English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mizzenmast U دگل عقبی کشتی دو دگله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
singlisticker U کشتی یک دگله
hermaphrodite brig U کشتی دو دگله
beam-ends U انتهای قسمت عقبی کشتی
beam ends U انتهای قسمت عقبی کشتی
fore and aft U واقع درطول کشتی جلوی و عقبی
round house U بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
tap loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
toe loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
three masted U سه دگله
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
trailng U عقبی
the hereafter U عقبی
backpart U عقبی
f. like U عقبی
the postern door U در عقبی
hindered U عقبی
hinder U عقبی
hindering U عقبی
the next world U عقبی
hinders U عقبی
retral U عقبی
rearward U عقبی
posticous U عقبی
hilted U عقبی
posterior U عقبی
hilted U قسمت عقبی
back panel U صفحه عقبی
back U عقبی گذشته
roundhouse U اطاق عقبی
backs U عقبی گذشته
postern U درب عقبی
the future U دنیای دیگر عقبی
fireback U دیواره عقبی کوره یابخاری
bird's nest U قسمت عقبی قرقره ماهیگیری
heel U قسمت عقبی سر چوب گلف
heel U قسمت عقبی بدنه قایق
heels U قسمت عقبی سر چوب گلف
heels U قسمت عقبی بدنه قایق
tailblock U قسمت عقبی تخته موج
tailed U قسمت عقبی تخته موج
tails U قسمت عقبی تخته موج
tail U قسمت عقبی تخته موج
hind U عقبی پشت پای گاو
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
false edge U قسمت سوم عقبی تیغه سابر
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
leeches U لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leach U لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leech U لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
split jump U پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
coverings U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
covers U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
flip U پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flips U پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flipped U پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
toe walley U پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
tuck U پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tucks U پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tucking U پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
euler U پرش از لبه عقبی اسکیت و یک چرخش در هوا و فرود روی لبه داخلی اسکیت دیگر
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
backstairs U از راه پله کان عقبی پله کان پشت
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
bottoms U کشتی
argo U کشتی
bottom U کشتی
aft U در پس کشتی
vessel U کشتی
flat U پل کشتی
by water U با کشتی
ship haven U یک کش کشتی
wrestling U کشتی
bilge U اب ته کشتی
vessels U کشتی
flattest U پل کشتی
carina U کشتی
carinae U کشتی
decked U پل کشتی
boarded U کشتی
board U کشتی
hulks U کشتی
on shipboard U در کشتی
foreship U سر کشتی
decks U پل کشتی
afloat U در کشتی
ship کشتی
ships U کشتی
on the sea U در کشتی
deck U پل کشتی
on the water U در کشتی
collier U کشتی
catch U کشتی کج
sail ho! U کشتی !کشتی !
on board a ship U در کشتی
hulk U کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
puppis U کشتی دم
ark U کشتی
double-decker U کشتی دوعرشهای
docks U تعمیرگاه کشتی
stranding U به گل نشستن کشتی
berths U خوابگاه کشتی
strands U به گل نشستن کشتی
battleship U کشتی جنگی
strand U به گل نشستن کشتی
berthed U خوابگاه کشتی
battleships U کشتی جنگی
double-deckers U کشتی دوعرشهای
to take ship U با کشتی بردن
docked U تعمیرگاه کشتی
dock U تعمیرگاه کشتی
troopship U کشتی سرباز بر
flagships U کشتی دریادار
steamship U کشتی بخار
flagship U کشتی دریادار
steamship U کشتی بخاری
patrols U کشتی اکتشافی
patrolling U کشتی اکتشافی
tramp vessel U کشتی ازاد
tramp steamer U کشتی ازاد
patrolled U کشتی اکتشافی
patrol U کشتی اکتشافی
training ship U کشتی اموزشی
topsldes U بادخوربدنه کشتی
shipbuilding U کشتی سازی
cargo U محموله کشتی
cargoes U محموله کشتی
towboat U کشتی یدک کش
berthing U خوابگاه کشتی
three point U فن 3 امتیازی کشتی
the ship was wrecked U کشتی شکست
the ship leaks U کشتی اب تو میدهد
the ship is in d. U کشتی در خطراست
wrestling U کشتی گیری
tonnage U فرفیت کشتی
bulkhead U تیغه در کشتی
bulkheads U تیغه در کشتی
bo's'n U افسر کشتی
the rudder of a ship U سکان کشتی
bos'n U افسر کشتی
bosun U افسر کشتی
bosuns U افسر کشتی
fob U تحویل کشتی
tricks U فن و بندهای کشتی
naval war U جنگ با کشتی
shipwreck U کشتی شکستگی
shipwrecked U کشتی شکستگی
wrecks U کشتی شکستگی
tender ship U کشتی تدارکاتی
wrecking U کشتی شکستگی
the enemy U کشتی دشمن
wreck U کشتی شکستگی
berth U خوابگاه کشتی
shipwrecks U کشتی شکستگی
the roll of a ship U غلت کشتی
rhumb line U خط انحراف کشتی
pilotage U راهنمایی کشتی
passenger liner U کشتی مسافربری
passenger liner U کشتی مسافری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com