تجزیه
severance U تجزیه
separations U تجزیه
separation U تجزیه
segregation U تجزیه
resolutions U تجزیه
decays U تجزیه
decaying U تجزیه
dissolution U تجزیه
analysis U تجزیه
shake down U تجزیه
sequestration U تجزیه
catalysis U تجزیه
separates U تجزیه
decay U تجزیه
separated U تجزیه
separate U تجزیه
break U تجزیه
breaks U تجزیه
decayed U تجزیه
break up U تجزیه
break down U تجزیه
cracking U تجزیه
dissociation U تجزیه
analyzer U تجزیه گر
disintegration U تجزیه
dialysis U تجزیه
anatomies U تجزیه
anatomy U تجزیه
decoupling U تجزیه
dissection U تجزیه
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
analyze U تجزیه کردن
market segmentation U تجزیه بازار
motion analysis U تجزیه حرکت
prescind U تجزیه کردن
analytical chemistry U شیمی تجزیه
disintegrating U تجزیه کردن
decomposable U قابل تجزیه
electron decay U تجزیه الکترون
disintegrates U تجزیه شدن
disintegrate U تجزیه کردن
analitical U مربوط به تجزیه
disintegrate U تجزیه شدن
analitics U علم تجزیه
liberating U تجزیه کردن
liberates U تجزیه کردن
liberate U تجزیه کردن
analytical balance U ترازوی تجزیه
decomposer U تجزیه کننده
electrolytic decomposition U تجزیه الکترولیت
disembody U تجزیه کردن
microconsumer U تجزیه کننده
disassemble U تجزیه کردن
parse tree U درخت تجزیه
chemical analysis U تجزیه شیمیایی
dialyze U تجزیه شدن
chemical analyse U تجزیه شیمیایی
capillarity analysis U تجزیه مویینهای
dispersion of light U تجزیه نور
disintegrable U تجزیه پذیر
double decomposition U تجزیه مضاعف
photodecomposition U تجزیه نوری
dissolvable U تجزیه شدنی
dissoluble U تجزیه پذیر
parser U تجزیه کننده
dissociative U تجزیه کننده
parting of metals U تجزیه فلزات
microcomoser U تجزیه کننده
dialyze U تجزیه کردن
disintegrates U تجزیه کردن
detachable U قابل تجزیه
irresolvable U تجزیه ناپذیر
job analysis U تجزیه کار
secessionists U تجزیه طلب
secessionist U تجزیه طلب
instrumental analysis U تجزیه دستگاهی
gravimetric analysis U تجزیه وزنی
gasometry U تجزیه گازی
gas analysis U تجزیه گاز
gravimetrical analysis U تجزیه وزنی
decomposed U تجزیه شده
frequency analysis U تجزیه هارمونی ها
irrefrangible U غیرقابل تجزیه
atomic U تجزیه ناپذیر
parsing U تجزیه کردن
analytically U بطور تجزیه
analytically U از راه تجزیه
hydrolyze U تجزیه شدن
image resolution U تجزیه تصویر
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
indiscerptibility U تجزیه ناپذیری
infrangible U تجزیه ناپذیر
inseparability U تجزیه ناپذیری
inverse segregation U تجزیه وارونه
homolysis U تجزیه شیمیایی
ionization U تجزیه اتمها
decomposes U تجزیه کردن
decomposes U تجزیه شدن
parse U تجزیه کردن
dismembers U تجزیه کردن
dismembering U تجزیه کردن
dismembered U تجزیه کردن
fibrinolysis U تجزیه فیبرین
elution analysis U تجزیه شویشی
dismember U تجزیه کردن
elemental analysis U تجزیه عنصری
acid decomposition U تجزیه اسیدی
fractionating column U ستون تجزیه
decompose U تجزیه کردن
decompose U تجزیه شدن
parses U تجزیه شدن
parses U تجزیه کردن
parsed U تجزیه شدن
parsed U تجزیه کردن
parse U تجزیه شدن
frequency analysis U تجزیه فرکانس
disintegrating U تجزیه شدن
refraction U تجزیه انحراف
assay U تجزیه کردن
analyze [American] U تجزیه کردن
analyse [British] U تجزیه کردن
analyzing U تجزیه کردن
indissoluble U تجزیه نا پذیر
research and analysis U تجزیه و تحلیل
resoluble U تجزیه شدنی
quantitative analysis U تجزیه کمی
thermal decomposition U تجزیه گرمایی
ultimate analysis U تجزیه نهایی
evaluate U تجزیه کردن
study U تجزیه کردن
dissect [analyse] U تجزیه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com